از این لینک، قطعه «آمنه» را بشنوید.
تایتلترک اولین مجموعه منتشرشده از نعمتالله آغاسی، آمنه نام دارد؛ که حدود ۲ دقیقه از نسخه بازآفرینیشده آن توسط اندی و کوروس کوتاهتر است. محتوای اینتروداکشن این قطعه به ذکر مصائب و شکایت از اوضاع زندگی هنرمند میگذرد؛ امّا پس از ثوانی بدوی، با آغاز ترجیع (Course)، هنرمند به ستایش آمنه و شرح حال خود نسبت به او میپردازد. بهغایت نیز قطعه با فیدینگترنزیشن (Fading Transition) به اتمام میرسد.
سالها بعد، آنگاه که شهرت نعمتالله آغاسی از همیشه کمرنگتر است و اجراهای محلّیاش پس از انقلاب منحل شدهاند؛ اندی و کوروس در سومین قطعه مجموعه بلند GoodBye دست به بازآفرینی آمنه میزنند.
در بازآفرینی، متن بندهای (Verses) اثر تغییر یافتهاند و در ترجیع، به متن اصلی وفاداری شدهاست.
از این لینک، قطعه «آمنه» از «نعمتالله آغاسی» را بشنوید.
شروع قطعه با UpSweep و Snare رلشده در تندایی (Tempo) حدود ۱۱۹.۵ bpm در همان ابتدای کار، نویدبخش قطعهای پرانرژی است. استریو پَنینگ تلهدارم (Snare) ابتدایی که پس از بیلد-آپ، عوض میشود، در ایده، هوشمندانه و جذّاب بوده؛ امّا با اجرای نامتعادل و اگزجره صدمه دیده است. سپس درام با ضرب قابل پیشبینی و پراستفاده هاوس بر ملودیای کوتاه سوار میشود. نتهای ملودی همراه با تغییر اکتاو دستخوش تغییراتی میشوند و بهطور کلّی مخاطب از اینترو خسته نمیشود.
کوروس و اندی به ترتیب کورس را چندین بار اجرا میکنند. اجرای بیکلام کورس میان کورسها پل(Bridge)های کوتاهی ایجاد میکند. پس از چند بار مرور، ریتم سهچهارم گیتار الکتریک بالای Main Melody قرار میگیرد و پس از خودنمایی هنرمند، کورس دوباره اجرا میشود.
ساختار کلی آمنه در یکنگاه کورسهای مکرّر و پلهای ساده توأمان ورسهای کوتاه و چندلاینیای است که گاهی میان آنها اجرا میشوند.
مفهوم کلّی اثر نیز اقتباسی از همان اثر «نعمتالله آغاسی»ای است که بدایتاً مشروح داشته شد:
شاعر بهطرز زیرکانهای در تلاش است؛ تا تمام فشار روانی ماحصل از مشکلات خود را بر گردن «آمنه» بیندازد و بدینوسیله آرامش یابد. نقد روانشناسانه این اثر هم در پیدا کردن درک کاملی از متن، از اهمیّت ویژهای برخوردار است که از توان بنده خارج است. برای فهم عمیقتر این مطلب به لاینهای زیر از ترجیع اثر توجه داشته باشید:
همچنین شاعر اظهار میکند که نسبت به آمنه (نماد مسبّب معضلات) خشم و کینهای دارد که این احساس در مصراع «آمنه! چشم تو جام شراب منه» بیشترین نمود را دارد.
با اولین لاین قطعه، آشکار میشود که نویسنده، چشمان آمنه را از کاسه در آورده است؛ درون آن را خالی کرده است (کرهای توخالی را متصور شوید که سه چهارم شده است) و در آن شراب مینوشد. این مصرعها پایههای یک متن پراگرسیو هستند.
سپس خوانده میشود:
این مصراع دریایی از بار احساسی و Psychopathic را در خود جای داده است. شاعر مدّعی است که دل خود را به راز آمنه فروخته است. یعنی یکی از رازهای آمنه را به مبلغ مرگ خود (در آوردن دل و اهدای آن به آمنه) خریداری کرده است. امّا چرا آمنه حاضر شده که در ازای گفتن یک راز، قلب شاعر را از آن خود کند؟ در مصراع دوم پاسخ این سؤال روشن است! چون آمنه قلب خود را از دست داده بود و در آخرین صدم ثانیههای زندگیاش بود. او سریعاً یک قلب از شاعر برای خود خرید و آن را پیوند زد.
لکن از گرانیگاه و نقطه ثقل بار معنایی اثر، در دو ثانیه آخر قطعه پردهبرداری میشود. تا واپسین ثوانی تنها کوروس و اندی میخواندند امّا «دختر رندوم»، همان شخصی که در قطعه «دختر آتیشپاره» نیز هنرنمایی کرده بود، در دو ثانیه آخر باز میگردد و میگوید: ای والله! و بدینواسطه دلش از نابودی آمنه خنک میشود.
مقاله قبلی: تحلیل قطعه «دختر آتیشپاره» از «اندی، کوروس و یک دختر رندوم»
شب شما هم بهخیر.