خود ها
خود ها
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

چپتر جدید

دیگ بسه

هرچقد تلاش کردم آدمارو نزدیکم نگه دارم

هرچقد تلاش کردم دورم شلوغ باشه ک احساس تنهایی نکنم

هرچقد تلاش کردم همه رو راضی نگه دارم پیش همه باشم با همه وقت بگذرونم آدم بامزه و پرحرف جمع باشم ک حوصله کسی ازم سر نره

هرچقد پیش هرکس جوری بودم ک اون میخواسته سطح خودم تا سطحشون پایین اوردم تا فقط جوش بخورم بینشون

بسههههه

من تو آدما خلاصه نمیشم

ازین ب بعد فقط تمرکز میکنم رو خود

رو چیزی ک خودم میخام خود درونیم میخواد خود بالا ترم میخواد

الان متوجه میشم چقد قبلا تظاهر میکردم ادمیم ک برام مهم نیس ادما راجبم چی فکر میکنن

ن اگر برام مهم نبود انقد سعی نمیکردم همه رو نگهشون دارم

برام مهم بوده ک فکر کنن ادم سرگرم کننده ایمم

و برای همین الان انقد ترسیدم چون دیگ اون ادم نیستم چون الان نقاب رو صورتم میبینم

میبینم الکی میخندم بهشون الکی میرقصم ادا درمیارم ک فقط براشون جالب باشم ک من نذارن کنار

ولی خسته شدم از این وضع

بابا ی نفر مرد توی من

من دیگ اون ادم سابق نیستم

و این ترسناک برام چون قراره خیلیارو از دست بدم

حتی نوشتنم اینجا شاید اشتباهه چون بازم دنبال توجه یه نفر ام

باید رها کنم تا بتونم خودم پیدا کنن و دوست داشته باشم

از الان فقط خودمم و خودم

احساس تنهاییمنتنها
برو ت دل ترست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید