شاید شما هم جزو افرادی باشید که به نوشتن علاقمندند و مثل من دنبال راهی هستید که این علاقه ذاتی رو به یک حرفه تبدیل کنید.
شاید نشستن پشت میزی جلوی یک پنجره رو به منظرهای زیبا و نوشتن کتابی که سالهاست در ذهنتون در حال چرخیدنه، رویای شما هم باشه اما نمیدونید از کجا باید شروع کنید.
باید بگم این رویای 20 ساله من بود و هست. اما هیچوقت قدم اصلی رو برنمیداشتم و اصلا نمیدونستم از کجا باید شروع کنم. آخه از اون دسته آدمهایی نیستم که بشینم یه گوشه دنج و شروع کنم به نوشتن و تا تموم نشده از اون گوشه بیرون نیام! اگرچه کلاسهای مختلفی هم در این مورد رفته بودم و کتابهای زیادی خونده بودم!
در پست قبلی گفتم که چطور دوره کارآموزی تولید محتوا شرکت کردم و با دنیای جدیدی آشنا شدم. در این 6 ماهی که از سال 98 گذشت، تونستم با مجله اینترنتی مالتینا شروع به همکاری کنم. به عنوان یکی از نویسندگان وبلاگ این سایت، موفق شدم به طور هدفمند درباره موضوعات مختلفی بنویسم. موضوعاتی که هر کدوم برای من یک پروژه تحقیقی به حساب میآن و دست کم برای هر مطلب 4 روز زمان صرف تحقیق، نوشتن و ویرایش مطلب صرف میکنم.
این شغل، گذشته از درآمد جانبی که برای من داشته، باعث بالا رفتن اعتماد به نفسم، معلوماتم و احساس لذتم از نوشتن شده و یک قدم بزرگ منو به آرزوی بزرگم که نوشتن کتابمه نزدیک کرده. به طوری که کافیه دستم رو دراز کنم تا رویای بزرگم رو به دست بیارم.
اینکه اینطور پله پله بالا برم رو دوست دارم. به تجربه نیاز داشتم و دارم. اینکه ببینم نوشته من جایی منتشر میشه و در دیدرس خواننده قرار میگیره، به نظرم خیلی مهم و ضروریه.
از آقای آرامش- استاد عزیزم که با حوصلهای مثال زدنی منو وارد این دنیای جذاب کرد- یاد گرفتم که چطوری بنویسم و چطوری نوشتههامو به اشتراک بگذارم.
بعضی از مطالبم رو اینجا در پستهای بعدی با شما به اشتراک میگذارم. دوست دارم نظر شما رو هم بدونم.
با تمام اینهایی که گفتم، بعد از 6 ماه اگر ادعا کنم که نویسنده محتوا هستم، شاید در حق خاک خوردههای این صنف بی انصافی کنم. برای همین خودم رو هنوز شاگرد تشنه آموختن میدونم و از تجربیات تولیدکنندگان محتوا، همیشه بهره میبرم و یاد میگیرم.