همه آدما مثل همن. درسته که بعضیا تو بعضی زمینه ها از شما بهترن ولی هیچکدوم از اینا دلیل نمیشه که شما اون فردو یه بت کنید. متاسفانه ما آدما خیلی دوست داریم یه تصویر ثابت از افراد و یه سری ویژگی ثابت از اونها توی ذهنمون در نظر بگیریم؛ طوری که میتونیم اکثر افرادی که میشناسیم رو با یه کلمه توصیف کنیم. حتی بعضی وقتا این توصیفات رو خودمون بهش نمیرسیم و کلیشه هایی هست که جامعه یادمون داده. مثلا تا کلمه مادر رو میگیم ذهنا سمت عشق و مهربانی میره، در حالیکه واقعیت خیلی از مادرا این نیست.
حقیقت اینه که آدما انعطاف پذیرن. انتظار بروز هرگونه رفتاری رو از هر آدمی داشته باشید!
توی این مطلب میخوام بعضی از ایرادات بت ساختن آدما و پرستیدنشون رو بگم.
مثالی که الان به ذهنم میرسه آزاده نامداریه! بیاید از دو دیدگاه بررسی کنیمش:
دیدگاه اول: مردم
آزاده نامداری رو خیلیا بت کرده بودنش، بت یه زن باعفاف، یه زن محجبه و...
این خانم هم مثل من و شما آدمه و جایزالخطا. یه روز خیلی خیلی سریع این بت شکست و کسایی که این بت رو میپرستیدن و حتی الگوی زندگیشون بود شوک عجیبی بهشون وارد شد. وقتی بت شما نابود میشه، شما هم نابود میشید!
خیلیا بتی که سالها مجبور بودن بهش احترام بذارن رو انداختن زیر پاشون و لگدمال کردن، خیلیا دیگه به هیچ بتی اعتقاد نداشتن، خیلیا سعی میکردن این بتو ترمیم کنن و یه عده محدودی براشون اصلا عجیب و مهم نبود، چرا که اصلا بتی نساخته بودن.
دیدگاه دوم: خود شخص
خانم نامداری سبک زندگی خودشو داشت و داره. دوست داشت یه آدم محجبه باشه و هیچ وقت قصد شوآف نداشت و هیچ وقت اصرار نداشت که یه بت باشه تو این زمینه، حداقل تا جایی که من میدونم. یه روز هم تصمیم گرفت و دوست داشت محجبه نباشه، چیزی که فقط به خودش مربوط میشه و نه هیچ کس دیگه ای. منتهی یه مشکل هست، وقتی شما بت میشی تغییر خیلی سخته. بت تراش با چکش کاملا شکلت داده و هر چقدرم میخوای عوض شی سریع تعمیرت میکنه. اگه مردم سعی نمیکردن کاراکتر آزاده نامداریو یه تصویر خشک و ثابت (بت) در نظر بگیرن، این تغییر ناگهانی هیچ وقت اینطوری به چشم نمیومد.
وقتی یه نفرو تو یه زمینه بت میکنید، حد غایی شما میشه اون بت. اگه نوازنده اید و بت شما کیهان کلهره، خیلی بعیده به کیهان کلهر برسید، چه برسه ازش عبور کنید. حتما اون داستانو شنیدید که سالها آدما فکر میکردن به دلیل محدودیتهای بدن نمیتونن از یه سرعتی سریعتر بدون. این محدودیت ذهنی سالها پابرجا بود تا اینکه یه نفر از اون سرعت بالاتر رفت و بعد از اون پشت سر هم رکورد های جدید ثبت شد.
وقتی تاریخو ورق میزنیم، بت ها و اطرافیانشون خواسته یا ناخواسته از امتیازاتی برخوردار بودن. امتیازاتی که بدون هیچ دلیلی بهشون واگذار میشه. مثال سادش اینه که چون شما یه نفرو خیلی بهش ارادت دارید تو صف نونوایی جاتونو میدید بهش! حالا اگه یه نفر بت باشه و خودش هم دوست داشته باشه این اتفاقو واویلاس! به هر بهونه ای از علاقه بت پرستا سوء استفاده میکنه و برای خودش امتیاز میگیره. ولی اگه شما هیچ بتی نساخته باشید نه خواسته و نه ناخواسته هیچ امتیازی به هیچ شخصی که حقوق برابری با شما داره نمیدید.
این بخش به بخش قبلی مرتبطه، وقتی به واسطه بت شدن یه سری امتیازات میشه به دست آورد، شاخک بعضیا میجنبه! خیلیا شروع میکنن به فیلم بازی کردن تا بت شن. اگه بتی ساخته نشه و بت بودن امتیازی نداشته باشه، بعید میدونم کسی دلش بخواد ریا کنه، همه خود واقعیشون میشن.
این ایراداتی که گفتم فقط مربوط به کسی میشه که برای خودش بت میسازه، یعنی مضرات ساخت بت در زندگی!
ولی بعضیا هستن که بت نمیسازن، بت میشن، اونم به صورت ناخواسته.
این اتفاق، اتفاق خیلی سختیه. شما نمیتونید تغییر کنید، شما محدود میشد و شما درگیر یه چارچوب میشید بدون اینکه هیچ نقشی توش داشته باشید. مثلا شما اصلا دوست ندارید به عنوان یه آدم مذهبی معرفی شید ولی تصویر مردم از شما اینه و بت ذهنیشون از شما رو اینطوری تراشیدن. حالا وقتی شما یه رفتار برخلاف تصویر اونا انجام بدید این بت میشکنه. شما دارید زندگی خودتونو میکنید و به هیچ کسی کاری ندارید ولی مردم همه جلوتون جبهه میگیرن! شما همون آدم با طرز فکر دیروزید ولی رفتار مردم با شما کاملا فرق کرده، بدون اینکه نقشی توش داشته باشید. اینجاست که بت بودن به شما آسیب میزنه، ناخواسته و ناعادلانه.
جناب نیچه میفرمان:
از آدمها بت نسازید
این خیانت است
هم به خودتان ... هم به خودشان...
خدایی میشوند که خدایی کردن نمیدانند
و شما در آخر میشوید کافر به خدایی که خود ساختهاید.
فردریش نیچه - غروب بتها
این نقل قول جالب که خیلیا به نام خسرو شکیبایی و حتی امام علی زدن رو میشه خلاصه این مطلب در نظر گرفت.
خدایی نسازیم که بهش کافر شیم و خدایی نسازیم که خدایی کردن نمیدونه، اصلا از کسی خدا نسازیم!
اگه دوست داشتید یه سر به مطلب قبلیمم بزنید: