در سگدونی نیازی به تنظیم هشدار برای بیدار شدن نیست. صبح کولر به صورت خودکار خاموش میشه و خودت از شدت گرما، خیس عرق بیدار میشی.
در سگدونی با چراغ قوه و آفتابه باید بری مستراح و حموم تا شب تعطیله.
در سگدونی ساعت ده و نیم جلسهی آنلاین داری ولی برق، مخابرات و اینترنت همراه قطع هستند. در نتیجه با استرس و دریوزگی و از این سیمکارت به اون سیمکارت میتونی صرفا اعلام حضور کنی.
در سگدونی ساعت ۱۱ برق رو وصل میکنند ولی پشت سرش آب رو قطع میکنند. استراتژی درستی برای جلوگیری از روشن کردن کولر آبی که نتیجهبخش هم هست. تا کولر خنک شه آبش تموم میشه.
در سگدونی برای پخت غذا و شستن دست مجبور میشی آب قهوهساز رو خالی کنی.
در سگدونی میری دفتر اسناد، یک ساعت با کابل شبکه و مودم ور میرن و در نهایت عذرخواهی میکنند که اینترنت نداریم. برید یه جای دیگه. توی سگ گرما میری جای دیگه و برق ندارند. با برق اضطراری و اینترنت موبایلِ آقایی که اونجاست و اسکن مدارکت با موبایل شخصیِ اپراتور، یه برگه بهت میدن.
در سگدونی توی ساعت کاری میری پلیس+۱۰، از ورودی مشخصه که برق ندارند. مطابق انتظار قبل از اتمام ساعت کاری تعطیل کردن.
در سگدونی ساعت ۵ آب رو وصل میکنند ولی پشت سرش برق رو دوباره قطع میکنند. کولر همچنان خاموشه و در حال تجربهی گرمترین روز سال هستیم.
در سگدونی در چنین روزی چه خبری میتونه باعث خوشحالی مردم بشه؟ درست حدس زدید. پرتاب موشک ماهوارهبر به فضا. همون چیزی که بهش نیاز داشتیم.
در سگدونی تولهسگها میخوان بهت ثابت کنند که درسته آب، برق، هوا، اینترنت، امنیت، اقتصاد و فرهنگ نداریم؛ ولی اینجا سگدونی نیست و باید دوستش داشته باشیم. شاشیدم به اون کرهی شمالی که بعد نیم قرن شده گزینهی مطلوب شما برای ایران ۷۰۰۰ ساله.
