هنگام مسافرت، یکی از بزرگترین مشکلات و درگیری های پدر و مادر با فرزندان این است که، فرزندان در مسافرت ممکن است رفتاری را داشته باشند که پدر و مادر دوست نداشته باشند.
به عنوان مثال:
هنگام مسافرت، جایی پیدا می شود که مقداری آب است و فرزندان وارد آب می شوند و لباسشان کثیف می شود.
برخی از والدین عصبانی می شوند که چرا لباست را کثیف کردی؟
و یا با خاک ها بازی می کنند و سر و صورتشان کثیف می شود و این کار مورد پسند والدین قرار نمی گیرد و آن ها را عصبانی می کند.
و یا از ماشین پیاده می شوند و شروع می کنند به بدو بدو کردن و پدر و مادر می گویند: این قدر این ور و اون ور نرو.
یه دقیقه بشین، اعصابم رو خورد کردی.
و یا وسیله ای رو می بینند و می خواهند بخرند و دائم به پدر و مادرشان می گویند: این وسیله را برای من بخر.
پدر و مادر هم خسته می شوند و او را دعوا می کنند.
و خلاصه اتفاقاتی می افتد که باعث می شود که پدر و مادر عصبانی شوند.
(البته بنده نمی گویم که هر کاری کردند ایراد ندارد، اما بحث نوع گفتن و لذت بردن فرزند از مسافرت است)
نکته:
نکته این جاست که ما به عنوان پدر و مادر، همان رفتاری را با فرزندانمان داریم که در طول سال و در منزل با فرزندانمان داریم.
در حالی که در مسافرت باید رفتارهایمان عوض شود.
اگر بخواهم مثالی بزنم، باید عرض کنم که شاید مهم ترین دستور الهی و مهم ترین واجب در نظر خداوند، نماز است.
اما همین نماز، هنگامی که شما در مسافرت هستید، قانون خدا عوض می شود و می فرماید: و هنگامی که در سفر باشید باکی بر شما نیست که نماز را کوتاه به جای آرید (چهار رکعت را دو رکعت کنید) آیه ی ۱۰۱ نسا
همان طور که می بینید خدا مهم ترین تکلیفش را هم در مسافرت کم می کند.
ای کاش ما هم در مسافرت کم تر به فرزندانمان امر و نهی می کردیم. کمتر دستور می دادیم. کمتر ایراد می گرفتیم.
اجازه می دادیم که در مسافرت به فرزندانمان خوش بگذرد.