دورانی که مدرسهها مجازی بودند، یک روز که امتحان ریاضی داشتم یک هو زنگ خانه به صدا درآمد. مرد از پشت آیفون شبیه پدربزرگم جلوه کرد، همان لحظه در دلم گفتم:((حالا چه خاکی به سرم کنم؟ وسط امتحان؟))
در را باز کردم و دیدم مرد مسن پستچی است نه پدربزرگم!! من هر وقت پستچی کتابهایی را که سفارش دادم میآورد بال در میآورم. پس امتحان را رها کردم و غرق کتاب شدم.
فکر می کنید آن کتاب چه بود؟
(( زنان پیشرو ))
ان کتاب نه شاهکار ادبی بود و نه اشعاری ناب. آن کتاب، کتابی بود برای اثبات توانایی زنان، کتابی برای جرئت بخشیدن به دختران.
من معتقدم هیچ موجودی از موجودی دیگر برتر نیست مگر به میزان شعورش اما در جامعه ما همواره زنان دست کم گرفته شدهاند و کمتر از مردان اهمیت داشتهاند. این کتاب از زنانی اسم میآورد که جز اولینها بودند و راه را برای زنان دیگر باز کردند. جلد دوم این کتاب به تازگی منتشر شده و همچون جلد اول گرافیکی ترغیب کننده و محتوایی ارزشمند دارد.
حتی اگر زنی ۵۰سالهاید و رویاهای دخترانه تان را به فراموشی سپردهاید این کتاب را بخوانید.