مهدی
مهدی
خواندن ۱۸ دقیقه·۴ سال پیش

تاثیر صفات تاریک بر دلبستگی، همیاری و کنترل روابط عاشقانه

نویسندگان:

Dr Gayle Brewer et al

University of Liverpool, Liverpool L69 7ZA, UK

Gayle.Brewer@liverpool.ac.uk

نوع مقاله: علمی پژوهشی

سال انتشار: 2018

منبع نویسی: APA

تعداد کلمات: 5410

منبع لاتین مقاله: ساینس دایرکت

چکیده

پژوهش حاضر به بررسی تأثیر ویژگیهای شخصیتی یا صفات تاریک (ماکیاولیسم ، جامعه ستیزی و خودخواهی) بر روابط عاشقانه زنان می پردازد. برای مطالعه 1، زنان (122 نفر) مچ IV، مقیاس خودگزارشی سایکوپاتی ، NPI-16 و تست عشق تجربی تجدید نظر شده را تکمیل کردند. بر اساس نتایج این بخش مطالعه سطح بالای روانپزشکی و سطح پایین عزت نفس سطح بالاتری از اضطراب وابستگی را پیش بینی می کند. عزت نفس بالا، جامعه ستیزی اولیه و جامعه ستیزی ثانویه هریک اجتناب از دلبستگی را پیش بینی می کردند. برای مطالعه 2 ، زنان (265 نفر) مقیاس ویژگی های شخصیتی سه گانه و مقیاس سازگاری را پر نمودند. ماکیاولیسم پاسخ سازنده کمتر فعال یا غیرفعال نسبت به رفتارهای مخرب همسر (یا به طور بالقوه مخرب) و همچنین واکنش مخرب کمتری را پیش بینی کرده است. جامعه ستیزی اولیه رفتار مخرب فعال یا غیرفعال را پیش بینی می کند، در حالی که جامعه ستیزی ثانویه پاسخ سازنده کمتری را پیش بینی می نماید. برای مطالعه 3، زنان (240 نفر) از مقیاس صفات شخصیت تاریک و مقیاس کنترل خشونت بین فردی استفاده نمودند. جامعه ستیزی ثانویه با افزایش سطح هریک از کنترل ها (کنترل از طریق نظارت و ارعاب، کنترل امور روزمره و تصمیمات، و کنترل رفتارهای خودمختار) همراه بود. ماکیاولییسم و جامعه ستیزی اولیه نیز شاهد افزایش کنترل بر رفتار خود مختار بودند.

کلمات کلیدی: ویژگی هاش شخصیتی تاریک، ماکیاولیسم (سلطه گری)، روانپریشی، نارکسیسم (خودپرستی)، وابستگی، سازگاری، کنترل، روابط


مقاله ای از مجله شخصیت و تفاوت های فردی
مقاله ای از مجله شخصیت و تفاوت های فردی

عنوان لایتن

Dark triad traits and romantic relationship attachment, accommodation, and control

چکیده لاتین

Abstract

The current studies investigated the influence of Dark Triad traits (Machiavellianism, psychopathy, and narcissism) on women's romantic relationships. For Study 1, women (N = 122) completed the Mach IV, Levenson Self-Report Psychopathy Scale, NPI-16, and Experiences in Close Relationships Revised Questionnaire. High secondary psychopathy and low narcissism predicted higher levels of attachment anxiety. High Machiavellianism, primary psychopathy, and secondary psychopathy each predicted higher attachment avoidance. For Study 2, women (N = 265) completed Dark Triad trait measures and the Accommodation Scale. Machiavellianism predicted lower active or passive constructive responses to a partner's destructive (or potentially destructive) behavior and lower active destructive responses. Primary psychopathy predicted greater active and passive destructive behavior whereas secondary psychopathy predicted lower active constructive responses. For Study 3, women (N = 240) completed Dark Triad trait measures and the Interpersonal Violence Control Scale. Secondary psychopathy was associated with increased levels of each form of control (control through surveillance and threats, control over everyday routines and decision making, and control over autonomous behavior). Machiavellianism and primary psychopathy also predicted increased control over autonomous behavior.

Keywords: Dark Triad Machiavellianism, Psychopathy, Narcissism, Attachment Accommodation, Control, Relationships

1.مقدمه

سه صفت شخصیت تاریک (ماکیاولیتیسم ، جامعه ستیزی و خودخواهی) مرتبط هستند اما با خصوصیات مختلفی یعنی عدم همدلی، استثمار و دستکاری مشخص می شوند. مطالعات قبلی نشان داده است که تا چه اندازه ویژگیهای شخصیتی تاریک بر روابط عاشقانه و جنسی تأثیر می گذارد. به عنوان مثال ، کسانی که ویژگی های شخصیتی تاریک دارند روابط کوتاه مدت را ترجیح می دهند و از تعهدات ارتباطی خودداری می کنند. پژوهش حاضر تأثیر ویژگیهای شخصیتی تاریک بر پویایی روابط عاشقانه را مورد بررسی قرار می دهد. به طور خاص، خصوصیات تاریک شخصیت در رابطه با وابستگی همسر، سازگاری و کنترل مورد بررسی قرار می گیرد که هر کدام با رضایت از خود و بهزیستی همراه است.

1.1. اضطراب از وابستگی و خودداری از آن

وابستگی زودرس بر توانایی شکل گیری و حفظ روابط موفق در بزرگسالی تأثیر می گذارد. به ویژه، مدل های کار کردن در مورد خود، احساساتی را نسبت به خود، دیگران و روابط بین دیگران و خود نشان می دهند. وابستگی های نامشخص با اضطراب و اجتناب مشخص می شوند. اضطراب وابستگی با واکنش های قوی تر در برابر طرد عاطفی، زیاده روی در مورد تهدیدهای رابطه و کمترین میزان تعهدات همسر و ناراحتی بیش از حد در پاسخ به انتقاد یا بحث و گفتگو با همسر همراه است. جلوگیری از وابستگی با ناراحتی در هنگام وابستگی به دیگران همراه است. افرادی که اجتناب از وابستگی بالایی دارند، استقلال ذهنی و عاطفی را دوست داشته و از صمیمیت جسمی و عاطفی پرهیز می کنند. خودشیفتگی با سطح بالای علاقه به خود و اعتماد به نفس مشخص می شود. علاوه بر این، خودشیفتگان کمتر به تعهدات شریک زندگی خود شک می کنند. با این حال ، خودشیفتگان نیز نسبت به رد روابط حساس هستند و به احتمال زیاد برای جلوگیری از حل روابط، اقدامات از پیش تعیین شده ای را انجام می دهند. بنابراین، رابطه بین خودشیفتگی و اضطراب وابستگی نامشخص است. ماکیاولیسم با عدم ایمان به بشریت و اعتقاد به دستکاری آن همراه است. از این رو ماکیاولیسم روابطی را ترجیح می دهد که جدا از احساس و دارای تعهد نسبتاً کمتری باشند. جامعه ستیزی با کاهش انحصار روابط و رفتارهای خشن و خودخواهانه همراه است. بنابراین پیش بینی می شود که زنان مبتلا به ماکیاولیسم و روانپریشی بالا، دوری از وابستگی نشان دهند.

1.2. سازگاری

رفتارهای مخرب یا بالقوه مخرب از ویژگیهای بارز روابط عاطفی با کیفیت ضعیف است. روشی که شریک در پاسخ به رفتار مخرب انتخاب میکند بسیار مهم است. سازگاری به تمایل به مهار ایمپالسهای مخرب در پاسخ به رفتار باقوه مخرب شریک از طریق پاسخ مناسب گفته میشود. استفاده از پاسخ مناسب به اعتماد به رابطه، صمیمیت، از خودگذشتگی و تعهد مرتبط است. درحالیکه پاسخ مخرب ممکن است بشتر به رابطه آسیب بزند. پاسخهای سازنده وقتی فعال هستند بیشتر از غیر فعال مفیدند، شناسایی چهار پاسخ بالقوه به رفتار شریک، که برحسب دو بعد تغییر میکند؛ مخرب در مقابل سازنده و فعال در مقابل منفعل. خروج به معنای آسیب رساندن فعال به رابطه است (مثلا تهدید به رفتن)؛ صدا نشانگر تلاش فعالانه برای بهبود رابطه است (مثلا بحث کردن درباره مشکلات رابطه)؛ وفاداری غیرفعالانه اما انتظار مثبت برای بهبود رابطه است ( مثل منتظر ماندن برای رد کردن کشمکش)؛ و غفلت به طور غیر فعال باعث بدتر شدن رابطه میشود ( مثلا رد کردن بحث در مورد مشکلات رابطه). مطالعه حاضر، سازگاری در روابط عاطفی را بررسی میکند که ممکن است به خودکنترلی و توانایی درنظر گرفتن عواقب رفتار سازنده و مخرب نیاز داشته باشد. زنان با جامعه ستیزی بالا به وسیله رفتار سرد و خشن و استفاده از انتقاد و تحقیر در طول مشاجره با شریک خود مشخص میشوند و پیش بینی میشود که دست به انجام رفتارهای مخربتری بزنند. زنان با ماکیاولیانیسم بالا در طول مشاجره با شریکشان سرسخت[1]هستند ( مثلا از رابطه خارج میشوند) پیش بینی میشود که نسبت به شریکشان کمتر علاقه مند هستند.

1.3. کنترل رابطه

خشونت شریک صمیمی می تواند طیف وسیعی از رفتارهای جسمی، روحی، جنسی، یا مالی را مورد سوء استفاده قرار دهد. اگرچه تحقیقات و سیاست اغلب بر جنبه فیزیکی سوء استفاده متمرکز هستند اما جنبه روانشناختی این امر میتواند سلامت روحی و جسمی را تحت تاثیر قرار دهد. به طور خاص، کنترل رفتار، جنبه مهمی از خشونت شریک صمیمی را تشکیل می دهد. در این مطالعه، تمایل زنان برای کنترل شریک زندگی آنها مورد بررسی قرار گرفت. براساس سردی عاطفی، شیوه ارتباط بین فردی استثمارگرانه و دستکاری کننده که راون پریشی و ماکیاولیانیسم را مشخص میکند، افزایش خشونت و قبول رفتار خشونت آمیز نیز به وسیله نارسیسیسم ها مطرح میشود، و مطالعات قبلی ارتباط بین صفات تیره سه گانه و خشونت شریک را نشان داد، ما پیش میکنیم که زنان با صفات تیره سه گانه بالا به احتمال زیاد تصمیم به کنترل رفتار رابطه خواهند داشت.

بنابراین، پژوهش 1 تاثیر صفات تیره سه گانه بر روی اضطراب وابستگی و اجتناب از آن را بررسی میکند. پژوهش 2 میزان پیش بینی صفات تیره سه گانه بر خروج[2]( مخرب فعال)، حرف زدن[3](سازنده فعال)، وفاداری[4](سازنده غیر فعال) و غفلت[5](مخرب غیرفعال) در پاسخ به رفتار مخرب یا بالقوه مخرب شریک را بررسی میکند. پژوهش 3 تاثیر صفات تیره سه گانه را روی کنترل رفتار (کنترل از طریق نظارت و تهدید، کنترل روال روزمره و تصمیمات روتین، و کنترل رفتارهای خودمختار) بررسی میکند. صفات تیره سه گانه، پیامدهای روابط و ارتباط بین این دو، تفاوتهای جنسیتی مهمی را بیان میکند. علاوه بر این، به تحقیقات اضافی برای بررسی صفات تیره سه گانه و روابط زنان نیاز است. از این رو، مطالعه حاضر فقط بر نحوه تاثیر صفات تیره سه گانه بر روابط زنان متمرکز است.

2. روش پژوهش اول

1.2 شرکت کنندگان

زنان دگر جنسگرا (N =122)در سن 20 تا 45 سال (M= 24.06, SD = 4.82) به صورت آنلاین و از محوطه دانشگاه بریتانیا استخدام شدند. همه شرکت کنندگان در یک رابطه عاطفی که در زمان تحقیق حداقل 3 ماه از عمر آن میگذشت قرار داشتند. میانگین طول مدت روابط از 6 ماه تا 3 سال بود.

2.2 مواد و روشها

شرکت کنندگان پرسشنامه های اولیه دموگرافیک ماک IV، NPI-16و مقیاس جامعه ستیزی خودگزارشی لونسون را پر کردند. پرسشنامه ها آنلاین (با سایتهای شبکه های اجتماعی یا وبسایتهای مشارکت در تحقیقات آنلاین) یا آفلاین در محوطه دانشگاه بریتیش یونورسیتی[6]پر شدند. همه شرکت کنندگان قبل از مشارکت، اعلام رضایت آگاهانه کردند و پرسشنامه ها ناشناس تکمیل شد. شرکت کنندگان پولی بابت وقت خود دریافت نکردند. ماک IV یک مقیاس 20 آیتمی برای ماکیاولیانیسم است. آیتم ها در 7 درجه رتبه بندی شده اند (1= کاملا مخالف، 7= کاملا موافق). این مقیاس، تعاملات با دیگران، اخلاق و بدبینی را ارزیابی می کند. به عنوان مثال آیتمها شامل "هر کس به طور کامل به دیگران اعتماد کند خود را به دردسر می اندازد". 10 آیتم کدگذاری معکوس شده اند. NPI-16 یک مقیاس 16 آیتمی نارسیسیسم است که از مقیاس بزرگتر NPI-40 گرفته شده است. شرکت کنندگان با 16 جفت حمله روبرو بودند که باید جمله ای را که بیشتر به احساسات آنها نزدیک بود را انتخاب میکردند، مثل "من ترجیح میدهم با مردم آمیخته باشم" در مقابل " من ترجیح میدهم در مرکز توجه باشم". پاسخهای نارسیستیک به عنوان 1 و غیر نارسیستیک به عنوان صفر کدگذاری شده است. مقیاس خودگزارشی روان ریشی لونسون نیز شامل 26 آیتم است ( 7 تا کدگذاری معکوس) و برای استفاده نمونه های غیر رسمی در نظر گرفته شده است. مقیاس به دو قسمت اولیه (16 آیتم) برای ارزیابی رفتارهای خودخواهی، دستکاری کننده و بی توجهی و قسمت ثانویه (10 آیتم) برای بررسی رفتارهای ضد اجتماعی تقسیم میشود. برای مثال آیتم شامل "برای من هر آنچه که بتوانم با آن خلاص شوم درست است" (جامعه ستیزی اولیه)، و "من در مشاجرات زیادی با دیگران شرکت کرده ام" (روانپریشی ثانویه). آیتمها در 7 درجه تقسیم بندی میشوند. (1= کاملا مخالف، 7= کاملا موافق). شرکت کنندگا همچنین پرشسنامه اصلاح شده در مورد تجربیات روابط نزدیک خود را نیز پر کردند. این پرسشنامه یک مقیاس 36 آیتمی است که اضطراب مربوط به وابستگی و اجتناب مربوط به وابستگی را اندازه گیری میکند. شرکت کنندگان به جملات امتیاز 1 تا 5 را میدهند (1=کاملا مخالف، 5= کاملا موافق). برای مثال، "من میترسم از اینکه عشق همسرم را از دست بدهم" ( استرس مرتبط با وابستگی) و "من ترجیح میدهم که زیاد به شریکان عاشق نزدیک نشوم" (اجتناب از وابستگی). درجه اطمینان سنجش صفات تیره شامل ماکیاولیانیسم α=0.77 ؛ نارسیسیسم α=0.84؛ جامعه ستیزی اولیه α=0.94؛ جامعه ستیزی ثانویه α=0.91؛ درجه اطمینان وابستگی شامل استرس مربوط به وابستگی α=0.94؛ اجتناب از وابستگی α =0.96 .

3. نتایج پژوهش اول

رگرسیونهای هرمی چندگانه دو مرحله ای انجام شد برای اینکه مشخص شود که آیا صفات تاریک چندگانه (ماکیاولیانیسم، نارسیسیسم، جامعه ستیزی اولیه و ثانویه) ارتباطی بین کنترل سن شرکت کنندگان و طول رابطه را با استرس وابستگی پیش بینی میکند. رگرسیون نشان داد که در مرحله اول، سن و طول رابطه به طور معنی داری زوی استرس وابستگی اثر نداشت. F (2,117) = 0.87, p = 0.423. متغیرهای صفات تیره سه گانه در مرحله دوم تغییر 42.1% را در استرس وابستگی نشان دادند و این تغییر در R2 معنی دار بود(p < 0.001). هنگامی که هر شش متغییر پیش بینی کننده (سن، طول رابطه، و صفات تیره سه گانه)وارد مرحله 2 در مدل رگرسیون شدند، جامعه ستیزی ثانویه (B =0.62, t =6.15, p < 0.001) و نارسیسیسم (B= −0.22, t= −2.33, p =0.021) تنها پیش بینی کننده های معنی دار در استرس وابستگی بودند. رگرسیون دوم نشان داد که در مرحله 1، سن و طول رابطه راتباط خاصی با مدل رگرسیون اجتناب از وابستگی ندارد، F (2,117) =0.78, p= 0.46. متغییرهای صفات تاریک سه گانه در مرحله 2 64.4% تغییر در اجتناب از وابستگی را نشان میدهد و این تغییر در R2 معنی دار است، F (4, 113) = 53.12, p < 0.001. هنگامی که هر شش متغییر پیش بینی کننده (سن، طول رابطه، و صفات تیره سه گانه)وارد مرحله 2 در مدل رگرسیون شدند، ماکیاولیانیسم (B =0.17, t= 2.29, p = 0.024، جامعه ستیزی اولیه (B= 0.24, t= 2.49, p=0.014) ، و جامعه ستیزی ثانویه (B= 0.50, t= 6.35, p < 0.001) تنها عوامل پیش بینی کننده تکی اجتناب از دلبستگی بودند.

4. بحث پژوهش اول

زنان با ماکیاولیانیسم بالا احتمال بیشتری برای اجتناب از وابستگی نسبت به افراد با ماکیاولیانیسم پایین دارند (برای مثال ترجیح دادن استقلال و احساس عدم راحتی در وابستگی به دیگران). یافته های مربوط به تحقیقات قبلی نشان می دهد که ماکیاولی به ناراحتی بیشتر با نزدیک بودن یا وابستگی احساسی مرتبط است و نیاز کمتری به وابستگی دارند. ماکیاولی بیشتر با بدبینی و بی اعتمادی در ارتباط است و این افراد به احتمال زیاد بیان میکنند که دیگران از آنها سوءاستفاده میکنند. از این رو، به جای یک منبع آسایش و حمایت، رابطه ها بیشتر در معرض خطر استثمار[7]قرار میگیرد و از آن اجتناب میشود.

روانپریشی اولیه نیز با اجتناب از وابستگی در ارتباط است. این صفت با رفتارهای خودخواهانه، سردی احساس و بی عاطفگی شناخته میشود. از این رو، این افراد با احتمال کمتری روابط شخصی نزدیکی را شکل میدهند یا کمتر این موهبت را پیدا میکنند و بیشتر ارتباطات با سطح پایین انحصار را ترجیح میدهند. افراد با جامعه ستیزی ثانویه بالا به احتمال زیاد استرس وابستگی و اجتناب از آن را مطرح میکنند. استرس وابستگی (در ارتباط با زیر نظر گرفتن و تهدید رابطه) ممکن است رابطه مثبت بین جامعه ستیزی ثانویه و اثر منفی توانایی درک کردن و تجربیات را منعکس کند. اجتناب کردن و عدم احساس راحتی با صمیمیت و وابستگی ممکن است یک روش بین شخصی تهاجمی و علاقه کمتر به امنیت رابطه را منعکس میکند.

یافته ها نشان میدهد که زنان با نارسیسیسم بالا به احتمال کمتر استرس وابستگی را بیان میکنند. اگر چه حق خودشیفتگی در ارتباط با تمایل به مجازات کردن و دعوا کردن در پاسخ به تحریک و یا پس زدن اجتماعی است. نارسیسیسم به وسیله احساس بالایی از خود برحق انگاشتن و خود را ارزشمند دانستن مشخص میشود. زنان با این ویژگی به میزان کمتر تهدیدهای رابطه را درک میکنند و تعهد شریک خود را دست کم میگیرند که با استرس وابستگی مشخص میشود. یافته ها درک ما را از رابطه بین صفات تیره سه گانه و تاثیر آن بر روابط نزدیک شخصی بالا برد. تحقیقات آینده باید میزان تاثیری که استرس وابستگی و اجتناب از آن بر روی رابطه بین صفات تیره سه گانه و پیامدهای مهم روابط میگذارد را بررسی کند ( برای مثال میزان رضایت از رابطه یا از هم پاشیدن آن)

5. روش پژوهش دوم

1.5 شرکت کنندگان

زنان دگر جنسگرا (N =265)در سن 16 تا 65 سال (M= 24.59, SD = 8.62) به صورت آنلاین و در محوطه دانشگاه بریتیش به کار گرفته شدند. همه شرکت کنندگان در یک رابطه عاشقانه بودند. میانگین عمر روابط از 8 ماه تا 3 سال بود.

2.5 مواد روشها

شرکت کنندگان پرسشنامه های اولیه دموگرافیک ماک IV، NPI-16و مقیاس جامعه ستیزی خودگزارشی لونسون و مقیاس سازگاری را پر کردند. مقیاس صفات تیره در قسمت 2.2 توضیح داده شد. پرسشنامه ها آنلاین (با سایتهای شبکه های اجتماعی یا وبسایتهای مشارکت در تحقیقات آنلاین) یا آفلاین در محوطه دانشگاه بریتیش یونورسیتی[8]پر شدند. همه شرکت کنندگان قبل از مشارکت، اعلام رضایت آگاهانه کردند و پرسشنامه ها ناشناس تکمیل شد. شرکت کنندگان پولی بابت وقت خود دریافت نکردند. مقیاس سازگاری یک مقیاس 16 آیتمی درباره پاسخ به مشکلات رابطه است. آیتم ها با 9 درجه امتیاز بندی میشوند (صفر= هرگز آن را انجام نمی دهم، 8= حتما آن را انجام میدهم). این مقیاس شامل 4 زیرگروه است:خروج ( مخرب فعال)، حرف زدن (سازنده فعال)، وفاداری (سازنده غیر فعال) و غفلت (مخرب غیرفعال). مثال آنها شامل "وقتی همسرم به من درباره چیزی دروغ میگوید من عصبانی میشوم و سریعا اتاق را ترک میکنم" (خروج) و "وقتی همسرم مرا مسخره میکند من با او درباره اینکه چرا این موضوع مرا ناراحت میکند حرف میزنم" (حرف زدن). نمرات بالا نشان دهنده میزان بالای صفات تاریک سه گانه و پاسخ به مشکلات رابطه است. درجه اطمینان صفات تیره سه گانه شامل: ماکیاولیانیسم α =0.76؛ نارسیسیسم α= 0.61؛ جامعه ستیزی اولیه α =0.85؛ روانپریشی ثانویه α=0.66. درجه اطمینان مشاجره شامل: خروج α= 0.63، حرف زدن α= 0.55، وفاداری α= 0.73، غفلتα=0.65

6. نتایح پژوهش دوم

رگرسیون هرمی چندگانه دومرحله ای انجام شد جهت تخمین اینکه صفات ثانویه سه گانه، پاسخ به رفتار خروج، حرف زدن، غفلت و وفاداری را درحالیکه سن و طول رابطه کنترل میشود پیش بینی میکنند یا نه. رگرسیون اولیه نشان میدهد که در مرحله 1، سن و طول رابطه به طور قابل توجهی در مدل شرکت کرد(2,248) =4.36, p =0.014 F. و در 4/3% تغییرات رفتار خروج به حساب می آید. در برگرفتن متغییرهای صفات تیره سه گانه در مرحله 2، 5/13% تغییر بیشتر در رفتار خروج را نشان داد و این تغییر در R2معنی دار بود، F (4, 244) =9.94, p < 0.001. وقتی هر شش متغییر پیش بینی کننده در مرحله دو مدل رگرسیون وارد میشوند، سن (B=−0.19, t=−2.22, p=0.027)، ماکیاولیانیسم (B=−0.50, t=−5.59, p<0.001)، و جامعه ستیزی اولیه (B = 0.20, t= 2.18, p= 0.030)تنها پیش بینی کننده های تکی رفتار خروج بودند. رگرسیون ثانویه نشان داد که در مرحله اول، سن و طول رابطه تاثیر قابل توجهی بر حرف زدن نداشتند، F (2,246)= 1.41, p = 0.245. ورود متغیرهای صفات تیره سه گانه در مرحله دو 3/26% تغییر در حرف زدن را نشان می دهد و این تغییر در R2 معنی دار بود،F (4, 242) = 21.96, p < 0.001. وقتی هر 6 متغییر ( سن، طول رابطه، صفات تیره سه گانه) به مرحله دو مدل رگرسیون وارد شدند، ماکیاولیانیسم (B= −0.36, t =−4.22, p < 0.001) و جامعه ستیزی ثانویه (B= −0.23, t =−3.24, p = 0.001)تنها پیش بینی کننده های قابل توجه بر حرف زدن بودند. رگرسیون سوم نشان داد که در مرحله اول، سن و طول رابطه تاثیر قابل توجهی بر وفاداری ندارد، F (2,248) = 2.99, p = 0.052. ورود متغییرهای صفات تیره ثانویه در مرحله دوم تغییر 1/14% را در وفاداری نشان میدهد و این تغییر در R2 معنی دار است. F (4, 244) =10.27, p<0.001 .وقتی هر 6 متغییر ( سن، طول رابطه، صفات تیره سه گانه) به مرحله دو مدل رگرسیون وارد شدند، سن (B= −0.22, t= 2.67, p = 0.008) و ماکیاولیانیسم (B =−0.34, t= −3.72, p < 0.001)تنها پیش بینی کننده های معنی دار تکی وفاداری بودند. رگرسیون چهارم نشان داد که در مرحله 1، سن و طول رابطه تاثیر قابل توجهی بر مدل گذاشتند، F (2,246) = 5.53, p = 0.004، و 3.4% تغییر در غفلت تخمین زده شد. ورود متغییرهای صفات تیره در مرحله 2، تغییر بیشتر از 1/18% را در غفلت نشان داد و این تغییر در R2 معنی دار بود، F (4, 242) = 14.14, p < 0.001. وقتی هر 6 متغییر ( سن، طول رابطه، صفات تیره سه گانه) به مرحله دو مدل رگرسیون وارد شدند، جامعه ستیزی اولیه (B=0.48, t=5.41, p<0.001)تنها پیش بینی کننده فردی معنی دار رفتار غفلت بود.

7. بحث پژوهش دوم

پژوهش دو نشان میدهد که صفات تیره بر روی هر دو پاسخ سازنده و مخرب به رفتار مخرب بالقوه همسر اثر دارد. مخضوضا کسانی با سطح ماکیاولیانیسم بالا به احتمال کمتر به رفتار مخرب همسر خود با رفتار فعال سازنده ( حرف زدن)، بالقوه سازنده (وفاداری) یا مخرب فعال (خروج) پاسخ میدهند. ماکیاولیانیسم با تمایل به دستکاری و بهره برداری از دیگران شناخته میشود. بنابراین زنان ممکن است به منظور افزایش فرصتهای دستکاری و بهره برداری در رابطه باقی بمانند (خروج کمتر)، اما از همسرشان فاصله بگیرند (وفاداری کمتر). در این متن، پاسخهای فعال سازنده (حرف زدن) می تواند تاثیر برعکس داشته باشد و می تواند همسر خود را از عدم رضایت و تعهد خود آگاه سازد. در واقع، ماکیاولی ها برای رسیدن به خواسته های خود از دیگران بهره برداری میکنند، آنها ممکن است مخصوصا، بسته به میزانی که قابل اعتماد یا حقیقی نشان میدهند در نتیجه یک بیزاری درگیر مشاجره بشوند یا دعوا کنند. زنان با جامعه ستیزی اولیه به احتمال بیشتری فعالیت مخرب فعال (خروج) یا مخرب غیر فعال (غفلت) را گزارش دهند. یافته ها همراه با پژوهشهای قبلی نشان میدهد که جامعه ستیزی اولیه تخریب رابطه کم ارزش را پیش بینی میکند و این با تحربه های مثبت اثر گرفته از محرک های غم انگیز مرتبط است. افرادی با جامعه ستیزی ثانویه به احتمال کمتر پاسخ فعالانه سازنده (حرف زدن) در برابر رفتارهای مخرب شریکشان انجام میدهند. ابراز نارضایتی با حرف زدن نشان دهنده کنترل بر خود و خودداری است که با حالت پرخاشگری جامعه ستیزی ثانویه در تعارض است.

نارسیسیسم هیچگونه تاثیری بر روی تمایل به پاسخ سازنده یا مخرب در مقابل رفتار شریک نشان نداد. مطابق با مطالعات قبلی ثابت شد که ماکیاولیانیسم و جامعه ستیزی عوامل پیش بینی کننده بهتری نسبت به نارسیسیسم برای شدت و خصومت مشکلات روابط عاشقانه هستند. در واقع، این ممکن است یکی از نشانه های نارسیسیسم را که خود ارزشمندی اغراق آمیز است را منعکس کند و اعتقاد بر اینکه شریک زندگی کسی است که باید خود را اصلاح کند و عذرخواهی کند. مطالعات آینده باید انواع مختلف نارسیسیسم مانند نارسیسیسم خیلی حساس که ممکن است بیشتر به رفتار مخرب شریک خود پاسخ دهند را بررسی کند.

8. روش پژوهش سوم

1.8. شرکت کنندگان

زنان دگرجنس گرا (N =240)سن 18 تا 62 سال (M= 29.99, SD = 10.81) به صورت آنلاین و از دانشگاه بریتیش یونیورسیتی به کار گرفته شدند. همه شرکت کنندگان در یک رابطه عاشقانه بودند. میانگین عمر روابط 7 ماه تا 5 سال بود.

2.8. مواد و روشها

شرکت کنندگان پرسشنامه های دموگرافیک اولیه ماک IV، NPI-16، و مقیاس جامعه ستیزی خود گزارشی لونسون را پر کردند. ابزار سنجش صفات تیره سه گانه در قسمت 2.2 توضیح داده شد. پرسشنامه ها به صورت آفلاین در محوطه دانشگاه یا آنلاین در وبسایت پر شدند. زنان به طور آگاهانه از شرکت کردند در پروژه رضایت داشتند. پرسشنامه ها به صورت ناشناس پر شد. زنان هیچ پولی بابت پر کردن پرسشنامه ها دریافت نکردند. شرکت کندگان همچنین پرسشنامه مقیاس کنترل خشونت شخصی را نیز پر کردند. این مقیاس شامل 16 آیتم تمایل به کنترل است. این مقیاس شامل 3 زیر مجموعه است: کنترل از طریق نظارت و تهدید، کنترل روی کارهای روتین روزمره و گرفتن تصمیمات، و کنترل روی رفتار خودمختار. شرکت کنندگان به جملاتی مثل " کاش بیشتر روی اینکه همسرم چگونه روزش را سپری کند کنترل داشتم" در 5 نمره از 1 (هرگز) تا 5 (اغلب) پاسخ میدهند. در مطالعا حاضر، یک آیتم " من گاهی آرزو دارم که فرزندانم را از همسرم دور کنم تا او بقیه روز را با چیزهای دیگری که میخواهد بگذراند" از زیر مجموعه کنترل از طریق نظارت و تهدید حذف شده است به دلیل اینکه انتظار نمیرفت همه شرکت کنندگان بچه داشته باشند. درجه اطمینان مقیاس سه گانه تیره : ماکیاولیانیسم α =0.75، نارسیسیسم α= 0.72، جامعه ستیزی اولیه α =0.85، جامعه ستیزی ثانویه α= 0.74بود. درجه اطمینان کنترل رابطه: کنترل از طریق نظارت و تهدید α= 0.81، کنترل روتین روزمره α = 0.66، کنترل رفتار خودمختار α =0.68 بود.

9. نتایج پژوهش سوم

رگرسیون هرمی چندگانه دو مرحله ای انجام شد برای تعیین اینکه آیا صفات تیره ثانویه کنترل رابطه را در حالی که سن و طول رابطه پایش میشود را پیش بینی میکند. رگرسیون اول نشان داد که در مرحله 1، سن و طول رابطه به طور معنی داری به مدل کمک کردند، F (2,214) =4.69, p =0.010. 2/4% از تغییرات مربوط به تهدید و نظارت بود. ورود صفات تیره ثانویه در مرحله 2، بیشتر از 4 /17% تغییرات در رفتارهای نظارت و تهدید را توضیح میدهد و این تغییر در R2 معنی دار بود، F (2, 210) = 11.64, p < 0.001. وقتی هر 6 متغییر عامل پیش بینیدر مرحله دوم مدل رگرسیون وارد شدند، جامعه ستیزی ثانویه (B= 0.33, t=4.50, p < 0.001) تنها عامل پیش بینی کننده تکی رفتار نظارت و تهدید بود. رگرسین دوم نشان داد که در مرحله 1, سن و طول رابطه به مدل کمک معنی داری کرد، F (2,214) = 4.75, p= 0.010. و 3/4 % حساب شده برای تغییرات در تمایل به کنترل روتین روزمره و تصمیم گیری است. ورود صفات تیره سه گانه در مرحله 2، تغییرات بیشتر از 8/13% در روتین های روزمره و تصمیم گیریها نشان میدهد و این تغییرات در R2 معنی دار بود.F (4, 210) =8.87, p < 0.001. هنگامی که هر 6 متغیر پیش بینی کننده به مرحله 2 مدل رگرسیون وارد شدند، سن (B=−0.20, t=−2.22, p<0.028)، طول رابطه (B=0.26, t=2.96, p=0.003) و جامعه ستیزی ثانویه (B= 0.30, t= 4.03, p < 0.001)تنها متغیرهای پیش بینی کننده معنی دار تکی در تمایل به کنترل روزمره بودند.

رگرسیون سوم نشان داد که در مرحله اول، سن و طول رابطه تاثیر معنی داری روی مدل رگرسیون رفتار خودمختار نداشت، F (2,214) = 1.20, p = 0.305. ورود رفتار تیره سه گانه به مرحله دو یک تغییر 9/10% در کنترل رفتار خودمختار نشان داد و این تغییر در R2 معنی دار بود، F (4, 210) =6.49, p < 0.001. وقتی هر 6 عامل پیش بینی کننده در مرحله دو مدل رگرسیون وارد شدند، ماکیاولیانیسم (B =0.24, t= 2.56, p = 0.011)، جامعه ستیزی اولیه (B= 0.32, t= 3.31, p = 0.001)و جامعه ستیزی ثانویه (B= 0.23, t =−2.99, p = 0.003) تنها عوامل پیش بینی کننده معنی دار در تمایل به کنترل رفتار خودمختار بود.

10. بحث پژوهش سوم

زنان با سطح بالای جامعه ستیزی ثانویه به احتمال بیشتر در معرض همه انواع مدل کنترل شریک که تا کنون بررسی شد قرار گیرند (نظارت و تهدید، کنترل تصمیمات روزمره و کنترل رفتار خودمختار). جامعه ستیزی ثانویه به طور قابل توجهی با توانایی درک و تجربیات با اثر منفی وتمایل به عمل به صورت یک روش ناگهانی و بدون فکر برای کاهش اثرات منفی همراه است. زنان با جامعه ستیزی ثانویه بالا بیشتر احتمال دارد که دست به رفتارهای کنترل کننده در پاسخ به مشکلات رابطه بدون توجه به عواقب آن بزنند. در واقع مطالعات قبلی به رابطه بین جامعه ستیزی ثانویه و خشونت همسر[9]اشاره کرده اند. تمایل به چنین رفتاری در زمان کم آشنایی، کمبود صمیمیت مربوط به جامعه ستیزی ثانویه بدتر میشود. زنان با ماکیاولیانیسم بالا و جامعه ستیزی اولیه نیز بیشتر احتمال دارد که تمایل به کنترل رفتار خودمختار شریکشان داشته باشند. مطالعات قبلی مربوط به ماکیاولیانیسم، سوءاستفاده عاطفی و کنترل رفتار خودمختار شریک را گزارش داده اند، همچنین رابطه بین جامعه ستیزی اولیه و خشونت همسر را نیز بیان کرده اند. در واقع جامعه ستیزی با میزان کم رفتار خود کنترلی و خویشتن داری بعد از درگیری بین همسران ارتباط دارد. نارسیسیسم روی کنترل رفتار تاثیری ندارد و حس خود ارزشمندی و حق به جانبی را افزایش میدهد. علاوه بر این هنگام احساس تهدید، نارسیسیسمها ممکن است تلاش کنند تا حسادت را تحریک کنند تا به دنبال کنترل شریک زندگی خود باشند. یافته ها در تحقیق درباره شرکت زنان در خشونت علیه همسر کم است بنابراین تحقیقات آینده باید رفتار هر دو جفت در رابطه را بررسی کنند.

11. بحث کلی

مطالعه حاضر نشان داد که صفات تیره سه گانه بر وابستگی عاطفی، سازگاری،و کنترل اثر میگذارد. زنان با ماکیاولیانیسم بالا، اجنتاب از رابطه زیاد، پاسخ مخرب فعال کم (خروج)، پاسخ سازنده فعال کم (حرف زدن)، پاسخ سازنده غیر فعال کم (وفاداری) را در برابر رفتار مخرب همسر، و کنترل بیشتر روی رفتار خودمختار را نشان میدهند.

ماکیاولیانیسم به وسیله بدبینی، بی اعتمادی و جدایی عاطفی مشخص میشود. در واقع زنان با ماکیاولیانیسم بالا دیگران را درک میکنند تا آنها را دستکاری کنند و آنها کمتر به تعهد به شریکشان پایبند هستند. وابستگی های شخصی نزدیک ممکن است با شک و بدبینی همراه باشد،به طوریکه این افراد گمان میکنند که دیگران از آنها سوءاستفاده میکنند. دوری از وابستگی و استقلال عاطفی ممکن است بر پویایی سایر روابط نیز تاثیر بگذارد. عدم پاسخ به رفتارهای مخرب همسر توسط این افراد گزارش میشود، تحقیقات قبلی نشان میدهد که همسران اجنتاب کننده از هم خودشان را متقاعد میکنند که در طول مشاجره کمتر پاسخگو باشند. ماکیاولیانیسم تمایل برای کنترل رفتار خودمختار همسر را پیش بینی میکند، تحقیقات قبلی رابطه ای بین ماکیاولیانیسم و رفتار کنترل کننده رابطه را نشان میدهد. کنترل ممکن است این شکل از استثمار را تسهیل کند، گرچه تحقیقات اضافی برای تعیین شیوه ای که کنترل آن را تسهیل می کند مورد نیاز است.

زنان با جامعه ستیزی اولیه بالا، اجتناب از وابستگی زیاد، پاسخ مخرب فعال (خروج) و غیر فعال (غفلت) و کنترل رفتار خودمختار زیاد را نشان میدهند. ترجیح آنها برای استقلال روانی و عاطفی و عدم رغبت به صمیمیت فیزیکی و احساسی که توسط اجتناب از وابستگی مشخص میشود، نشان دهنده رفتارهای خودمحورانه این افراد است. یافته ها با پژوهشهای قبلی که شامل تاثیرگذاری جامعه ستیزی اولیه فقط بر روی وابستگی مردان است، هم خوانی ندارد و مطالعات آینده باید رابطه بین وابستگی زنان و جامعه ستیزی اولیه را مشخص کند. درگیر شدن در پاسخهای مخرب به رفتار مخرب همسر که توسط تحقیقات قبلی نیز اثبات شده است نشان از بخالت و فقدان صمیمت دارد. اینها همچنین ممکن است تمایل به کنترل رفتار خودمختار همسر خود نیز داشته باشند.

جامعه ستیزی ثانویه با استرس وابستگی زیاد، پاسخ سازنده (حرف زدن) کم، و کنترل رابطه زیاد (نظارت و تهدید، کنترل روزمره، کنترل رفتار خودمختار) همراه است. عدم تمایل به شرکت در رفتار سازنده فعال ممکن است منعکس کننده رفتار سریع بدون فکر، رفتار ضد اجتماعی و تصمیم گیری مخاطره آمیز باشد که روانپریشی ثانویه را مشخص می کند. این صفات ممکن است مانع از رفتار سازنده در طول مشاجره شوند. این افراد تمایل زیاد به کنترل رفتار دارند. تحقیق قبل رابطه بین جامعه ستیزی ثانویه و خشونت همسر را نشان داد. یافته های اخیر نیز نشان میدهد که جامعه ستیزی ثانویه بسیار بیشتر از جامعه ستیزی اولیه با کنترل همسر مرتبط است و پیشنهاد میکند که تحقیقات آینده باید تفاوت این دو نوع جامعه ستیزی را مشخص نمایند.

زنان با نارسیسیسم بالا کمتر استرس وابستگی را نشان میدهند. این نشان دهنده خود ارزشمندی و اعتماد به نفس بالای آنهاست که معتقدند هر موقع لازم باشد میتوانند شریک جایگزین را به سمت خود جذب کنند. نارسیسیسم پاسخی را نسبت به رفتار مخرب همسر پیش بینی نمیکند. این ممکن است با تحقیقات قبلی در تناقض باشد و نشان دهنده تمایل بیشتر برای انتقام و بخشش کمتر باشد. به هر حال پاسخها ممکن است بسته به نوع مشاجره متفاوت باشند،پاسخها بیشتر با نادیده گرفتن است تا درگیری های عمومی. نارسیسیسم به کنترل همسر هیچ ارتباطی نداشت. این زنان ممکن است باور داشته باشند که شریک آنان نمیخواهد بی وفایی کند یا ارتباطشان را خاتمه دهد، به همین دلیل نیازی به کنترل رفتار همسر خود نمی بینند. در واقع این افراد به آسانی میتوانند دلایلی برای تعهد همسرشان بیان کنند اما به سختی میتوانند دلیلی برای عدم پایبندی همسر خود پیدا کنند. به علاوه، این افراد کمتر به همسر خود متعهد باقی می مانند چون فکر میکنند به آسانی میتوانند یک جایگزین برای او پیدا کنند بنابراین وابسگی شان به همسر فعلی کاهش می یابد. تحقیقات آینده ممکن است تفاوت بیشتری بین جنبه های مختلف نارسیسم بیابد یا میزان جنبه های مختلف نارسیسیسم را بسنجد.

1.11 محدودیتها و تحقیقات بیشتر

در این تحقیق داده های آماری محدود به زنان دگرجنسگرا با سن و طول رابطه مشخص بود. صفات تیره سه گانه جنس، سن و تفاوت فرهنگی را مشخص کرد. شباهت سن، جنس، جهت گیری جنسی و طول رابطه بر روی پویایی رابطه تاثیر داشت، و صفات تیره سه گانه ممکن است به طور متفاوتی بر رفتار زن و مرد تاثیر داشته باشد. مطالعات آینده باید در نظر بگیرد که کدام یافته ها ممکن است قابل تعمیم به سایر جمعیتها یا انواع رابطه ها باشد. مطالعات بعدی ممکن است از معیارهای خاص دامنه یا آنهایی که جنبه های پیچیده تر هر یک از صفات را در نظر می گیرند، استفاده کنند، مثلا اندازه گیری های نارسیسیسم با حساسیت بالا. با توجه به تحقیقات قبلی در این منطقه، مطالعات حاضر بر اساس داده های پرسشنامه خود گزارش شده از تنها یک عضو رابطه انجام شده است. از این رو مطالعات آینده باید شامل شرکت کنندگان هر دو طرف رابطه باشند. برای کم کردن تاثیر تعصب و بخاطر آوردن ضعیف، همه افراد در حال انجام این تحقیق دارای یک رابطه استوار و پا برجا بودند و نظرات خود را در مورد شریک فعلیشان میدادند. تحقیقات آینده ممکن است از ورورد معیارهای روابط عینی و داده های مشاهده ای بهره مند شوند.

برای نتیجه گیری، سه مطالعه برای بررسی تاثیر صفات تیره ثانویه (ماکیاولیانیسم، نارسیسیسم، جامعه ستیزی) بر روی روابط عاطفی، سازگاری و کنترل رابطه انجام شد. مطالعه 1 نشان داد که جامعه ستیزی ثانویه بالا و نارسیسیسم کم، سطح بالای استرس وابستگی را پیش بینی میکند. درحالیکه ماکیاولیانیسم بالا، جامعه ستیزی اولیه و ثانویه بالا، میزان بالای اجتناب از وابستگی را نشان میدهد. مطلعه 2 بیان میکند که ماکیاولیانیسم بالا نشان دهنده پاسخ سازنده غیر فعال و فعال کم و پاسخ مخرب غیر فعال کم به رفتار مخرب همسر است. جامعه ستیزی اولیه رفتار مخرب فعال و غیر فعال بیشتر را نشان داد. در حالیکه جامعه ستیزی ثانویه پاسخهای سازنده فعال کمتری را پیش بینی کرد. مطالعه 3 نشان داد که زنان با جامعه ستیزی ثانویه بالا بیشتر درگیر همه انواع کنترل رفتار همسر میشوند. ماکیاولیانیسم و جامعه ستیزی ثانویه نیز افزایش در کنترل رفتار خود مختار همسر را نشان میدهند. مطالعات آینده باید این موارد را بیشتر در نظر بگیرند.

[1] Stone-walling

[2] exit

[3] voice

[4] loyalty

[5] neglect

[6] British university

[7] exploitation

[8] British university

[9] partner violence

منابع

Abell, L., Brewer, G., Qualter, P., & Austin, E. (2016). Machiavellianism, emotional manipulation, andfriendship functions inwomen's friendships. Personality and Individual Differences, 88, 108–113. http://dx.doi.org/10.1016/j.paid.2015.09.001.

Ahmetoglu, G., Swami, V., & Chamorro-Premuzic, T. (2010). The relationship between dimensions of love, personality, and relationship length. Archives of Sexual Behavior, 39, 1181–1190. http://dx.doi.org/10.1007/s10508-009-9515-5.

Ali, F., Amorim, I. S., & Chamorro-Premuzic, T. (2009). Empathy deficits and trait emotional intelligence in psychopathy and Machiavellianism. Personality and Individual Differences, 47, 758–762. http://dx.doi.org/10.1016/j.paid.2009.06.016.

Ali, F., & Chamorro-Premuzic, T. (2010). Investigating Theory of Mind deficits in

nonclinical psychopathy and Machiavellianism. Personality and Individual Differences, 49, 169–174. http://dx.doi.org/10.1016/j.paid.2010.03.027.

Ames, D. R., Rose, P., & Anderson, C. P. (2006). The NPI-16 as a short measure of narcissism. Journal of Research in Personality, 40, 440–450. http://dx.doi.org/10.1016/j. jrp.2005.03.002.

Anestis, M. D., Anestis, J. C., & Joiner, T. E. (2009). Affective considerations in antisocial //dx.doi.org/10.1016/ j.paid.2009.05.013.

Bates, E. A., Archer, J., & Graham-Kevan, N. (2017). Do the same risk and protective factors influence aggression toward partners and same-sex others? Aggressive Behavior, 43, 163–175. http://dx.doi.org/10.1002/ab.21672.

Beck, L. A., Pietromonaco, P. R., DeVito, C. C., Powers, S. I., & Boyle, A. M. (2014). Congruence between spouses' perceptions and observers' ratings of responsiveness: The role of attachment avoidance. Personality and Social Psychology Bulletin, 40, 164–174. http://dx.doi.org/10.1177/0146167213507779.

Besser, A., & Priel, B. (2009). Emotional responses to a romantic partner's imaginary rejection: The roles of attachment anxiety, covert narcissism, and self-evaluation. Journal of Personality, 77, 287–325. http://dx.doi.org/10.1111/j.1467-6494.2008. 00546.x.

Besser, A., & Priel, B. (2010). Grandiose narcissism versus vulnerable narcissism in threatening situations: Emotional reactions to achievement failure and interpersonal rejection. Journal of Socialand Clinical Psychology,29,874–902.http://dx.doi.org/10. 1521/jscp.2010.29.8.874.

Bledsoe, L. K., & Sar, B. K. (2011). Intimate partner violence control scale: Development and initial testing. Journal of Family Violence, 26, 171–184. http://dx.doi.org/10. 1007/s10896-010-9351-3.

Blinkhorn, V., Lyons, M., & Almond, L. (2016). Drop the bad attitude! Narcissism predicts acceptance of violent behaviour. Personality and Individual Differences, 98, 157–161. http://dx.doi.org/10.1016/j.paid.2016.04.025.

Brennan, K. A., Clark, C. L., & Shaver, P. R. (1998). Self-report measurement of adult romantic attachment: An integrative overview. In J. A. Simpson, & W. S. Rholes (Eds.).Attachment theoryand closerelationships(pp.46–76).NewYork:GuilfordPress.

Brewer, G., & Abell, L. (2017a). Machiavellianism and romantic relationship dissolution. Personality and Individual Differences, 106, 226–230. http://dx.doi.org/10.1016/j. paid.2016.11.001.

Brewer, G., & Abell, L. (2017b). Machiavellianism, relationship satisfaction, and romantic relationship quality. Europe's Journal of Psychology In Press.

Brewer, G., Abell, L., & Lyons, M. (2016). Machiavellianism, pretending orgasm, and sexual intimacy. Personality and Individual Differences, 96, 155–158. http://dx.doi. org/10.1016/j.paid.2016.02.084.

Buss, D. M., & Shackelford, T. K. (1997). Susceptibility to infidelity in the first year of marriage. Journal of Research in Personality, 31, 193–221. http://dx.doi.org/10.1006/ jrpe.1997.2175.

Campbell, W. K., Foster, C. A., & Finkel, E. J. (2002). Does self-love lead to love for others? A story of narcissistic game playing. Journal of Personality and Social Psychology, 83, 340–354. http://dx.doi.org/10.1037/0022-3514.83.2.340.

Campbell, W. K., Goodie, A. S., & Foster, J. D. (2004). Narcissism, confidence, and risk attitude. Behavioral Decision Making, 17, 297–311. http://dx.doi.org/10.1002/bdm. 475.

Carter, G. L., Campbell, A. C., & Muncer, S. (2014). The Dark Triad: Beyond a ‘male’ mating strategy. Personality and Individual Differences, 56, 159–164. http://dx.doi. org/10.1016/j.paid.2013.09.001.

Carton, H., & Egan, V. (2017). The dark triad and intimate partner violence. Personality and Individual Differences, 105, 84 –88. http://dx.doi.org/10.1016/j.paid.2016.09. 040.

Christie, R., & Geis, F. L. (1970). Studies in Machiavellianism. London: Academic Press. Coker, A. L., Smith, P. H., Bethea, L., King, M. R., & McKeown, R. E. (2000). Physical health consequences of psychological intimate partner violence. Archives of Family Medicine, 9, 451–457.

Coker, A. L., Smith,P. H.,McKeown, R.E.,& King, M. J.(2000). Frequency andcorrelates of intimate partner violence by type: Physical, sexual and psychological battering. American Journal of Public Health, 90, 553–559.

Collins, N. L. (1996). Working models of attachment: Implications for explanation, emotion, and behavior. Journal of Personality and Social Psychology, 71, 810–832. http://dx.doi.org/10.1037/0022-3514.71.4.810.

Dean, A. C., Altstein, L. L., Berman, M. E., Constans, J. I., Sugar, C. A., & McCloskey, M. S. (2013). Secondary psychopathy, but not primary psychopathy, is associated with risky decision-making in noninstitutionalized young adults. Personality and Individual Differences, 54, 272–277. http://dx.doi.org/10.1016/j.paid.2012.09.009.

Del Gaizo, A. L., & Falkenbach, D. M. (2008). Primary and secondary psychopathic traits and their relationship to perception and experience of emotion. Personality and Individual Differences, 45, 206–212. http://dx.doi.org/10.1016/j.paid.2008.03.019.

Emmons, R. A. (1984). Factor analysis and construct validity of the Narcissistic Personality Inventory. Journal of Personality Assessment, 48, 291–300. http://dx.doi. org/10.1207/s15327752jpa4803_11.

Exline, J. J., Baumeister, R. F., Bushman, B. J., Campbell, W. K., & Finkel, E. J. (2004). Too proud to let go: Narcissistic entitlement as a barrier to forgiveness. Journal of Personality and Social Psychology, 87, 894–912. http://dx.doi.org/10.1037/00223514.87.6.894.

Felson, R. B., & Messner, S. F. (2000). The control motive in intimate partner violence. Social Psychology Quarterly, 63, 86 –94.

Mager, K. L., Bresin, K., & Verona, E. (2014). Gender, psychopathy factors, and intimate partner violence. Personality Disorders: Theory, Research, and Treatment, 5, 257–267. http://dx.doi.org/10.1037/per0000072.

McNulty, J. K., & Widman, L. (2014). Sexual narcissism and infidelity in early marriage. Archives of Sexual Behavior, 43, 1315–1325. http://dx.doi.org/10.1007/s10508-0140282-6.

Muris,P.,Merckelbach, H.,Otgaar, H.,&Meijer,E.(2017).The malevolentsideofhuman nature: A meta-analysis and critical review of the literature on the Dark Triad (Narcissism, Machiavellianism, and Psychopathy). Perspectives on Psychological Science, 12, 183–204. http://dx.doi.org/10.1177/1745691616666070.

Okutan, N., Buyuksahin Sunal, A., & Sakalli Ugurlu, N. (2017). Comparing heterosexuals' and gay men/lesbians' responses to relationship problems and the effects of internalized homophobia on gay men/lesbians' responses to relationship problems in Turkey. Journal of Homosexuality, 64, 218–238. http://dx.doi.org/10.1080/ 00918369.2016.1174028.



روابط عاشقانهویژگی های شخصیتیتست عشقعشقشخصیت جامعه ستیز
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید