توی یه شب سرد زمستونی، وسط برف و بوران، نورهای لرزون شمعها از پنجرههای باریک و بلند قصر وایت بیرون زده بود. اون دورو ور جز صدای هوهوی پرندههای شبگرد که با زوزهی باد مخلوط میشد و خش خش برگ درختا صدای دیگهای نمیومد، توی قصر، پادشاهی روی تخت چوبی طلاکوب خودش نشسته بود، انعکاس نور شمعها درخشش تاج پر زرق و برقش رو چند برابر کرده بود. نگاهش به دور دست خیره بود و انگشتاش با حرکتهای آهسته، سبیل پیچ خوردهاش رو نوازش میکرد که یکدفعه متوجه صداهای غیر عادی از سمت دروازهی اصلی قصر شد. هنوز پادشاه به خودش نیومده بود که در اتاق با صدای بلندی باز شد و وزیر، با صورت گلانداخته و نفس نفسزنان وارد شد. روی لباساش پر برف بود و چشماش از اضطراب گشاد شده بود. با صدای بلند و هراسان گفت: «قربان! پشت دیوار شمالی، لشکری از دشمنان صف کشیدهاند. چه فرمانی میدهید»؟!
همین حین در یک چشم بهم زدن تمام سربازهای پیاده پشت دیوار صف کشیدن، یکم عقبتر اسبهای زره پوش و فیلهای تنومند قرار گرفتن و تیرکمانهای از برجهای مراقبت دو طرف دیوار آماده پرواز شدند و..... به این ترتیب صفحهی شطرنج ما چیده شد.
تمام مهرههای شطرنج برای حفاظت از پادشاه تلاش میکنند، هر مهرهای نقش و جایگاه خودش رو داره و عدم وجودش خیلی میتونه زیانآور باشه ولی فقط یک مهره است که اگر در جای درستی از صفحه قرار نگیره باعث شکست در بازی میشه: پادشاه.
بنظرتون نقش کدوم مهره توی این نبرد از بقیه مهمتره؟ پادشاه با تمام قدرتش میتونه به تنهایی وارد صفحه بشه؟ اگر بخوایم به هرکدوم از مهرههای شطرنج یک وظیفه توی محتوا نویسی بدیم هر کدوم چه جایگاهی میتونن بگیرن؟
از پادشاه شروع کنیم؛
بنظر من پادشاه ایده اصلی، چارچوب و استراتژی یک متنه. اگر استراتژی شما قوی و سازمانیافته باشه، کنترل بازی دستتونه. توی تولید محتوا، تعیین استراتژی شامل مواردی مثل: تعین اهداف، شناخت مخاطبان و برنامهریزی و اینجور چیزاعه. بدون برنامه، هر حرکت یک قدم به سمت شکست محسوب میشه.
بریم سراغ وزیر؛
مهرهی وزیر در شطرنج نقشی کلیدی و قدرتمندی داره؛ توانایی حرکت در همهی جهتها رو داره و معمولاً مهرهایه که بازی رو متحول میکنه. حالا اگر ما بخوایم این مهره رو به یکی از ارکان محتوا نویسی تشبیه کنیم، میتونیم اونو به خلاقیت و نوآوری نسبت بدیم.
چرا؟ چون وزیر دقیقاً مثل خلاقیت، گستردهترین آزادی عمل رو داره. همونطور که وزیر میتونه توی همهی جهتها حرکت کنه، خلاقیت هم محدودیتی نداره، از سبک نوشتن گرفته تا نحوهی ارائهی محتوا. خلاقیت به شما این آزادی رو میده که محتوا رو در هر جهتی هدایت کنید، از نوشتن یک تیتر جذاب گرفته تا ارائهی محتوایی تعاملی یا حتی ترکیب داستانگویی با تصاویر نوآورانه.
رخ؛
رخ تیریه که صاف و مستقیم پیام رو به هدف میسرسونه، بله منظورم اینکه رخ میتونه کانالهای توزیع محتوا باشه که پیامهای شما رو مستقیماً به دست مخاطب میرسونه. ایمیلها، پستهای شبکه اجتماعی و وبسایتها رخهای این بازیاند پس تا میتونید توشون مشعل روشن کنید و نورانیشون کنید.
اسب؛
اسبها غیرمنتظره ترین حرکت رو توی شطرنج دارن به همین خاطر میتونن شبیه انتخابها و فعالیتهای غافلگیرانه برای جلب توجه مخاطبها باشن مثل یک چالش تعاملی یا یک کمپین هیجانانگیز! شما تا حالا روشهای غیر منتظرهای برای جلب مخاطب پیاده کردید؟
فیل؛
فیلها با حرکات مورب و عمقی خودشون، برای من تداعی کنندهی تخصص و اقتدار محتوا هستند که میتونن تأثیر عمیقی بر مخاطب بزارن.
و نوبت میرسه به سرباز؛
سربازها شاید کوچک بنظر برسند اما اگر دقت کنیم میبینیم که این جزئیات کوچک مثل انتخاب رنگ و فونت مناسب، عنوانهای جذاب و علائم نگارشی برای قهرمانی ضروری هستند.
و حالا، درست مثل محتوایی که با هر کلمه و جمله به مقصد خودش نزدیکتر میشه، قصر هم با هر حرکت سربازان و هر تصمیم پادشاه قدمی به سوی آینده و سرنوشت برمیداره. همونطور که توی محتوا نویسی، جزئیات کوچک و استراتژیهای بزرگ کنار همدیگه معنا پیدا میکنن، توی این نبرد هم هر قدم، هر تصمیم و هر حرکت مهرهها جزیی از داستان پیروزی یا شکسته. قصر، در برابر لشکری از چالشها تنها با استراتژی، تفکر و خلاقیت میتونه از خودش دفاع کنه.
اما قصه هنوز تموم نشده، تازه شما باید تصمیم بگیرید که چطوری مهرهها را حرکت بدید که پیروز این رقابت پر همهمه باشید، سعی کنید سبک خوتون رو انقدر قدرتمند بسازید که ذهن مخاطب رو تسخیر کنه و بتونه تاثیرگذار باشه.