من اشک هایم را
خنده هایم را
حتی دوست داشتنم را روی کاغذ می آورم
کلمات من خاموش نیستند!
آنهایی که میخوانی گاهی روزمرگی مرا در بر دارد
گاهی تمام آن ها دلتنگی را فریاد میزنند اما تو به آنها اعتنایی نمیکنی
گاهی تک تکشان زجه میزنند برای نبودنت و تو بی تفاوت از کنارشان رد میشوی
کلماتی که از دلم بر آمده اند سعی میکنند خودشان را از دیوار غرورت بالا بکشند و به تو بفهمانند دوستت دارند
اما تو..
قلبت تنها ظرفیت یک نفر را دارد
صدای یک نفر را می شنود
و با نگاه یک نفر ضربانت بالا و پایین میشود
که آن یک نفر من نیستم
و تمام تلاش هایم بی فایده است...
نویسنده: کتایون آتاکیشیزاده