دوستان سلام، توی این پست قراره شما رو با کسب و کار خودم آشنا کنم و بهتون بگم چه اهدافی برای اون در نظر گرفتم و قراره به چه شکلی بفهمم آیا در مسیر درستی برای رسیدن به اهدافم قرار دارم یا نه.
کسب و کار من یه سایت محتوا محور به اسم فانوسقه است که در اون مقالاتی با موضوعات راهنمای خرید و همچنین نقد و بررسی محصولات منتشر میشه. مدل درآمدی که درنظر گرفته شده، کسب درآمد از راه سیستمهای همکاری در فروش، رپورتاژ آگهی و همچنین تبلیغات هست.
وقتی کاربران قصد خرید کالای جدیدی رو دارن، اگر محصول نسبت به قبل پیشرفت تکنولوژی زیادی داشته یا اولین باره که میخوان چنین محصولی بخرن و هیچ اطلاعاتی از اون نداشته باشن، معولا قبل از خرید توی اینترنت در مورد اون محصول و ویژگیهاش جستوجو میکنن تا یه آشنایی اولیه با محصول داشته باشن و بدونن دقیقا چه مدلی از اون محصول و با چه امکاناتی مناسبشون هست.
همونطور که میدونید، مهمترین فاکتور برای سایتهای محتوا محور که بخش عمده درآمد اونها از راه تبلیغاته، ترافیک ورودی و میزان بازدید روزانه است. توی این دسته از سایتها، هرچقدر مخاطبان بیشتری وارد سایت بشن و صفحات سایت به تعداد دفعات بیشتری دیده بشه، درآمد بیشتری هم داریم. سایت های محتوا محور نوعی از رسانه هستند و هرچه کاربرای یه رسانه بیشتر باشه و محتواش مخاطب بیشتری داشته باشن، اون رسانه قدرت بیشتر و درآمد بیشتری داره.
طبیعتا هدف نهایی هر کسب و کاری، کسب درآمد و افزایش اونه. توی فانوسقه، چیزی که باعث افزایش درآمد میشه، افزایش بازدید سایته. بنابراین من باید روی افزایش بازدید سایت از طریق روشهای مثل SEO، شبکههای اجتماعی و ... به عنوان هدف اصلی تمرکز کنم. اما برای انیکه بدونیم داریم راه رو درست میریم یا نه، نیاز به یکسری سنجه داریم که با پایش اونها عملکرد خودمون رو بسنجیم تا بفهمیم داریم به هدف نزدیک میشیم یا به بیراهه میریم. به این سنجهها KPI یا شاخص کلیدی عملکرد میگن.
شاخصهای کلیدی عملکردی که من برای کسب و کار خودم در نظر گرفتم شامل موارد زیر میشه:
ترافیک اورگانیک: با رصد و پایش این KPI میتونیم بفهمیم آیا فرآیندهای سئو به درستی کار میکنن یا نه. همینطور این سنجه در راستای هدف اصلی کسب و کار یعنی افزایش درآمده، چون ورودی بیشتر به معنای کسب درآمد بیشتره. اما این نکته رو هم در نظر بگیرید که در همه سایتها و کسب و کارها به این شکل نیست و لزوما ترافیک زیاد، درآمد زیاد نمیاره. مثلا در فروشگاههای اینترنتی، ترافیکی مهمه که convertible باشه و نرخ تبدیل بالا داشته باشه و بتونه مخاطب رو به مشتری تبدیل کنه. پس مهمه که در تعریف KPI، کسب و کار رو بشناسیم و متناسب با ساختار کسب و کار و اهدافش KPIها رو تنظیم کنیم.
متوسط زمان هر سشن (Avg. Session Duration): با بررسی این شاخص میشه فهمید آیا محتوا و مقالاتی که در سایت قرار میدیم برای مخاطب مناسب هست و به مشکلات و سوالاتش پاسخ میده یا نه. هرچقدر محتوا برای مخاطب کاربردیتر باشه، بیشتر ترغیب میشه که روی لینکهای همکاری در فروش و بنرهای تبلیغاتی کلیک کنه و درآمد بیشتری برای ما به همراه خواهد داشت. همینطور میشه با مقایسه این KPI با مقادیر اون برای دورههای زمانی گذشته، عملکرد تیم محتوا رو بررسی کرد. اگر مقدارش کاهش داشته باشه، یعنی مقالاتی که اخیرا تولید شدن، از کیفیت لازم برخوردار نیستند و نسبت به گذشته کیفیت محتوای تولید شده افت داشته و اگر مقدارش افزایش داشته باشه میفهیم که کیفیت مقالات تولید شده توسط تیم محتوا باکیفیتتر شدن و در نتیجه عملکرد تیم تولید محتوا مناسبه.
میانگین صفحات مشاهده شده به ازای هر سشن (Pages per Session): با داشتن این KPI میفهیم که آیا ناوبری سایت مناسب هست یا نه. منوها به شکل درست چیده شدند یا نه و اینکه آیا لینکدهی داخلی در صفحات سایت به شکل مناسبی انجام شده یا نه. هرچقدر مقدار این KPI بیشتر باشه، یعنی صفحات سایت به تعداد دفعات بیشتری بازدید داشتن و بازدید بیشتر مساوی با درآمد بیشتر.
ورودی از شبکه های اجتماعی: شبکه های اجتماعی و مخصوصا اینستاگرام ،جاییه که مخاطبان ما در اونجا حضور دارن و ما هم میتونیم به شکل موثری در اونجا حضور داشته باشیم و با مخاطبانمون ارتباط برقرار کنیم و ترافیک خوبی رو به سمت سایت بیاریم. میزان موفقیت ما در شبکه های اجتماعی رو میشه به این صورت سنجید که چقدر تونستیم از این شبکهها مخاطب به سایت بیاریم.
همچنین این پست، بخشی از تمرینهای دوره آنلاین بازاریابی دیجیتال عادل طالبی است.