محمدعلی اشتریان - بحران ها و تنش های زیست محیطی، این روزها در شهر به شهر و استان به استان برای همه واژه ای آشناست. آشفتگی های بیشماری که ویرانی هایی جبران ناپذیر از خود بر جای می گذارند و تنش هایی که بر اساس نظر مشترک کارشناسان، دانشگاهیان و همچنین کاردانان با تجربه، بیشتر حاصل سوء مدیریت است.
سوء مدیریت مسئولینی که هر ساله میلیاردها تومان مال و ثروت کشور در اختیارشان قرار می گیرد تا آسایش و راحتی را برای مردم، صاحبان اصلی این مملکت فراهم کنند اما روز به روز می بینیم نه تنها چیزی بهتر نمی شود که هر روز بدتر از دیروز اتفاقات بد پشت سر یکدیگر می آیند. به طوری که مثلا استانی که روزی درگیر مهار سیلاب بود تنها یکی دو سال بعد باید درگیر قطره ای آب برای زنده ماندن باشد.
بیابان زایی و کویری شدن در دشت قزوین در ده سال آینده هم این روز ها یکی از خبرهایی است که نقل از یک مسئول در استان، در روز های گذشته تیتر اصلی خیلی از رسانه ها بود و حکایت از این تنش های آبی داشت.
بی آبی، فرسایش خاک و آلودگی هوا مهمترین بحران های زیست محیطی امروز و آینده بشر است. آشفتگی هایی که حتی لحظه ای فکر کردن به آن ها برای آنان که درک کاملی از زندگی در شرایط بحران دارند می تواند بسیار وحشتناک باشد.
استان قزوین هم از این تنش ها در امان نمانده است و این مشکلات، یکی پس از دیگری زیستن را در این کهن دیار دوست داشتنی طاقت فرسا کرده اند. به طوری که روایت های دو نسل مختلف که تنها چند دهه تفاوت سنی دارند، حکمرانی این شرایط طاقت فرسا در این واپسین سال ها مشهود و مبرهن می کنند. بحران آب البته واژه ای آشنا در بسیاری از نقاط دنیا است اما در کشور ما و در استان قزوین نظر اهل مطالعه این است که در این حوزه هم چوب سوء مدیریت را می خوریم.
این سوء مدیریت در حوزه محیط زیست، به صورت فروچاله هایی مهیب یکی پس از دیگری در دشت پر خاطره قزوین مرگ طبیعت را به رخ نسل های جدید می کشد. فرو چاله ها و شکاف هایی که هر کدام از آن ها مرگ پنهان طبیعت را پس از سال ها فریاد می زند. از این جهت می گوییم پس از سال ها، که متخصصان زمین شناسی و منابع طبیعی وقوع پدیده فروچاله را این گونه تبیین می کنند که هر کجا فروچاله ای رخ دهد، آنجا سال ها پیش طبیعت مرده است. فروچاله ها گودال های بزرگی هستند که در زمین پدید می آیند؛ آنچنان بزرگ که گاهی یک اتومبیل و حتی خانه را به درون خود می کشند و می بلعند گویی در آنجا از ابتدا هیچ چیز نبوده است. داستان از این قرار است که همانطور که همه می دانیم در اعماق زمین سفره هایی از آب وجود دارد که حجم زیادی را در بر می گیرد. حال فرض کنید با استحصال بی رویه این منابع آبی این فضاهای زیرزمینی را خالی کنیم. نتیجه اش چیست؟ فرونشست و فروچاله. حال تصور کنید استانی مثل قزوین که آب مصرفی آن از منابع زیر زمینی تامین می شود چه آینده ای دارد؟ در اینجا سازمان های متولی مانند جهاد کشاورزی، آب منطقه ای و مسئولین مدیریت بحران چه مقدار وظیفه داشته اند و چه مقدار در این ویرانی بر جای مانده نقش دارند؟ اکنون زمان پاسخگویی است که مسئولین ارشد استان در برابر سالیان سال فریاد کارشناسان و رسانه ها و هشدارهایی که داده می شد، چه تدابیری اتخاذ کرده اند؟ سال ها گفته شد فرونشست شدید در پایتخت و در برخی استان ها زنگ خطری است برای استان قزوین. گفته شد قزوین با این روند کنونی مصرف آب به زودی کویر می شود. اما حالا می بینیم پس از سال ها فرصت سوزی و بی اعتنایی به سالیان سال تجربه و تخصص متخصصین، کارشناسان و کاردانان اهل تجربه، تیتر شماره یک رسانه های بین المللی خبر از کویری شدن قزوین در ده سال آینده می دهد. عقل منطق می گوید دولت ها در این سال ها فقط فرصت سوزی کردند وگرنه همین روزنامه ها را اگر در آرشیوتان داشته باشید و ورق بزنید خواهید دید که این هشدارها را سال هاست خیلی ها می دهند اما دریغ از اندکی توجه از جانب دولت ها. دولت هایی که اغلب شعار محیط زیستی بودن هم داده اند و اتفاقا با همین شعارها رای آورده و به قدرت رسیده اند اما در نهایت به خودکفاییشان در تولید گندم و وابستگی کشاورزی به سرزمین بالیده اند و نظرات کارشناسان و دلسوزان را از یک گوش شنیدند و از گوش دیگر فراموش کردند.
اکنون که در گیر و دار تغییر دولت ها و شوراهای شهر هستیم، زمان خوبی است تا با دلی نا امید و پر غصه، یک بار دیگر این پرونده جنایی را باز کنیم و سوالاتی را مطرح و مرور کنیم. آیا قرار است همچنان استان قزوین از منابع آبی زیر زمینی این چنین بی رویه استفاده کند و به زودی شاهد فروچاله های بزرگتر و بیشتری در دشت قزوین باشیم؟ آیا قرار نیست این منابع را برای آیندگان حفاظت کنیم؟ آیا همچنان قرار نیست شاهد اصلاحات مفید و موثر در مصرف آب در حوزه کشاورزی که بیشترین مصرف را دارد باشیم؟ آیا قرار است همچنان به توسعه و رشد صنایع فولادی قاتل آب در استان افتخار کنیم؟ آیا قرار است همچنان خودمان را با شعارهای صرفه جویی در خانه ها که کل آن تنها سه درصد مصرف آب را شامل می شود گول بزنیم و جلوی پروژه های قاتل آب همچون سد لاستیکی و سافاری پارک که نماد بی ارزش پنداری آب در این استان است نایستیم و این نعمت الهی که هر قطره اش همچون طلاست را قدر ندانیم؟ اگرچه این نوشتار به کام خیلی ها تلخ می آید ولی این یک هشدار جدیست. هشدار به تمام آن کسانی که دلسوز آب و خاک این خطه ی مظلوم و کهن هستند و نابودی زندگی در آن قلب هایشان را به درد می آورد. دیگر زمان فرصت سوزی به پایان رسیده است. دیگر وقت آزمون و خطا نیست. این یک هشدار است به تمام کسانی که تا به این لحظه دلسوزی رسانه ها را با بی اعتنایی پاسخ دادند و با لجبازی به دشمنی با طبیعت ادامه دادند. این را بدانید که دیگر وقت فرصت سوزی نیست. صدای دلسوزان این وطن را بشنوید و در خصوص استان، این را بدانید که حال دشت قزوین خوب نیست و این دشت قزوین دیگر جان جنگیدن ندارد./ هفته نامه مینودر