mordab e pir
mordab e pir
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

خیال های صد تا یه غاز...

یادمه یه روزی توی این فکرای آبکیم...

توی خیالای صد تا یه غاز...

توی عالم ندونم کاریام...

به قول خودم انگاری که عاشق شده بودم...

برگشتم به خواهرم گفتم:آبجیی تا حالا عاشق شدی؟

اونم گفت:آره من واقعی عاشق شدم یه عشق ابدی که تا ابد تو قلبم هست.

منم عصبانی شدم و گفتم:آبجی!منظورم که خدا نبود...

گفت:ولی تنها عشق منه که تا ابد میمونه تنها عشق منه که واقعا وجود داره!بقیه عشقا دروغن...

منم با لحن طنز ولی جدی گفتم:اصن تو یه بار مجازی عاشق شوووو اونموقع میبینی که خیلی هم از عشق واقعیت واقعی تره!مثلا یه جوری عاشق یکی شو که به خاطرش کل زندگیتو عین آب خوردن کنار بزاری...

خواهرم هیچی نگفت.!

الان خیلی داره از اون روزا میگذره...اما اون آدمی که به خاطرش زندگیمو عین آب خوردن کنار گذاشته بودم عین آب خوردن منو ولم کرد و به قول خودش رفت پی بدبختیاش!

بعد رفتنش از من یه ویرونه موند یه خرابه!

وقتی که اون وسط زیر اون آوره ها داشتم عین ابر آسمون اشک میریختم...

با خودم گفتم :الان وقتشه !خدا اومده به خاطر حرفایی که اونموقع زدم از انتقام بگیره!

گفتم:میخواد بگه دیدی گفتم؟دید اون آدم عشقش واقعی تر از عشق من نبود؟

اما خدا اینکارو نکرد !بلکه تنها کسی بود که هیچی نگفت حتی یه ذره هم سرزنشم نکرد !

وقتی همه داشتن سرزنشم میکردن شده بود تنها پناهگاهم.

شده بود تنها کسی که میتونستم بهش دردمو بگم!

از اون ادم کینه ندارم!

بعضی وقتا یه سریا هم وارد زندگیت میشن تا فقط تو رو به خودت و خدا برسونن!

اونموقع بود که فهمیدم چقدر ساده ام.

و چقدر درد کشیدم به خاطر سادگیم!

ولی !

فهمیدم خدا هست ...نزدیکتر از رگ گردن و مهربان تر از مادر...

فهمیدم آجیم راست میگفت

ممنونم💙

آب خوردنعین آبعاشقآب
و سوگند به هنگامی که از زنِ زنده بگور پرسیده میشود: به خاطر کدامین گناه کشته شده ای !؟
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید