دیشب همه با هم ذوق کردیم،با هم خندیدیم،با هم نگران شدیم،با هم دعا کردیم،با هم حرص خوردیم و همه با هم احساس غرور کردیم. هرقدر سیاست و ایدئولوژی،ما را چند پاره کرده است،دیشب به لطف فوتبال دست های همدیگر را گرفتیم و فهمیدیم همه از یک جنس و با یک آرزو و آرمانیم. دیشب ایرانیان تجربه ای شگفت را از سر گذراندند،تجربه ی غم و شادی مشترک،دیشب از طلبه تا دانشجوی ستاره دار، از جزوه نویس عینکی تا شب امتحانی بی خیال،از بسیحی تا زندانی سیاسی،از صداوسیما تا تلگرامی ها،همه یک آرزو داشتیم و پس از سال ها جنگ و جدال،احساس خوش همبستگی و هم میهنی را تجربه کردیم.
اقتضای سیاست دو پارگی و تفرقه است.سیاست ما را در مقابل هم می خواهد. دیشب، ما نود دقیقه کنار هم نشستیم و به روی هم خندیدیم و به همدیگر دلداری دادیم.درود بر تو ای فوتبال عزيز که پس از سال ها دوری و فراق ما را به هم رساندی...درود بر تو ای فوتبال دوست داشتنی که ما را به همديگر نشان دادی . دست های ما را در دست هم گذاشتی و یکسانی سرنوشت ما را در بازی دنیا گوشزد کردی .
ای فوتبال عزیز ، تو هیچ گاه وعده ی عدالت و آزادی ندادی،اما تنها در سایه ی تو است که کشورها بر پایه ی مهارت ها و ایثارها و توانمندی های غیر اقتصادی تقسیم و طبقه بندی می شوند، نه با ترازوی سود و سرمایه و تسلیحات. اگر تو را دینِ عصرِ مدرن بخوانم،روا است ؛ اگر چشم ِ امیدم به تو باشد ، سزا است.
پ.ن:با این که آدم فوتبالی نیستم ولی بازی های ایران رو دیدم و کلا خوشحال بودم نه به خاطر اینکه بازیمون خوب بود ، چون مردممون خوشحال بودن...