همه ما شنیدیم که افرادی میگویند:
فلانی خوش شانس است.
ما اگر شانس داشتیم که الان ... نبودیم
من اگر شانس تو را داشتم ...
به نظر میرسد اگر محقق شدن امری در نظر ما سخت باشد و به نظر ما به آسانی برای دیگری در دسترس شود میگوییم او خوش شانس است. یا اگر امتیازی را به سادگی دیگری داشته باشد که ما به زحمت به دست میاوریم، شانس او تلقی میکنیم.
سوال این است که آیا انسان هایی خوش شانس و دیگرانی بد شانس هستند؟ آیا چیزی مثل بخت اقبال وجود دارد که کسی دارد و دیگری ندارد ؟
شانس نسبت احتمال وقوع اتفاقات مطلوب به مجموعه اتفاقات ممکن است. در این تعریف ریاضی به وضوح مشخص است که برای خوش شانس بودن باید دامنه اتفاقات مطلوب زندگی را افزایش داد.
در نتیجه به میزان حساسیتها، سختگیریها و عدم انعطافی که در زندگی از خودمان نشان میدهیم بدشانس هستیم.
هر گونه اقدامی که فضای اتفاقات مطلوب را برای ما افزایش میدهد صورت این کسر را فربه میکند و شانس ما را افزایش میدهد.
حتی در بازیهایی مثل پوکر و تخته نرد که برای من خیلی شبیه به زندگی هستند نحوه بازی کردن شما است که مشخص میکنه شما خوش شانس هستین یا بد شانس . تاس تاثیر گذار است اما در مجموع در زندگی تعیین کننده نیست. تعیین کننده نیست یعنی رییس نیست! حرف آخر را نمیزند.
طوری که با به زندگی نگاه میکنیم، طوری که بازار را میبینیم، طوری که افراد را میبینیم، رنگ و شکل آینده برای ما، طوری که رفاقت و شراکت می کنیم، طوری که معامله میکنیم، طوری که درس میگیریم، آنقدر که در لحظات هوشیار و فعال حضور داریم به نظرم نقاطی است که باید دنبال بخت و اقبال و شانس در آنها بگردیم...
شاید چابکی، انعطاف، قابلیت تطبیق پیذیری با شرایط پیش رو، توان تغییر موقعیت و شرایط، دیدن آنچه که هست به جای تصاویر خودساخته ای که در طول زندگی با آنها روبرو هستیم، عمل به جای تفسیر، آزمون به جای قضاوت و مورادی از این دست، عواملی است که برای زندگی در شذرایط عدم قطعیت فعلی به آن نیاز داریم تا موقعیتهای مطلوب بیشتری را تجربه کنیم.