KasraHashemi
KasraHashemi
خواندن ۸ دقیقه·۵ سال پیش

چطور برای استارتاپمون هم‌تیمی یا کوفاندر پیدا کنیم

یکی از سوالایی که از روز اول ورودم به اکوسیستم استارتاپی باهاش مواجه بودم و می‌دیدم که دیگران هم باهاش مواجه هستن این سواله که «چطور برای استارتاپ و ایده‌ام کوفاندر یا شریک پیدا کنم؟» یا «چطور تیم تشکیل بدم؟» تو این 3 سال اخیر یه کوچولو تجربیاتی داشتم و تو این یادداشت قراره این تجربیات رو باهم مرور کنیم.

قانون شماره 1: نتورکینگ نتورکینگ نتورکینگ

اگر از همین امروز تا 10 سال آینده در مورد نتورکینگ صحبت کنیم، بازم فکر نمی‌کنم حق مطلب ادا شه. نتورکینگ حکم مدرسان شریف رو توی دنیای کسب و کار بازی میکنه و تقریبا در جواب هر سوالی میشه نتورکینگ رو مطرح کرد.

چطور بیشتر بفروشم؟ نتورکینگ!
چطور نیروی بهتری بگیرم؟ نتورکینگ!
چطور بیشتر دیده بشم؟ نتورکینگ!
چی؟ نتورکینگ!
چطور؟ نتورکینگ!
کجا؟ نتورکینگ!

و صدالبته که منظورم از نتورکینگ، نتورک مارکتینگ و شرکت‌های هرمی و سخنرانی انگیزشی نیست! منظورم اینه که شبکه ارتباطی شما چقدر گسترده و بزرگه. به زبون ساده‌تر، چند نفر شما رو می‌شناسن و باهاتون در ارتباطن و شما چند نفر رو می‌شناسین و باهاشون در ارتباطین.
شاید خیلی وقت‌ها متوجهش نشیم اما نتورکینگ از کوچیکترین ابعاد زندگیمون مثل خرید جنس بهتر و تازه‌تر از بقالی به خاطر رابطه خوبمون با بقال و گرفتن نمره بهتر از استاد و پیدا کردن شغل مورد علاقه و حتی توانایی ما برای رشد دادن کسب و کارمون تا بزرگترین وقایع تاریخ بشریت مثل جنگ‌ها و صلح‌ها و معادلات سیاسی بین کشورها و حتی توانایی یه رییس جمهور برای انتخاب کابینه درست و پیشرفت کشور رو تحت تاثیر خودش قرار میده! بالاخره داریم در مورد بشریت صحبت می‌کنیم، چی مهمتر از ارتباطاته؟
اما این مقاله در مورد اهمیت نتورکینگ نیست. در مورد تیم‌سازیه. پس برگردیم به موضوع تیم‌سازی برای استارتاپمون.

قانون شماره2: قانون شماره 2یی وجود نداره!

همین! همه چی خلاصه میشه به نتورکینگ!
پس برگردیم به بحث شیرین نتورکینگ. حالا چنتا سوال مطرح میشه: آیا منم شبکه ارتباطی دارم؟ شبکه ارتباطی فعلیم چی هست؟ چطور نتورکینگ انجام بدیم؟ چطور شبکه ارتباطیمون رو گسترش بدیم و ازش در راستای پیشرفتمون استفاده کنیم؟

1. خونواده و دوستان

توی بحث جذب سرمایه برای استارتاپ‌ها، اولین منبعی که کارآفرین میتونه ازش سرمایه مورد نیازش رو جذب کنه 3f یا family, friends and fools(خونواده، دوستان و احمق‌ها) هستش. حالا ما قسمت آخر رو حذف می‌کنیم(کیه که بخواد با یه احمق وارد شراکت شه؟) اما اولین و نزدیکترین شبکه ارتباطی ما، خونواده و دوستامون هستن. احتمالا همه ما یه پسرخاله داریم که بلده با فوتوشاپ کار کنه و بیکاره، پس میتونه یه گزینه برای پوزیشن گرافیک دیزاینر تیم شما باشه. شاید توی همسایه‌های قدیمی محل یکی هست که رفت دانشگاه و کامپیوتر خوند و الان برنامه‌نویسی میکنه، پس میتونه یه گزینه برای نیروی فنی تیم باشه. یه دخترعمو داریم که رفت دانشگاه و مدیریت خوند، پس میتونه به عنوان یه آپشن برای بخش مارکتینگ و فروش باشه(خدای نکرده این موضوع برداشت نشه که دارم رشته دانشگاهی رو به تخصص افراد ربط میدم ها، چون هممون واقفیم که بین رشته دانشگاهی و تخصص افراد لزوما ارتباطی وجود نداره).
البته یه تفکری هم وجود داره که میگه با فامیل و دوست نباید شراکت کرد و خیلیا از جمله خود من، معتقدیم فامیل برای بلاک کردنه اما خب علی رغم این تفکر، مثال های زیادی از کسب و کارهای خونوادگی موفق وجود داره. همه ایناروگفتم که برسم به گروه شماره 2...

خونواده و دوستان :))
خونواده و دوستان :))

2. همکلاسی‌های دوره دانشگاه

یه فرهنگی تو ایران وجود داره که همونجوری که صبح‌ها صبحونه و ظهرها ناهار میخوریم، بعد دوره مدرسه هم کنکور میدیم و میریم دانشگاه و هرکی هم اینکارو نکنه بد و اه و چخه. پس منصفانس که فرض کنیم اکثرمون دانشگاه رو تجربه کردیم و اگر شما هم مثل من خوش شانس باشین 95درصد هم دوره‌ای‌هاتون بیکارن. این شاید برای اونا زیاد خوشایند نباشه اما برای شما خبر خوبیه چون کلی گزینه برای شروع شراکت و همکاری دارین. یادمه سال 96 یه استارتاپی تو حوزه محتوا داشتیم و کل تیم از هم پاشید و فقط من موندم که هنوز به ایده ایمان داشتم و میخواستم اجراییش کنم (البته هنوزم ایمان دارم ولی دیگه اجراییش نمیکنم :)) ) و بعد از کلی این در و اون در زدن، با یکی از همکلاسی‌های دوره ارشدم که ایده رو دوست داشت صحبت کردم و تونستیم یه تیم بشیم و دوباره از نو کار رو پیش ببریم. یا یکی دیگه از دوستای دوره کارشناسیم، عکاسی رو به عنوان یه حرفه انتخاب کرد و الان هرجا نیاز به عکس و عکاس باشه، اولین گزینه‌ام برای همکاری، اونه. پس بنابراین زیاد هم از دوره دانشگاهتون ناامید نباشین، شاید چیز خاصی به زندگیمون اضافه نکرده باشه ولی حداقلش اینه که یه نتورک 200-300 نفره برامون باقی میذاره.

دانشگاه دوست داشتنی
دانشگاه دوست داشتنی

3. شرکت در رویدادهای مختلف

خب بیاین کم کم از دایره روابط فعلیمون خارج شیم و روی گسترش شبکه ارتباطی تمرکز کنیم. یکی از بهترین راه‌های گسترش شبکه ارتباطی، شرکت توی رویدادهای مختلف مخصوصا رویدادهای کارآفرینیه. از استارتاپ ویکندها بگیرین تا کارگاه‌های آموزشی مختلف و دورهمی‌های کوچیک و بزرگ (مثل همفکر و امثالش). این مورد از اونجایی خوبه که شما دارین وارد فضایی میشین که ده‌ها نفر همفکر و هم‌جهت با خودتون تو اون جمع حضور دارن. کسی که تو یه استارتاپ ویکند شرکت کرده با احتمال بالایی دنبال راه اندازی کسب و کار خودشه و میتونه یه شریک احتمالی برای شما باشه. علاوه بر این، این رویدادها محلیه که شما با افراد حرفه‌ای صنعت آشنا میشین و شانس شبکه‌سازی باهاشون رو دارین و خدا رو چه دیدین، شاید یه روزی باهاشون همکار شدین. من یک سال برای کسی کار می‌کردم که تو یه استارتاپ ویکند، منتور من بود و همین الان هم با فردی شریکم که اولین بار من رو به حوزه استارتاپ‌ها وارد کرد و از روز اول حکم یه منتور و الگو رو برای من داشته. پس بنابراین شرکت توی رویدادها رو خیلی جدی بگیرین. هم چیزای جدیدی یاد میگیرین، هم روابط جدید ایجاد میکنین. چی از این بهتر؟

4. شبکه‌های اجتماعی

بالاخره سال 2019ئه (البته شاید زمانی که شما داری این یادداشت رو میخونی سال 2020 یا حتی 2021 باشه) و اگر شبکه‌های اجتماعی رو توی لیست نتورکینگ نذاریم یعنی یه جای کار میلنگه، خلاصه الان تو دوره‌ای هستیم که شما میتونین در مورد «نقش کله پاچه در سلامتی انسان» مطلب بنویسین و اون وسطا به نقش شبکه‌های اجتماعی هم اشاره کنین! بگذریم، شبکه‌های اجتماعی دو دسته‌ان:

یکی شبکه‌های اجتماعی مخصوص کارآفرینای داخلی مثل استارتاپ فلای و تیمی و پروفایل و... که واقعا دم بچه‌هاشون گرم و خسته نباشن ولی اونجوری که باید مخاطب رو جذب نکردن (یا شایدم مخاطب جذبشون نشد) و جامعه بزرگی رو تشکیل ندادن اما حضور تو این شبکه‌ها قطعا ضرر که نداره، بلکه کلی هم فایده میتونه داشته باشه.

و دومی، شبکه‌های اجتماعی بین‌المللین که یه راه خیلی خیلی خوب برای گسترش شبکه ارتباطی و پیدا کردن هم تیمیه. اولین شبکه اجتماعی لینکدینه. داشتن پروفایل لینکدین خیلی خیلی خیلی مهمه، اونقدری که اگر پروفایل لینکدین ندارین، همین الان یادداشت رو ول کنین و برین یه پروفایل لینکدین بسازین و بعد بیاین باقی یادداشت رو بخونین. لینکدین هویت کاری شماست. تو دنیای کسب و کار اولین جایی که دنبال اسم شما میگردن نه اینستاگرامه، نه توییتر و نه فیسبوک بلکه لینکدینه. لینکدین به شما کمک میکنه که اولا با افراد حوزه تخصصی خودتون مرتبط بشین (البته حواستون باشه که صرفا کانکت شدن توی لینکدین به این معنی نیست که اون افراد اومدن توی شبکه ارتباطی شما) و از طرفی می‌تونین افراد متخصص مورد نیازتون رو جستجو کنین و تو سطوح بالاتر می‌تونین افراد خاص و مورد نظرتون رو پیگیری کنین تا زمانی که از شغل فعلیشون بیرون میان متوجه بشین و براشون پیشنهاد شغلی ارسال کنین. از لینکدین که بگذریم، توییتر جاییه که یه اجتماع بزرگ از کارآفرین‌ها توش حضور دارن و بستر خوبیه برای پیدا کردن افرادی که دنبال راه‌اندازی کسب و کار خودشون باشن. هشتگ‌هایی مثل بازارکار و استارتاپ میتونه نقطه شروع خوبی برای گشتن دنبال این افراد باشه. گروه‌های تلگرامی مخصوص کارآفرینی هم کانال خوبی برای اعلام نیازمندی و ارتباط برقرار کردن با افراد علاقه‌منده. این گروه‌ها پر از افراد علاقه‌مند و افراد حرفه‌ای صنعته پس بنابر این یه کانال خوب برای گسترش شبکه ارتباطی محسوب میشه.

4. آگهی‌های شغلی و نیازمندی

این مورد، چیزی نیست که شخصا پیشنهادش کنم اما خب راهیه که میشه ازش جواب گرفت و خودمم ازش جواب گرفتم اما روش ایده‌آلی نیست. از سایت‌های کاریابی مثل جابینجا و جاب ویژن بگیرین که پر از افراد جویای کاره(و البته پولیه) تا کانال‌های تلگرام مثل سینرژیسم که تخصصا به کارآفرین‌ها برای پیدا کردن کوفاندر کمک میکنه(این مورد رایگانه).

نکته خیلی مهم

یکی از نکاتی که باید موقع جستجو برای هم‌تیمی در نظر داشته باشین اینه که اقشار مختلف، زبون‌های مختلف دارن و شما که می‌خواین وارد حوزه کارآفرینی بشین باید زبون این اقشار رو بلد باشین. برای مثال، دادن پیشنهاد سهام یا اصطلاحا کوفاندر شدن به نیروهای فنی و گرافیک، شانس موفقیتتون رو تا 0.005درصد پایین میاره. این قشر به خاطر توانایی و عادتشون به پروژه‌ای کار کردن، همیشه پیشنهادات نقدی رو بیشتر می‌پسندن پس بنابراین شاید پیشنهادی مثل «این پروژه رو بزن و من 6 ماه دیگه پولش رو نقدی باهات حساب می‌کنم» برای این قشر جذابتر از پیشنهادی مثل «بیا با هم شریک شیم و 99درصد سهام پروژه برای تو!» باشه. از طرف دیگه قشر کسب و کاری، پیشنهادای سهامی رو بیشتر می‌پسنده تا پیشنهادای نقدی چون عموما نگاه بلندمدت و غیرپروژه‌ای دارن. پس بنابراین موقع مذاکره با طرف مقابلتون، حواستون باشه که با کی دارین صحبت می‌کنین.

جمع بندی

هدفم از نوشتن این یادداشت مرور کردن تجربه تیم‌سازی برای 3-4 تا استارتاپ و نشون دادن نقش شبکه‌سازی تو تیم‌سازی بود و صدالبته که جا داره کلی یادداشت دیگه هم در مورد فواید شبکه‌سازی تو پیدا کردن شغل مورد نظرمون، رشد دادن کسب و کارمون و... نوشته بشه اما امروز صرفا به فایده شبکه‌سازی برای تیم‌سازی اکتفا کنیم.

درنهایت اگر بخوام یه جمع بندی کوچیک داشته باشم:

1. تو خونواده و دوستاتون دنبال شریک بگردین
2. تو هم دانشگاهی ها دنبال هم‌تیمی بگردین
3. تو رویدادهای مختلف شرکت کنین و شبکه ارتباطیتون رو بزرگ کنین
4. از سایت‌ها و پلتفرم‌های مختلف برای اعلام نیازتون و گسترش شبکه ارتباطیتون استفاده کنین
5. حواستون باشه که با کی، چطور صحبت کنین

در نهایت هم میتونم با اطمینان 90 قول بدم که اگر ایده خفنی داشته باشید و بتونین ایده‌تون رو خوب بفروشین، از این 4تا راه جواب می‌گیرین و تیم مورد نظرتون رو تشکیل میدین.
اگر نظری در مورد این موضوع دارین، سوالی براتون پیش اومد یا کمکی از من برمیومد، تو قسمت کامنت با هم در ارتباط هستیم.

موفق باشین

کارآفرینیاستارتاپتیم‌سازیشبکه سازی
روح در حال جستجو. کمی مارکتینگ کمی دلنوشته. بلاگ شخصی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید