● هفتهنامه اکونومیست در آخرین شماره خود گزارشی درباره جرمشناسی فاحشگی منتشر کرده و رویکرد جدیدی را که در ۲ دهه اخیر، گامبهگام در غرب فراگیر میشود بررسی کرده است: «جرمانگاری خرید سکس به جای فروش آن!» در این رویکرد، قانون با روسپیان (فروشندگان سکس) کاری ندارد ولی مشتریان آنان (خریداران سکس) را مجرم میداند و مجازات میکند.
موضوع روسپیگری این روزها در فضای مجازی فارسیزبان از چند منشأ مختلف مورد توجه قرار گرفته و بهاصطلاح ترند شده است. به این بهانه خلاصه گزارش اکونومیست را میآورم و چند نکته مهم اضافه میکنم.
●●●
رویکرد جرمانگاری خرید سکس به جای فروش آن، از سوئد شروع شد. سال ۱۹۹۹ ائتلاف نادری از مذهبیون و فمینیستها کمپین کردند و آن را به کرسی نشاندند. استدلال و اعتقاد آنها این بود که با از بین بردن تقاضا، فحشا از بین میرود و این کار درستی است؛ چون درواقع تمام کارگران جنسی به اجبار این کار را میکنند. زنان تنفروش قربانی اند، حتی اگر خودشان نپذیرند. و مردانی که برای سکس پول میپردازند شکارچیانی هستند که باید مجازات شوند.
●●● در رویکرد جدید غرب به مسأله روسپیگری، قانون با روسپیان (فروشندگان سکس) کاری ندارد ولی مشتریان آنان (خریداران سکس) را مجرم میداند و مجازات میکند ●●●
در طول دو دهه، الگوی سوئد در همسایگانش نروژ و ایسلند و فراتر از آن در کانادا، فرانسه و ایرلند پذیرفته شد. پارلمان اروپا سال ۲۰۱۴ از همه اعضای اتحادیه اروپا خواست آن را اجرا کنند. در اسپانیا دارد قانون میشود. در آمریکا ایالتهای مِین و ماساچوست خواستار رویکرد مشابهی اند. از همه عجیبتر در هلند، جایی که فحشا قانونی است و از روسپیان مالیات میگیرند، بحث درباره این قانون در پارلمان شروع شده و مذهبیها و فمینیستها کمپینهایی را شروع کردهاند. هرچند تحقق آن در کوتاهمدت در این کشور بعید است اما مبارزه آنان تازه شروع شده است.
بحث درباره اینکه این رویکرد چهقدر مؤثر بوده، چهقدر تقاضا برای خرید سکس را کم کرده، چهقدر به امنیت زنان کمک کرده، یا برعکس چهقدر موضوع فاحشگی را زیرزمینی کرده ادامه دارد. با این حال این رویکرد در غرب در حال گسترش روزافزون است و نتایج آن از جنبههای مختلف، مثبت ارزیابی میشود...
●●●
بر خلاف رویکردی که در غرب در حال فراگیر شدن است، برآیند چیزی که در میان ایرانیان میبینم، نوعی هنجارسازی و تابوزدایی از روسپیگری با شکلی از ادبیات فمینیستی است: «زن مالک بدن خودشه و اگه دوست داره میتونه ازش پول در بیاره!» اما این رویکرد پرو-روسپیگری، رویکرد غالب ادبیات فمینیستی نیست.
واقعیت این است که روسپیگری در یک فضای انتزاعی و انفرادی صورت نمیگیرد و سویههای اجتماعی سنگینی دارد: روسپیان همیشه در معرض بیعدالتی و نابرابری و بهرهکشی سلسلهمراتبی و انواع آسیبهای جسمی و روانی اند. سانتیمانتالیزه کردن روسپیگری و دفاع فمینیستی از آن مدتها ست که دیگر نخنما شده است.
●●● چیزی که در فضای مجازی و حقیقی ایرانیان میبینم، نوعی هنجارسازی و تابوزدایی از روسپیگری با شکلی از ادبیات فمینیستی است، که در غرب نخنما شده است ●●●
یکی از دلایل توجه اخیر به موضوع، مصاحبه شجاعانه (و البته از نظر تکنیکی و محتوایی ضعیف) با یک روسپی است که این روزها در یک سرویس اشتراک ویدیو منتشر شده است. این مصاحبه با همه کاستیها و اشتباهاتش، یک سویه مهم دیگر موضوع، یعنی سویه روانشناختی آن را بهخوبی نشان میدهد.
در این مصاحبه داستان زن بیوهای را از زبان خودش میشنویم که برای کار به یک تولیدی میرود و کمتر از ۲ هفته بعد به تنفروشی خیابانی رو میآورد. چرا؟ چهگونه؟ صاحب کارگاه از او میخواد با هم دوست باشند و وقتی با هم میخوابند به او پولی میدهد که تقریبا معادل ۱ هفته کار او ست. فقط چند روز بعد زن کار را کنار میگذارد و تنفروشی را شروع میکند. تا لحظه مصاحبه ۴ سال پیوسته تنفروشی کرده است و میگوید آمدهام حرف بزنم شاید بتوانم کنار بگذارم!
