ویرگول
ورودثبت نام
محمدرضا کهنسال
محمدرضا کهنسال
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

اجتماع نقیضین چیست؟ آیا اجتماع نقیضین محال است؟


اقا خیلی برامون تو بحث و گفت و گو علی الخصوص تو سوشال مدیا و سر کار پیش میاد که با ادمای دیگه دارای نظرات متفاوتی باشیم. بعضی وقتا این تفاوت عقیده هه به صورت عجیبی آزارمون میده؛ یعنی طوری نیست که بگیم اشکال نداره هرکسی عقیده خودشو داره.
مثلا فرض کن داری با همکارت بحث میکنی اخرش میگی خدا بزرگه
- همکارت میگه خدا اصلا وجود نداره!
تا اینجا مشکلی نداره، اما اگر کسی بهتون بگه:
"هرکسی از دید خودش نگاه میکنه و هیچکدومتونم غلط نمیگید"
این ممکنه خیلی شما رو اذیت کنه. انگار یه چیزی کمه ولی شما نمیدونی اون چیه. چطور میشه هم همکارت درست بگه هم شما؟
تو این مقاله میخوام مهم ترین و سنگ بنای تمام قواعد فلسفی و منطقی رو خیلی ساده توضیح بدم.

مگه میشه به یه پست تو ویرگول فیلسوف شد؟؟
مگه میشه به یه پست تو ویرگول فیلسوف شد؟؟

اجتماع نقیضین محال است یعنی چی؟

غالب ما تو یه بدن زندگی میکنیم.
بدنمون وزن داره
رنگ و شکل و اندازه داره
و در آن واحد نمیتونه بیشتر از توی یه زمان و مکان خاص باشه
مثلا شمایی که دارید این پست رو میخونید اگر تو خونتونید؛ دیگه همون لحظه نمیتونید تو مدرسه هم باشید. یا وقتی خودتون دارید این پست رو میخونید؛ نمیتونید ادعا کنید نمیخونیدش.

به این قاعده میگن محال بودن اجتماع و ارتفاع نقیضین، یعنی دوتا چیز متناقض، نمیتونن باهم جمع بشن، همچنین دوتا چیز نمیتونن در آن واحد هردوشون از همون جهت که هرطوری هستند، همونطوری نباشند.
پیچیده شد؟ میدونم. حالا یه مثال میزنم که خوب بفهمین.

اصلا دو نقیض چیست؟

مثال: یه درختو تصور کنین؛ هرچیزی غیر از اون درخت میشه نقیض اون درخت؛ چون درخت نیست. به عبارت فنی فلسفه شما میتونین بعد از دیدن یه درخت، جهان رو به درخت و غیر درخت (لا درخت) تقسیم کنین و این تقسیمتون از نظر منطقی درست هم باشه.
(شاید بعدا براتون گفتم که همین تقسیم بندی ساده منطقی که درستم هست؛ چه فواید عظیمی در علم منطق داره! باعث میشه مکتب پلورالیسم باخاک یکسان بشه و دیگه نشه گفت مسیحی و هندو هردو درست میگن! فقط یکیشون درست میگه! اگ بتونه ثابت کنه که من واقعی ام، اون یکی رو از بین برده)


حالا بیاید رفع ناپذیری و جمع ناپذیری این حکم رو بررسی کنیم. گفتیم کل دنیا رو به درخت و غیر درخت تقسیم میکنیم دیگه درسته؟

حالا برای این که جمع و رفع براتون جابیفته سعی کنید این سوالا رو جواب بدید، بعدم دو سه تا چیز دیگه رو با همین فرمول بررسی کنید:

میشه یه چیزی هم درخت باشه هم غیر درخت؟؟؟ ( اجتماع دو نقیض یا نقیضین >>>> محال )
میشه یه چیزی نه درخت باشه نه غیر درخت؟؟؟ ( اجتماع دو نقیض یا نقیضین >>>> محال )
میشه یه چیزی درخت باشه ولی غیر درخت نباشه؟؟؟ ( انتخاب یک نقیض و رفع نقیض دیگر >>> ممکن )
میشه یه چیزی غیر درخت باشه و درخت نباشه ؟؟؟ ( انتخاب یک نقیض و رفع نقیض دیگر >>> ممکن )


ساده بود؟ واقعا فکر میکنید ساده بود و بدیهی بود؟ درست فکر میکنید. حتی یه کودک که هیچی از فلسفه و منطق نمیدونه و اسم خودشم نمیتونه تلفظ کنه؛ این حکم مهم رو بنا بر ذات و غریزه میفهمه. حتی حیوانات هم این حکم رو میفهمند. می پرسید چطوری؟


برید به یه کودک کم سن و سال، بگید تو دستم شکلاته و دستتون رو مشت ببرید جلوش
بعد دست خالیتون رو باز کنید و نشونش بدید. کودک یا گریه میکنه یا خاطره بدی براش ایجاد میشه.


چه ربطی داره؟
چون کودک می فهمه که داشتن یک چیز با نداشتنش نمیتونه همزمان اتفاق بیفته.


یا یک حیوان فقط وقتی شکارش رو میبینه حمله میکنه. چون حیوان میفهمه که اگر شکار اونجا هست؛ نمیتونه با نبودنش جمع بشه.

حتی یک دیوانه رو پیدا کنید و یه سوزن بزنید به پاش. فریاد خواهد زد! چون میدونه درد داشتن با درد نداشتن یک چیز نیستند.

خیلی ساده بود ؟ اما اینطور فکر نکنید. کثیری از فلاسفه غرب؛ و بسیاری از گروه های مسلمان(که نام نمیبرم ولی عاقلان دانند!) اصلا نتونستن این حکم ساده رو درک کنند. (کدوم فلاسفه غرب؟ کدوم گروهای مسلمان؟ وایسا تا پستای بعدی رو برات بنویسم)


سوال

حالا اگه اینقدر ساده بود من یه سوال ازتون میپرسم :)
آدمی که تاسی سکه ای داره یا مثل نیما یوشیج فقط دور سرش مو داره؛ تاسه یا مودار؟؟؟
نمیشه که هم بی مو باشه هم مودار !!! (مخاطب از درد ذهنی به خود می پیچد و دچار رنج فلسفی می شود)


یا یه مثال دیگه! یه میله پرچم که همه تو مدرسه هامون داشتیم رو تصور کنید ولی بدون پرچم. وقتی از جلو نگاه میکنی یه خط عمودیه؛ ولی وقتی از بالا نگاه می کنی یه دایرست! بالاخره در آن واحد دو چیز شد!
بزارید سوالو یکمی تخصصی تر کنم. برنامه عباس موزون رو دیدید. زندگی پس از زندگی! اینایی که تجربه گر هستن، بالاخره در اون لحظه مردن، یا نمردن! (گفتیم هرچیزی رو در دنیا میتونین به غیر خودش و خودش تقسیم کنین. یعنی تجربه گر رو به مرده و غیر مرده که میتونه شامل انواع زنده ها، مریض ها و انواع دیگر بشه قسم کرد.)
میشه هم مرده باشن هم نمرده باشن؟
میشه نه مرده باشن نه نمرده باشن؟

یه سوال که اینجا میفهمید اونایی که این قاعده رو نفهمیدن؛ شاید زود قضاوتشون کردیم.

کسی که در علم روانشناسی بهش میگن سکیزوفرن یا چند شخصیتی؛ در خودش شخصیت های متعدد رو داره

(میخوام یه پست بزارم فیلمای روان شناسی رو معرفی کنم)
(میخوام یه پست بزارم فیلمای روان شناسی رو معرفی کنم)

اون شخص بالاخره یه نفره یا چند نفر؟




اینجاست که من به شما میگم :
این قاعده هرگز باطل نمیشه! فقط سه تا شرط عقلانی داره.

شروط تناقض

  • وحدت آن: آن یعنی زمان. شنیدین میگن در آنی و کمتر از آنی؟ در بیمار چند شخصیتی، درسته که اون امراض در شخص هست؛ اما وقتی رجوع میکنید، میبینید زمانی که در طول روز شخص به گمان خودش تبدیل به یه شاعر رمانتیک در فرانسه شده؛ دیگه قاتل نیست. و در طول شب که قاتله، کلمه ای شعر به خاطر نداره. پس این مثال وحدت زمانی نداره (قاعده: یک شی واحد از جهت واحد در آن واحد، دو چیز نیست)
  • وحدت موضوع: همون شی واحده. مثلا شما نمیتونی بگی ببین من بستکبالیستم ولی داداشم فیزیکدانه! دیدی! این هیچ ممانعتی نداره. صفت بستکبالیست در شما در همون لحظه صفت فیزیکدان بودن شما نیست. هرچند که هردو اینها ممکنه در شما باشه. تو اون مثال مرد کچل، شما باید کچلی رو تعریف کنید . آیا کچلی نبود مو به کله؟ کچل نیستن و مودارن. خلافشه؟ نتیجه عوض میشه. اختلاف در موضوعه که باید یکسان سازی شه
  • وحدت جهت: نمیتونی جهت بررسی رو عوض کنی! این عکسه رو دیدی که میگه ببین این شیشه ازون ور شد 9! دیدی هردوتون داشتید درست میگفتید؟ پس حقیقت واحدی وجود نداره عزیزان من! همه درست میگن از زاویه دید خودشون! هر عقیده ای محترمه ! هرچیزی که به درد هر شخص میخوره همون درسته ! به عقاید هم احترام بزارید (حالا ممکنه عقیده یارو این باشه که بخواد به شما تعرض کنه! این کجاش محترمه!) و 1000 مزخرف دیگه که مردم از بی سوادی مفرط میگن و من این پستو نوشتم که شما رو از اون مردم جدا کنم.
تو اون مثال میله پرچم، شما جهت دیدت رو عوض کردی. قاعده میکه از بالا که داری دایره میبینی؛ دیگه ذوزنقه در همون آن واحد نمیبینی. دایره دایرست.
تو اون مثال میله پرچم، شما جهت دیدت رو عوض کردی. قاعده میکه از بالا که داری دایره میبینی؛ دیگه ذوزنقه در همون آن واحد نمیبینی. دایره دایرست.



رفقا به این قضیه تو فلسفه و منطق میگن ام القضایا! یعنی ماااااادر هرچی قضیه هست! چرا؟ چون شما حتی برای اثبات کردن خود این قضیه هم مجبوری ازش استفاده کنی! جالب شد نه؟ وقتی این گزاره رو میدی (یعنی حکم می کنی که اجتماع نقیضین محال است) منظورت اینه که هرچی جز این گزاره غلطه و این گزاره که من میدم درسته و نمیشه هم این گزاره من غلط باشه هم درست! چون اگه هم درسته هم غلط، دیگه حکم کردنش فایده ای نداره و خبر مورد اعتمادی از دنیا به شما نمیده! ایلان ماسک موشک رو نمیفرسته هوا با علم به این که هم به مقصدش میرسه هم نمیرسه! میدونه اگر فرمول ریاضی چیزی رو ثابت کرده، فقط همون اتفاق می افته! مگر در فرمول اشتباه کرده باشن.



حالا یه نگاه به زندگیت بکن و این قضیه رو تو زندگیت ببین. به رفیقت میگی بیا بریم بیرون، سر موعد سر قراره! چون فهمیده نمیشه هم منظورت این باشه که میای هم نمیای.

به مادرت میگی امشب شام میری پیشش! میری میبینی قضا گذاشته. چون نمیشه هم بری هم نری

اصلا دیگران رو ولش! چایی رو میزاری رو گاز! زیرشو روشن میکنی! بر میگردی انتظار نداری چایی سرد باشه! چون میدونی نمیشه هم بجوشه هم نجوشه!
همه قواعد علمی، همه ریاضیات! همه فیزیک همه چیز در عالم منطقیست.(به جز فهم بشر در بسیاری از موارد، که دارای مغالطه است.)
اگه سوال دارین کامنت کنین، اگرم اشکال دارید به متن بنویسید اصلاح کنم.

اگه به دردت خورد بفرست واسه رفیق بی منطقت که غالبا حرصت میده :))))

فلسفهفیلسوفتناقضپارادوکسزندگی پس از مرگ
چیز هایی را دوست دارم که فاصله آنها از هم، بیش از فاصله آنها از من است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید