دوست دارم!
میخاستم برات از خدافظی بنویسم (خدافظیه بار هزارم)
متن بدون عنوان رو دیدم (بازم برا بار هزارم)
میخاستم مال ت باشم
خودت گفتی بودی اخه
چیزی ک بینمون بود رو ساده نمیدیدم
من میخاستم تزریق شی ت رگام
تو تک تک سلولات نفش بکشم
من دوست دارم، پس قضاوتت نمیکنم
ت هم حتمن درد میکشی مگ ن؟
بعضی وقتا دلم میحواست ببینم درد کشیدنتو
تا خودم ببخشم بابت این دردی ک دارم
وقتی می دیدیم انقد بیخیال و خوشحالی
از خودم عصبانی میشدم
نمیدونم اون دوران چی تو سرت میگذشت
ولی الان هرچی هست ذره ای از من دیگ توی تو نیس
و وجود من هنوز سراسر تویی
نمیخوام اذیتت کنم
میدونم شاید اینم اذیتت کنه ولی نیاز دارم ب ی پایان
تمام تلاشم کردم یجا تموم شی بالاخره
اگ اینجارم از دست بدم برا خبر گرفتن از تو
شاید بهتر باشه، دیگ هر روز نیام ببینم چییزی نوشتی
من قضاوتت نمیکنم
(کاش فقط باهام صحبت میکردی بعد میرفتی)
البته دردسری ک برا من درست کردی گند بدیه قطعا
نگاه ادمای اطرافمون بهت کم کم فراموش میشه و میره
ولی من رو آینده شغلیم قمار کردم
کاش همون روزا ک دوست داشتنت باورنمیکردم
بهم میگفتی واقعی نبودش
منو ب اینجا رسوندی
حس ضعیف بودن بیچارم میکنه
بلد نیستم چجوری تمومش کنم
التماسام دیدی برای کمک
چجوری چشات رو همه اینا میبندی اخه
من نمیخام قضاوتت کنم
ولی ی صحبت نکردن ارزش این همه دردسر داشت؟
و من احمق بعد این همه نگاه های نفرت انگیزت بهم بازم دوست دارم
متوجه بودی وقتی خیره میشدم ت چشات دنبال عشق میگشتم؟
و چقد سرد بودن...
توروخدا بگو دردی ک دارم میفهمی
پروانه آبیت ت قفس کردی
میخام تموم شی فقط تموم شی
بلد نیستم قفل قفس بشکنم
ت هم ک اصن اینور نگاه نمیکنی
روباه اهلی من مگ نبودی
اخه اهلی شدن این نبود ک
شازده کوچولو رو خوندی؟
دوست دارم، پس قضاوتت نمیکنم
من متعلق ب تو نیستم
ولی کاش دل منم بفهمه تو مال من نیستی
ت متنات این آشکاره ولی دل ساده من قفله روت
عب نداره روباه کوچولو
منم بالاخره ازاد میشم
(بیا تمومش کن دیگ جوجه رنگی باشه؟ امیدوار باشیم این میبینه درکمون میکنه و دوسمون داره،اصن همینطوریه عب نداره عب نداره...)
دوست دارم زیاد خیلی زیاد
میدونم گفتنشم.شاید اذیتت میکنه ولی قول میدم اخرین باره ک میگمش
دیگ طرفت نمیام از همین دور ب دلتنگی و دوست داشتنت ادامه میدم تا کم کم تموم شی(دعا کن بتونم)