8 سال درباره فرهنگ اروپایی و افسانههای کهن مربوط به خونآشامها ذات حیوانها شباهتهای زیادی دارند...
سایه ندارد و تصویرش در آینه منعکس نمیشود... در گور میخوابد...
سوارد پس از معاینه لوسی (که دراکولا خونش را میآشامد) مشکل دختر را نه جسمی، که ذهنی میداند...
از آنجا که باید کاری انجام بدهم تا دیوانه نشوم، این خاطرات را مینویسم...
باید تیرکی در قلبش فرو و سرش را قطع... گردنبندی از گل به گردن بیاندازد تا از هجوم خونآشام در امان... عروسهای دراکولا... چنان شهوتانگیز و خواستنی...
صادق وفایی
درباره «دراکولا» اثر برام استوکر