حسین خضوعی
حسین خضوعی
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

ما...هیچ

پروردگارا...

این سایه‌هایِ سر

که مثل برگ‌های پاییزی، یکی یکی می‌افتند...

آن گوشه‌های جگر

که مثل ابرهای بهاری ، یکی یکی می‌گریند...

«پیش» و «بیش» از آنی که با «ما» نسبتی داشته باشند

«مخلوق»، «مملوک» و «محبوبِ» تو

بوده‌اند

هستند

و خواهند بود.

دست‌هایِ «ما» ... بالا

گردن‌های «ما» ... باریک

«ما» ... «هیچ»

«ما»...«نگاه»

.........................................................................................................................................................

تسلیتنجوامرگزندگیخالق
بر سر آنم که گر زدست برآید دست به کاری زنم که غصه سراید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید