توت فرنگی
توت فرنگی
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

گم شده در بین رنگ ها


یه پستی خونده بودم,که یه نفر تو نظراتش گفته بود "حس جدید"ی داشته خوندن پست....و نویسنده هم پرسیده بود که "مثلا چه نوع حسی؟چه رنگی داشت؟چه بویی داشت ؟و....

از اونروز به بعد شروع کردم به اینکه همه ی حس هام رو تشبیه کنم به یه رنگ,به یه طعم,به یه بو.

نه فقط از خودم میپرسیدم که مثلا.."الان حست چه رنگیه؟چه طعمی داره؟و....!دیگه اعصاب خانوادم (مخصوصا آبجیم)رو هم با این موضوع خط خطی کردم(:

دیروز وقتی آبجیم میخواست بخوابه, من هی ازش میپرسیدم الان چه حسی داری؟الان حست چه بویی میده؟به خاطر اینکه منم خوابم میومد یکم چرت و پرت گفتم و ازش خواستم حسشو تشبیه کنه به یه غذا-_-

ولی الان...واقعا نمیدونم حسم چیه؟چه رنگیه؟طعمی داره؟من از این حس خوشم میاد؟

انگار تو بین رنگ ها گم شدم!خوابیدم تو اعماق یه دریای رنگی!

اگه یه نفر اینو بهم میگفت,میگفتم:چه عالی!حتما حس خوبی داره!

ولی نه!!!اینطور نیست!نه تنها دارم عمق این دریا غرق میشم بلکه بین اینهمه رنگ هم خفه میشم!!!

میدونی چه حسی داره؟اینکه نتونی بفهمی دقیقا چه حسی داری؟چی میخوای؟قراره چیکار کنی و چه اتفاقی بیافته!
همیشه فکر میکردم که اینکه بعضی چیز ها نامعلومن خیلی باحاله!و یه حس هیجان انگیز داره!

ولی فک کنم تو این یه مورد صدق نکنه نه؟چون این اصلا هیجان انگیز نیست!بلکه ترسناکه!!!

اینکه نتونی خودتو درک کنی مزخرفه!

انتظار داری وقتی خودت خودتو نمیفهمی بقیه بیان بفهمن داری چی میگی؟؟؟

ولی واقعا اشکالی نداره!آدما هم مشکلات خودشونو دارن!شاید اونا هم خودشونو درک نمیکنن!

شاید اونا تا الان هیچوقت حس هاشونو درک نکردن,شاید تا حالا تجربه ی داشتن یه حس با طعم توت فرنگی و بوی نارنگی رو نداشتن؟شاید تا حالا حسی نداشتن که بوی بابونه بده؟شاید حسی نداشتن که بوی یه نوزاد رو داشته باشه!

می فهمم!همونطور که اونا جای من نبودن...منم جای اونا نبودم!نمیتونم این حسای احمقانه رو گردن بقیه بندازم!

فک کنم بهتره به اینجور چیزا عادت کنم...چون نمیتونم تو هر "حسِ بی حسی" بیام با خودم چرت و پرت بگم!

حداقل عادت کردن یه رنگی داره...سیاهی!!!

نوشته هیچ ربطی به احساسات خودم نداره(:...فقط خواستم یه نوشته ای درمورد تصویر بنویسم و نتیجه شد این!!!(:
هیجان انگیزتوت فرنگیاحساساتبی حسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید