Leyla.toodeli
Leyla.toodeli
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

چشمانت:)



چشمانم مملوء ز دل سپردن است
چشمانم فریادی ز سکوت است
چشمانم حلقهٔ شب های نیمه روشن است
چشمانم خاطِـرَت را دوست دارند
چشمانم دلگیر از بودن های پنهانیست
چشمانم قد آیینهٔ اتاقت ندانند احوالت را
چشمانم خاکستری از التهاب است
که ز تو تمنا می کنند، که ز تو آرام می گیرد
که ز تو جان می گیرد، ز تو رنج های جان چشیده را به فراموشی می سپارد
ز تو مقدر شده به اوج می‌رسد
ز تو هلاک می شود
ز تو غوغا می‌کند جهانم را
و ای، وای از چشـمانـت
و ای، وای از جای خالیت
و ای، وای از دل دل سپردنم
و ای وای، از آرامشِ آشوب شده ام
دیگر چشمانت هم آرامم نمی کنند
آغوشت را بگشا می‌خواهم
جانانه بی تابی کنم :)⁦❤️













leylatodeliعاشقانه
بیخیال
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید