در ابتدا به تعریف فلسفه به طور کلی می پردازیم:
به طور کلی برای فلسفه دو اصطلاح رایج است، یک اصطلاح قدما که اصطلاح شایع است، برابر این اصطلاح چون فلسفه یک لفظ عام است، تعریف خاصی برای آن وجود ندارد و نمی توان گفت که دقیقا فلسفه چیست؟ شاید به تفاسیری بتوان گفت : فلسفه مطلق دانش عقل است!
براساس این اصطلاح در تعریف فلسفه گفته اند: فلسفه عبارت از علم و شناخت موجود از آن جهت که موجود است، نه از آن جهت که تعین خاصی دارد مثلاً جسم است، انسان یا گیاه است و مانند آن، بنابر این به طور خلاصه فلسفه به آن دانشی گفته میشود که درباره هستی با قطع نظر از مصادق آن بحث میکند.
به عبارت دیگر فلسفه، آن علمی است که درباره کلیترین مسایل هستی که مربوط به هیچ موضوع خاصی نیست و به همه موضوعات هم مربوط است بحث میکند و همه هستی را به عنوان یک موضوع در نظر گرفته و درباره آن بحث میکند.
کاربرد فلسفه:
کاربرد فلسفه، شناخت موجودات است. یعنی انسان به وسیله دانش فلسفه می تواند موجود حقیقی را از موجودات خیالی و توهمی تمیز دهد. مثلاً می تواند بفهمد چیزی به نام بخت، غول، اتفاق و مانند آن وجود واقعی ندارد و وجود آنان توهمی و خیالی است.
از سوی دیگر انسان به روشنی می بیند که خودش وجود دارد، حقایق و پدیده هایی در خارج از ذات او نیز وجود دارند و او میتواند به آن ها دست پیدا کند و آن ها را بشناسد، سلسله نظام هستی، مبدا هستی، اسماء و صفات او را کاملا بشناسد. براین اساس است که گفتهاند: غایت فلسفه نظری آن است که مشابه نظام علّی جهان خارج، به صورت نظام علمی در نفس آدمی منتقش گردد. حصول تشابه موجود بین دو نظام هستی عینی و علمی در خصوص مادی بودن آن ها نیست، بلکه در صورت و هیئت اشیاء است، و منظور از شباهت نیز شبح و امثال آن نیست، بلکه صورت و حقیقت خود هستی در روح انسان نقش علمی پیدا میکند.
معرفی برخی از کتاب های فلسفه ای:
برای شناخت مبانی فلسفه های تربیتی، لازم است ابتدا چهار شاخه اصلی فلسفه بررسی شود:
متافیزیک:
متافیزیک شاخه ای از فلسفه است که جهان فیزیکی و ماهیت واقعیت غایی را در نظر می گیرد، سوالاتی از این قبیل می پرسد:
در نظر گرفتن واقعیت به عنوان یک آفرینش بیرونی یا یک سازه درونی می تواند بر باورها و دیدگاه های متافیزیکی و آموزش شما تأثیر بگذارد.
معرفت شناسی:
معرفت شناسی شاخه ای از فلسفه است که به این موضوع می پردازد، که چگونه افراد به آن چه می دانند می آموزند. معرفت شناسی برگرفته از واژه یونانی اپیستم به معنای دانش یا فهم، به ماهیت و خاستگاه معرفت و حقیقت اشاره دارد. معرفت شناسی چهار پایه اصلی معرفت را مطرح می کند:
این ها همه بر نحوه آموزش، یادگیری و درک تأثیر خواهد گذاشت.
ارزش شناسی:
این بخش به مطالعه اصول و ارزش ها می پردازد. این ارزش ها به دو نوع اصلی تقسیم می شوند:
اخلاق؛
اخلاق زیر سوال بردن اخلاق و ارزش های فردی است.
زیبایی شناسی؛
زیبایی شناسی بررسی این است که چه چیزی زیبا، لذت بخش یا با مزه است.
منطق:
این بخش به دنبال سازماندهی استدلال است. دانش آموزان منطق یاد می گیرند که چگونه به شیوه ای ساختاری درست فکر کنند. منطق دو نوع است:
استدلال قیاسی؛
استدلال قیاسی شامل بررسی یک مورد کلی، استنباط مجموعه ای کلی از قواعد یا اصول و سپس اعمال این قواعد در موارد خاص است.
استقرایی؛
استدلال استقرایی شامل مثال های خاص و در نظر گرفتن اصول کلی، قواعد یا مواردی است که باعث آنها شده است.
فلسفه هنر:
یکی از اقسام فلسفه های مضاف، فلسفه هنر است. فلسفه هنر به تبیین چیستی هنر و مبانی نظری و فلسفی آن می پردازد. گاهی از این مبانی نظری با عنوان مبانی متافیزیکی و مابعدالطبیعی هنر اسم برده میشود. باید توجه داشت که در این کاربرد، متافیزیک یا مابعدالطبیعه به معنای عام به کار رفته و معادل الاهیات نیست. اساسی ترین پرسش ها در فلسفه هنر عبارتند از:
همچنین می توان گفت، فلسفه هنر به تبیین مبادی و مبانی غیر هنری هنر یا مبانی تئوریک و فلسفی هنر می پردازد.
هنر چیست؟
هنر کاری است که ما انجام میدهیم؛ یک فعل است. هنر افکار، احساسات، شهود و خواسته های ما است. مربوط به اشتراکگزاری روشی است که ما جهان را تجربه می کنیم. برای بسیاری به منزله گسترش شخصیت است. این ارتباط مفهومی صمیمی است که به تنهایی نمیتوان با کلمات به تصویر کشید. از آنجا که کلمات به تنهایی کافی نیست، ما باید وسایل دیگری پیدا کنیم تا قصد خود را انجام دهیم.
محتوا، به خودی خود هنر نیست. هنر در چگونگی استفاده از رسانه و نحوه بیان مطالب یافت میشود. یک اثر هنری یک چیز ساخته شده مصنوعی توسط انسان است که از یک شیء در طبیعت متمایز میشود. یک غروب ممکن است زیبا باشد، اما این یک اثر هنری نیست. یک تکه چوب ممکن است دارای زیبایی هایی باشد، اما از آن جایی که توسط یک انسان ساخته نشده است، یک اثر هنری نیست.
فلسفه هنر از دیدگاه فیلسوفان اسلامی:
یکی از مباحث محوری در فلسفه هنر بحث زیبایی است. فیلسوفان اسلامی تعاریف و دیدگاه های ویژه درباره زیبایی دارند به عقیده حکمای اسلامی زیبایی های موجود در این عالم جلوه های ناقص و مقیدی از زیبایی مطلق یعنی حقتعالی هستند.
دومین بحث محوری در فلسفه هنر، نقش خیال در پیدایش آثار هنری است. حکمای اسلامی به وجه مبسوط به بحث خیال و قوه خیال و عالم خیال و تاثیر آن در پیدایش آثار هنری مثل شعر پرداخته اند. از طرف دیگر در تلقی متعالی صدرالمتالهین از فلسفه هنر، منشأ هنر برخی اسماء و صفات الاهی از قبیل خالقیت و احسن الخالقیت حقتعالی دانسته شده است به این بیان که همه انسانها به نحو تشکیکی خلیفه خداوند و وارث صفات الاهی اند. هنرمندان هم با خلق آثاری در حد خود تجلی بخش این اسماء و صفات هستند. همچنین حکمای اسلامی تلقی متعالی از محاکات دارند که با تلقی افلاطون و ارسطو از محاکات تفاوت عمیق دارد و بسیار ژرف تر از آن ها است.
سایر زیر شاخه های فلسفه عبارتند از:
دراین بخش به طور جداگانه به توضیحات مباحث بالا می پردازیم:
فلسفه سیاسی:
مبانی نظری و فلسفه سیاسی آن مکتبی است، که زیر ساز همه ابعاد حکومت و نهاد های آن است و بدان جهت می دهد. بیتردید بدون توجه به این مبانی و اصول زیر بنایی نمیتوان به نوع نگرش مکتب آسمانی اسلام به حکومت آگاهی کامل پیدا کرد.
فلسفه زبان:
از مهمترین جریان های فلسفه تحلیلی است، که عبارت است از این تفکر که معنا و محتوای الفاظ فلسفی با عمل زبانی تبیین میشوند و فیلسوف باید به استعمالات حقیقی واژه هایی که ملازم با مفاهیم فلسفی اند، توجه نماید.
فلسفه ذهن:
این بخش به مطالعه هستی شناسی و طبیعت ذهن و روابطش با بدن می پردازد. مسئله ذهن و جسم، مسئله ای پارادایمی در فلسفه ذهن است.
فلسفه علم:
فلسفه علم یا فلسفه علوم، شاخهای است از فلسفه، که به مطالعه تاریخ، ماهیت، اصول و مبانی، شیوهها، ابزارها و طبیعت نتایج به دست آمده در علوم گوناگون همت میگمارد. فلسفه علم، از لحاظ علم مورد بررسی خود، به زیرشاخه های متعددی تقسیم میگردد:
فلسفه دین:
فلسفه دین برآیند میل فطری انسان به تفکر جدی درباره موضوعات مهم دینی است و خداباوری و مسائل گوناگون درباره خدا را طرح و بررسی میکند. شما علاقه مندان به این حوزه ها می توانید با تهیه برخی از انواع کتاب های فلسفه ای در فروشگاه اینترنتی کتاب طلا از محتویات فوق آگاه و بر دانش خود بیفزایید.