در سال 1475 در شهر ترنت ایتالیا وقتی که یک کودک دوساله ناپدید شده بود یک واعظ مذهبی در سخنرانیهای خود گفت که یهودیان او را کشته و خونش را نوشیدهاند. شایعه شروع به گسترش کرد و هرچه بیشتر اغراق آمیز گشت و درنهایت بدستور حاکم، یهودیان را دستگیر و شکنجه کردند.
وقایعی مانند داستان شهر ترنت این سوال را مطرح میکنند که واقعا تاریخ اخبار جعلی چقدر قدمت دارد و چگونه به سیاست عصر کنونی ما مرتبط است؟
صنعت خبررسانی پس از اختراع ماشین چاپ در 1439 شروع به رشد کرد. اما در آن زمان بررسی صحت اخبار مشکل بود، خصوصا که در آن دوره کل جهانبینی غربی توسط مسیحیت و کلیسا تعریف و تعیین میگشت. پس از اینکه گالیله بدلیل ترویج نظریه مرکزیت خورشید محاکمه شد، کم کم بسیاری دانشمندان و محققان شروع به صحبت و بررسی دقیق تحقیقات او کردند، که این خود به افزایش رشد گفتمان علمی و تضعیف قدرت کلیسا انجامید. اما اینها صرفا چند واقعه تاریخی نیستند بلکه میتوان ارتباط مستقیمی بین آنها و بحث اخبار جعلی امروزی مشاهده نمود.
اخبار جعلی را میتوان به سه دسته تقسیم کرد.
دسته اول تجاری هستند، یعنی دروغگویی برای ایجاد جذابیت جهت کسب درآمد. مثلا در سال 1835 یک روزنامه نیویورکی بنام SUN دست به انتشار شش مقاله در مورد کشف درخت، اقیانوس، و تمدنی از انسانهای خفاشگونه روی کره ماه زد و این قصه باعث افزایش تعداد خوانندگان روزنامه و درآمد آن گردید.
دسته دوم سیاسی و استراتژیک هستند. در طی جنگ جهانی اول بریتانیا عمدا شایعاتی را گسترش میداد که سربازان آلمانی آنقدر بیرحم هستند که کودکان و نوزادان را با سرنیزههای خود میکشند. در موردی دیگر بین سالهای 1941 و 1943 یک ایستگاه رادیویی جعلی از بریتانیا برای مردم آلمان پخش میشد که در آن یک گوینده ظاهرا وطندوست با لهجه آلمانی با گِله کردن از فساد نازیها سعی میکرد باعث افزایش نارضایتی عمومی بین مردم آلمان گردد.
اخبار جعلی تجاری و سیاسی در روزنامه ویلیام هرست و با انگیزه تحریک شروع جنگ بین آمریکا و اسپانیا در 1890 کنار هم قرار گرفتند. وقتی یک روزنامه نگار در کوبا به هرست گفت که جنگی روی نخواهد داد پاسخ او این بود: تو تصاویر را آماده کن و من جنگ را. هرست دست به انتشار تصاویر جعلی از لخت کردن و تفتیش زنان آمریکایی توسط کوباییها زد تا باعث تحریک خشم مردم آمریکا گردد. در نهایت جنگ هم روی داد، هرچند میزان تاثیر اخبار جعلی روی آن چندان مشخص نیست.
دسته سوم اخبار جعلی اما بسیار متفاوت و جدیدتر بوده که به پساحقیقت مشهورند. این اخبار بشکلی ارائه میشوند که الزاما دروغ نیستند بلکه انگیزه ایدئولوژیک دارند، مثل توجه به اخبار کم اهمیتتر برای اهداف خاص سیاسی و ندیده گرفتن مسائل مهمتر. البته این پدیده آنچنان هم جدید نیست، چنانکه اعمال رژیمهای استبدادی آلمان نازی و شوروی الهام بخش رمان 1984 جورج اورول گشت که در آن دولت اقدام به دستکاری دادههای تاریخی میکرد تا بهتر با پروپاگاندای خودش همخوانی داشته باشد.
اما گسترش بیسابقه کنونی اخبار جعلی را میتوان در دو موضوع دید: یک- پست مدرنیسم، سنت فلسفی فرانسوی اواخر قرن بیستم که شروع به زیر سوال بردن عینی بودن و ذهنی بودن مفاهیم کرده و همه چیز را یک برساخت اجتماعی میدانست. دو – تکنولوژی، آمار، و اینترنت، ابزاری که باعث میشود تمام آن دادهها با یک کلیک در دسترس قرار بگیرند. این یعنی برخلاف گذشته که یک جهانبینی توسط کلیسا یا دولتهای استبدادی تعیین میشد، امروز دریایی از اطلاعات باعث ایجاد تفاوتهای بزرگ بین دیدگاه افراد مختلف میگردد. این یعنی اگر با دقت از این دریای شواهد و اطلاعات دستچین کنیم تقریبا میتوان به نفع هر ادعایی که دوست داریم استدلالی بسازیم. اما اینکه میتوان برای هر ادعایی استدلال کرد دلیل نمیشود که همه استدلالها مثل هم و دارای ارزش برابر هستند.
حال در برابر نسبیگرایی پست مدرن، انگیزههای ایدئولوژیک، گسترش استفاده از تکنولوژی در زندگی روزمره، و دسترسی راحتتر به اطلاعات، این سوالات فلسفی هستند که بیش از همیشه حائز اهمیت میگردند. برای مقابله با این پدیده، آموزش باید به مردم ابزار لازم برای درک عصر حاضر را بدهد؛ اینکه در مدرسه سنت فلسفی شکگرایی و مکالمات سقراطی آموخته شود، اینکه چطور بطور روشمند، منطقی، و با تشریک مساعی بتوانیم دست به استدلال و گفتگو بزنیم. باید یاد بگیریم که از درون حباب شبکههای اجتماعی خود خارج شویم و دیدگاههای مخالف را بخوانیم و درک کنیم، درحالیکه نظرات خود را نیز با دقت مورد تحقیق قرار میدهیم.
سیاست عصر پساحقیقت و اخبار جعلی شاید چیز چندان جدیدی هم نباشد اما رشد این دو تنها با یک چیز قابل مقابله است: دقت. در جهانی که سرعت دریافت و مصرف اطلاعات هر روز سریعتر میشود، شاید وقت آن رسیده بپرسیم واقعا انگیزه ما از غرق کردن خود درون این چرخه دائم اخبار چیست؟ شاید باید کمی از سرعت خود کم کنیم، بر یک موضوع تمرکز کرده، و با دقت بپرسیم: چرا؟
منبع: https://bit.ly/3n9p6wH