این تصویر را در ادبیات و سینما بارها و بارها دیدهایم: زنی که به هر شیوهای؛ اغوا، اجبار، فریب، از روی نیاز یا حتی علاقه، به سکس با مردی تن میدهد و وقتی در ازای آن پولی دریافت میکند که حتی انتظار ندارد، به یک روسپی تبدیل میشود. فیلم «مالنا» و رمان «رگتایم» دکتروف ترجمه نجف دریابندری نمونههایی از این دست است.
این سویههای جامعهشناختی و روانشناختی بسیار پیچیده و هنوز کاملا شناختهنشده موضوع روسپیگری را بگذارید در کنار نوع دیگری از دفاع که با غیرممکن دانستن رابطه وفادارانه، به روسپیگری مشروعیت میدهد: «مردها که به هرحال همه بله؛ پس خرید سکس بهتره چون کمخطرتر از سایر روشهای خیانته!»
در دوره اول رواج وبلاگنویسی، ۲ مرد متأهل مثلا فرهیخته و فرهنگی را میشناختم که یک وبلاگ هرزنگاری با تم فلسفی راه انداخته بودند و شدیداً تلاش میکردند از روسپیگری، خیانت و هر رفتار پرخطر جنسی هنجارسازی کنند. البته با توجه به رویکرد شبهفلسفی و سفسطهمحور وبلاگ بهتر است بگویم از هر مغالطهای استفاده میکردند تا از رفتار جنسی وفادارانه معنازدایی کنند!
هر دو بزرگوار که شهرتی در قلمبهنویسی دارند هنوز هم در رسانههای اجتماعی و حتی رسمی حاضر و از چهرههای رسانهای بهاصطلاح ارزشی اند!! متأسفانه تجارت سکس در همهجای دنیا از جمله در ایران، ذینفعان پرنفوذی در گروههای قدرت سیاسی دارد که هیچ به ظاهرشان نمیآید! بگذریم. میخواستم بگویم تلاش برای معنازدایی از مفاهیم اخلاق جنسی قدمتی به اندازه فجازی دارد و جدید نیست. اما به نظر من مسأله را از سویه روانشناختی آن جدیتر میتوان دید و فهمید و تحلیل کرد.
●●● تجارت سکس در همهجای دنیا از جمله در ایران، ذینفعان پرنفوذی در گروههای قدرت سیاسی دارد که هیچ به ظاهرشان نمیآید! ●●●
سال گذشته در تلاش برای کنشگری #پیشگیری_از_آزار_جنسی_کودکان یا #آزار_بس، به مطالعهای در کانادا رسیدم که نشان میداد ۹۰ درصد زنانی که روسپیگری میکنند تجربه تلخ آزار جنسی در کودکی را از سر گذراندهاند! (از حافظه نقل میکنم و امیدوارم دقیق باشد.) با این حساب هنوز میتوان گفت روسپیگری یک انتخاب است؟ و از حق زنان بر بدن خود حرف زد؟ من که چنین فکری نمیکنم.
در مقابل، من فکر میکنم روسپیگری، در هیچ شکلی از اشکال آن، یک انتخاب نیست. من هم موافق ام که زنان روسپی، حتی اگر خودشان موافق نباشند، قربانی اند. حتی یک گام جسورانه برمیدارم و میگویم تجربه روسپیگری، هم برای فروشنده و هم برای خریدار سکس، نوعی هویت جنسی جدید، ماندگار و مسری رقم میزند که بنمایه بسیاری از آسیبهای اجتماعی است.
نمیدانم رویکرد امروز غرب یعنی «جرمانگاری خرید سکس به جای فروش آن» و مجازات مردان خریدار بهجای زنان روسپی چهقدر در جامعه ما کارآیی دارد. پیشنهاد میکنم نهادهای انتظامی، اجرایی و فرهنگی و مؤسسات پژوهشی مربوط، این رویکرد را جدی بگیرند و نسخهای بومی از آن بپیچند.
تأکید میکنم: یادمان باشد هیچ مسأله جنسی آنقدر ساده نیست که با یک خط شعار بتوان ماهیت آن را روشن کرد. و حواسمان باشد بسیاری از رویکردهای تبلیغاتی فرهنگ جنسی، چه در ایران چه در غرب، بخشی از #پساحقیقت مهندسی اجتماعی شبکههای قدرت برای ساختن جامعهای است که منافع آنان را بیشینه میکند.
از من میپرسید وفاداری کماکان بهترین نوع زندگی جنسی است. چون سلامت جسمی، سلامت روانی، سلامت اخلاقی و نیز سلامت اجتماعی را تأمین میکند.●
| #پساحقیقت | #روانشناسی | #آزار_بس | #پیشگیری_از_آزار_جنسی_کودکان |