خیلی دلش می خواست امام زمان (عجله الله تعالی فرجه شریف)را ملاقات کند.
?برای همین نظر کرد چهل صبح جمعه برود و در چهل مسجد زیارت عاشورا بخواند.
در یکی از جمعه ها هنگامی که مشغول خواندن زیارت عاشورا بود که ناگهان شعاع نوری را دید.
✨نور از خانه ای در نزدیکی های مسجد بیرون می تابید.
خوشحالی و شعف وجودش را فرا گرفت. برخواست و به سمت نور حرکت کرد.
مسیر نور تا درب یک خانه فقیرانه ادامه داشت.
وارد خانه شد و با حیرت حضرت ولی عصر(عجله الله تعالی فرجه شریف) را در خانه دید.
⚰️آقا در یکی از اتاق ها بر سر جنازه ای که بر سر آن پارچه سفید کشیده شده، بود حاضر شده بودند.
اشک ریزان بر سر جنازه حاضر شد و بر حضرت سلام کرد.
حضرت پاسخش را داد و گفتند:«چرا اینگونه دنبال من می گردی؟ رنج ها متحمل می شوی!
مثل ایشان باشید تا من به دنبال شما بیایم. این بانویی است که در دوره بی حجابی هفت سال از خانه خارج نشد که مبادا چادر از سرش بکشند و نا محرمی او را ببیند !»
تا مدت ها بعد از ملاقات با امام زمان (عجله الله تعالی فرجه شریف) صدای آقا در گوشش بود که « مثل ایشان باشید تا من به دنبال شما بیایم.»
?مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی (کتاب ملاقات بانوان با امام زمان (عجله الله تعالی فرجه شریف).»