هلاکو خان یکی از شاهزادگان مغول و نوه ی چنگیز در سال ۱۲۵۸ میلادی به المستعصم خلیفه وقت بغداد برای تسلیم در برابر او ، فرمانی ارسال می کند. المستعصم هم جوابی اینگونه برای هلاکو میفرستد :« به بغداد بیا، تنها چیزی که با آن رو به رو خواهی شد خشم خداست.»

هلاکو خان بر اثر خشم و کینه ای که بر علیه اعراب داشت، جمله معروفش یعنی « خدایا به حرفت گوش نمی دهم ، یا مرا باید می آفریدی یا اعراب را. » می گوید و با ارتش روانه بغداد می شود.
المستعصم با باور و تکیه به خدا نه ارتش و نه قلعه های سرزمینش را قوت می بخشد اما در این میان یک کاری که نباید میکرد را هم کرده بود ،عصبانی کردن هلاکو .
هلاکو به همراه ارتشش بغداد را غارت می کند ، همه جا را به آتش می کشد و نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر را قتل عام می کند، چرا که بر اساس قوانین مغول اگر شهری در برابر مغول ها تسلیم نشد، محکوم به نابودی است. بعد از غارت تمام شهر ، هلاکو ، خلیفه عباسی المستعصم را که بسیار پول پرست بود، در خزانه بغداد زندانی میکند. المستعصم از فرط گرسنگی در میان انبوهی از طلا و جواهر میمیرد.
محققان و نویسندگان تاریخ، این اقدام هلاکو را با این جمله یاد میکنند: ( آن روز اسرافیل در صور ندمید اما هلاکو قیامت را به بغداد آورد. )