من همیشه خواننده بودم یا خیلی میخواستم فعال باشم.یک کامنت میزدم زیر هر چی که میخوندم.خیلی وقت ها در مورد موضوعات زیادی که مطرح میشدن تو شبکه های اجتماعی خیلی دوست داشتم شرکت کنم و با اونا بحث کنم ولی میگفتم " ولش کن حوصله داریا ".
شاید هفت سال پیش این ایده رو داشتم که بنویسم (اون موقع بلاگفا رو بورس بود )در مورد خودم افکارم مردمم و یا هر چی ولی همیشه یه نیرویی به نام از شنبه نمیزاشت.
از شنبه چیست؟
نیرویی بسیار قوی که هر ایده و یا تلاشی را منهدم میکند.
خیلی از ما وقتی یک کتاب میخونیم و یا یک مطلب خوبی رو میبینیم ،میشنویم با خودمون میگیم اره حتما باید منم این کارو بکنم. مثلا بدنسازی و بررسی کنیم: اول یه نیروی به ما میگه باید بریم ورزش کنیم و گرنه بیمار میشیم(البته دو دهم درصد جوان ها با این ایده میرن دنبال ورزش اغلب سر این میریم که ۷۲ ساعته داریم تو اینستا میچرخیم و همش بدن های خوشگل دیدم که مخاطب خاص دارن . بد به خودمون مینگریم و میگیم . . .) و سپس میریم یه ساک و لباس ، دسکش بدنسازی ، کمربند مخصوص و هزارتا چیزه دیگه برای این کار میخریم (که واقعا برای شروع نیاز نیستن).در مرحله بعد کدوم باشگاه برم ؟نمیشه که مربی باید چند تا قهرمانی جهانی داشته باشه .خوب خیلی ها تا این مرحله میان و بعد بی خیال میشن.و بعضی چند مرحله میرن جلوتر و بی خیال میشن و همش به خاطر نیروی از شنبس.
از شنبه من
شنبه من از هفت سال پیش شروع شد و الان رسیدم بهش .تا حالا ۱۰۰ بار گفتم یه سایت برای خودم بزنم و بنویسم و اون موضوع ام رفت تو از شنبها حالا از ویرگول شروع کردم و اصلا ناراحت نمیشم اگه مطالبی که مینویسم خونده نشن و یا به خودم بگم این همه وقت گذاشتی و یه نفرم نخوند .مهم اینه یدونه از شنبه هام پاک شه .من برای نوشتن مینویسم البته کلی ذوق میکنم اگه از مطالب من کسی خوشش بیاد.
خلاصه همه ما کلی از شنبه داریم تمام حرف من اینه هر دم چند تا از شنبه هاتون اجرایی کنید. حتی شده بعد از هفت سال.
منتظر مطالب بعدی باشید.داستان جالب خواهد شد.