داستان رمان «یک عاشقانهی آرام» به اندازهی نامش آرام است. داستان عشق گیلهمرد کوچک اندام و بانوی آذری در بحبوحهی انقلاب است. هر دو سیاسی هستند و آغاز راهشان با وقایع انقلاب در هم تنیده میشود. اما پس از مدتی زندگیشان دچار همان روزمرگی میشود که از آن هراس داشتند و برای آن با روش خود چارهاندیشی میکنند. نادر ابراهیمی داستان را به کسانی تقدیم کرده که در ابتدای راه هستند.
«بانوی من! بسیاری از نخستینها، توهم است. نخستین روز، نخستین ساعت، نخستین نگاه، نخستین کلمات عاشقانه… یاد، عین واقعه نیست، تخیل آن است، یا وهم آن. یاد، فریبمان میدهد. حتی عکسها راست نمیگویند. حتی عکسها. چیزی بیش از یاد، بیش از عکس، بیش از نامههای عاشقانه، بیش از تمام نخستینها عشق را زنده نگه میدارد: جاری کردن عشق: سیلان دائمی آن. در گذشتهها به دنبال آن لحظههای ناب گشتن، آشکارا به معنای آن است که آن لحظهها، اینک، وجود ندارند.»
همانند نام و متن داستان روند خواندن آن نیز آهسته پیش میرود. این رمان را نمیشود امشب شروع کرد و فردا صبح به پایان رساند. باید خط به خط و صفحه به صفحه جلو رفت و به مرور زمان با کتاب همراه شد. متن داستان ادبی است و سرشار است از توصیفهای لطیف و جملاتی که خواننده را به فکر وا میدارد. داستان لابلای این جملات آهسته جلو میرود و آرام به پایان میرسد.
میتوانید کتاب صوتی یک عاشقانهی آرام را با صدای پیام دهکردی را از وبسایت طاقچه دانلود کنید. شنیدن کلمات کتاب با صدای پیام دهکردی لذت خواندن آن را چندین برابر میکند.