مذهب:
مذهب یک سیستم اجتماعی، فرهنگی از رفتارها، تمرینات، سیرت، دیدگاه جهانی، متون، عبادتگاه ها، رسالت، اخلاق و یا سازمان ها بوده که بشریت را به عناصر ماوراء الطبیعه، متعالی یا روحی مرتبط میکند. درباره مذهب در دوران باستان کلاسیک می توان گفت: مذهب به طور گسترده به معنای وظیفه شناسی، احساس حق، تعهد اخلاقی و یا وظیفه در قبال هر چیزی است. در دنیای باستان و قرون وسطی، ریشه مذهب به عنوان یک فضیلت فردی از عبادت در زمینه های دنیوی درک می شد.
مذهب به معنای راه و روش است و در مفهوم دینی، به مسیر اعتقادی افراد، مذهب گفته میشود. در این تعریف، می توان مذهب را در ارتباط با اصل دین هم به کار برد. به عنوان نمونه، پیامبر (صلی الله علیه و آله) بنیان گذار مذهب اسلام بوده است، اما اکنون در مورد اصل اسلام از واژه دین و یا آیین استفاده میشود.
مذهب در گذشته به مکتب های فکری درون یک دین مانند: مذاهب چهارگانه یا پنج گانه فقه اسلامی اطلاق می شد. در مغرب زمین، واژه مذهب به معنای مکتب های درون یک دین و به معنای خود دین به کار می رود و حدود نیم قرن است که متجددان کشور ما تحت تاثیر این موضوع، کلمه مذهب را به هر دو معنا استعمال می کنند.
فرقه و مذاهب اعتقادی اسلام:
فرقه ها و مذاهب اسلامی که از لحاظ اعتقادی - علم کلام - با هم اختلاف داشتند و همین امر سبب شده است تا مسلمانان، هر کدام به پیروی از فرقه بخصوصی بپردازند. فرقه های اسلامی که بنابر روایاتی از پیامبر اسلام، تعداشان به ۷۳ فرقه می رسد، در منابع به دو دسته فرقه های کلامی و فرقه های فقهی تقسیم شده اند. هر کدام از فرقه های اصلی که در این فهرست به مذهب شناخته میشوند، دارای زیر شاخه های منشعب شده از خود می باشند که از جهت اختلاف در اعتقادات، در دسته های جداگانه قرار گرفتهاند.
تخمین زده می شود که 10000 دین متمایز در سراسر جهان وجود دارد. حدود 84 درصد از جمعیت جهان به مسیحیت، اسلام، هندوئیسم، بودیسم یا نوعی از دین عامیانه وابسته هستند.
در این جا می خواهیم به معرفی یک سری از کتاب های دینی و مذهبی بپردازیم:
کتاب آموزش عقاید اثر محمد تقی مصباح یزدی نشر بین الملل
کتاب سه جلدی گفتگو با خدا اثر نیل دونالد والش نشر دایره
کتاب تقویم شیعه اثر عبدالحسین نیشابوری نشر دلیل ما
کتاب متن و ترجمه فصوص الحکم اثر اکبر محیی الدین ابن عربی نشر مولی
دین و اهداف آن چیست؟
دین در اصطلاح مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسان ها می باشد، لذا هماهنگی قوانین و مقررات آن با نیاز واقعی جامعه و مناسبت آن با تحولات اجتماع و مطابقت آن با سرشت و سیر جوهر انسان، میزان حق بودن آن است و چون قافله انسانیت جزئی از اجزای منسجم جهان است که به اندازه خود در آن اثر گذاشته و از آن اثر میپذیرد، از این رو تنها کسی میتواند انسان را رهبری کند که او را به خوبی بشناسد و از رابطه او با جهان آفرینش با خبر باشد و آن کس جز ذات اقدس الهی کسی نیست، از این رو دین، حق دینی بوده که عقاید، اخلاق، قوانین و مقررات آن از طرف خداوند نازل شده است.
در باب ضرورت و لزوم دین میدانیم که:
اما در باب اهداف دین باید گفت:
دین است که فطرت را با فطرت اصلاح می کند و قوای مختلف را هنگام طغیان به حال اعتدال بر می گرداند و رشته زندگانی دنیوی و اخروی، مادی و معنوی انسان را به نظم در می آورد و آن کس که با ایمان باشد و اخلاق الهی را در جان خود پیاده کند و بر پایه آن ایمان و اخلاق عمل نماید در فرهنگ قرآن کریم، انسان است و این هویت انسانی نه تنها در دنیا او را از دیگران جدا می سازد، بلکه در برزخ و قیامت و بهشت نیز همواره ممیز از دیگران است.
اکنون به چیستی عرفان و فلسفه و رابطه آن دو می پردازیم:
عرفان:
عرفان ماهیتی شهودی داشته و معرفت به حق تعالی از راه شهود اعم از شهود عین الیقینی و حق الیقینی است و در عرفان با دو قسم:
و تخلق با اخلاق الهی یا خداخو شدن است. به تعبیر عمیق و انیق علامه جوادی آملی: عرفان علما و عملا سیر از - خدا به سوی خدا - است. بنابراین گفتمان حاکم بر آن توحید وجودی و توحید شهودی است.
فلسفه:
برای فلسفه معانی متفاوت برشمرده اند، که در این جا به برخی از آن ها اشاره می کنیم. واژه فلسفه به معنای عام، که ریشه ای یونانی دارد به معنای دوست داری علم است و به معنای خاص، فقط بر حکمت ما بعدالطبیعی - متافیزیک - اطلاق می شود. می توان فلسفه را در این قسمت به معنا وجود شناسی و یا واقعیت شناسی دانست. فلسفه در کاربردی دیگر تفکر عقلی نظام مند است که شامل حوزه ای از علوم، مانند: معرفت شناسی، فلسفه های مضاف، متافیزیک و فلسفه ذهن است.
معرفی تعدادی از دسته بندی کتاب های مربوط به فلسفه و عرفان:
رابطه عرفان و دین
یکی از مباحث کلیدی و سرنوشت ساز درباره عرفان و دین تعیین نسبت میان آن ها است. برخی عرفان را غیر از دین و حتی ناسازگار با آن می دانند. بر همین اساس، گروهی به عرفان دل بسته و از دین گسسته اند و جمعی به دین پیوسته با عرفان، به نزاع برخاسته اند. کسانی هم که عرفان را با دین سازگار میدانند، در تعیین نسبت میان آن دو اختلاف نظر دارند.
برخی عرفان را عین دین یا گوهر آن تلقی میکنند و دسته ای آن را جزئی از اجزای دین به شمار می آورند. تعیین نسبت میان دین و عرفان جز با کاوش در ماهیت دین و عرفان ممکن نیست.
عرفان نه ضد دین، نه بیگانه از دین، نه عین دین، و نه جزئی از اجزای دین است، بلکه عرفان باطن دین است. در پرتو این نظریه بسیاری از پرسش ها و شبهاتی که درباره عرفان و رابطه آن با دین وجود دارد نیز پاسخ داده میشود. با حل این مسئله ضمن روشن شدن نسبت دین و عرفان، چیستی آن ها نیز بهتر دانسته می شود. علاوه بر این، معیاری روشن برای تشخیص عرفان اصیل از عرفان های ناقص، التقاطی، و شبه عرفان ها به دست میآید.
رابطه فلسفه و دین
ازآن جا که آشکارترین ظهور عقل در فلسفه بوده، بحث دین و عقل به بحث دین و فلسفه نیز کشیده شده است. برای پی بردن و درک هر چه بیشتر مسائل مطرح شده می توانید با تهیه برخی از کتاب های دینی و فلسفه ای که در فروشگاه اینترنتی کتاب طلا عرضه شده به این مهم دست می یابید. برخی از کسانی که میان دین و فلسفه هماهنگی نمی بینند، معتقدند که دین بر عقل مقدم است و تمسک به عقل در فهم دین مجاز نیست، برخی نیز عقل را مقدم بر دین می دانند. بیشتر اندیشمندان اسلامی تعارضی میان عقل و دین و در نتیجه ناسازگاری ذاتی میان دین و فلسفه نمی بینند و معتقدند که حکم صریح و قطعی عقل با حکم قطعی شرع هرگز تعارضی نخواهد داشت و در صورت مشاهده تعارض حکم قطعی عقل با حکم ظنی شرع، باید حکم ظنی شرع را تاویل کرد.