Khvtiri
Khvtiri
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

گلوله ای سرخ برای تو | به قلم محمد خطیری


برای همیشه از زندگی ام حذفت کرده ام

تو را بار ها در قلب خود کشته ام

چرا از ذهن من بیرون نمی روی

در تاریک ترین لحظات زندگی ام تو را نیافتم

چرا هیچ اثری از تو در زندگی ام نیست

تو بی رحم ترین انسانی هستی که دیده ام

اسلحه در دست ندارم

اما در مغزم یک اسلحه دارم که تنها یک گلوله دارد برای تو

در آشفتگی ذهن خود برایت اسلحه و گلوله ای ساخته ام

اسلحه ای از جنس تاریکی درونم

و گلوله ای آتشین ، به سرخی نگین یاقوتی که در دست خود دارم

بنگ ...

انگاری مرگی برای تو در ذهن من وجود ندارد

باز متولد می شوی

بارها و بارها تو را کشته ام

اما باز متولد شده ای و جسم و روح و روانم را آزار داده ای

بی رحمی را در چشم هایت دیدم

لبخندت را هم دوست دارم و هم از آن متنفرم

براستی بین عشق و نفرت یک خط باریک است

از من دور شو روح سرگردان تاریکی

تو دیگر به من تعلق نخواهی داشت

من بارها در لحظات تاریک زندگی ام مرگ را تجربه کرده ام

اما تو آنجا نبوده ای

کاش هیچوقت به تو فکر نمی کردم

از تو متنفرم


به قلم محمد خطیری . این متن فی البداهه نوشته شده است ، همچنین برای ساخت تصویر این نوشته از هوش مصنوعی استفاده شده است .
عشقگلولهنوشته کوتاه
ی آدم عادی توی ی دنیای غیر عادی !
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید