موضوع چالش مهر ماه انتخاب کتابی هست که با عینک فلسفه به دنیا نگاه میکنه. من کتابی که فلسفه خالص و آموزش فلسفی داشته باشه زیاد نخوندم، اما در عوضش رمان و داستانهایی که موضوع فلسفی دارن رو دوست دارم. از جمله کتابهایی که خوندم و دوست دارم دربارهاش بنویسم «شبهای روشن» تئودور داستایوفسکی هست. فکر کنم کسی نباشه که تعریف داستایوفسکی و سبک منحصر به فرداش رو نشنیده باشه.
من نسخه صوتی «شبهای روشن» منتشر شده توسط استدیو نوار ترجمهی گروه مترجمین نوار و با گویندگی مریم محبوب و حامد فعال گوش دادم. راستش اول فیلم این کتاب رو دیدم (تنها کتابی هست که فیلمش رو به اندازه کتاب یا حتی بیشتر از اون! دوست داشتم)، فیلم ساخته فرزاد موتمن هست و بسیار بسیار عالی.
«شبهای روشن» یه داستان کوتاه هست که درباره یه مرد جوون تنهاست. این مرد جز یکی دو نفر معدود با کس دیگهای مصاحبت و معاشرت نداره و به اعتقاد من یه درونگرای تمام عیاره و نگاه و سبک زندگی خاصی داره که یه درونگرا میتونه به خوبی درکش کنه و بیشتر از یه برونگرا براش جذابیت داره این مدل زندگی. تا اینکه یه شب به صورت اتفاقی با یه دختری آشنا میشه و این باعث میشه از لاک تنهایی خودش بیرون بیاد و چیزهایی رو تجربه کنه که هیچوقت نکرده و این آشنایی به زندگی خاکستری (یا شاید هم سیاه و سفید) این مرد رنگ میبخشه. باعث میشه از تخیلاتش که سراسر زندگیش رو گرفته بودن فاصله بگیره و بفهمه یه دنیای واقعی هم هست و اصول و نگاهی غیر از اونچه که اون به زندگی داره هم وجود داره و نوع نگاه دختر و صحبت کردنشون با هم باعث شد مرد دوباره به این موضوعات نگاه کنه.
داستایوفسکی به درونمایهی روانشناسی داستانهاش معروفه و خیلی دقیق و ظریف ویژگیهای شخصیتهای داستانهاش رو میچینه و یه موضوع رو روایت میکنه. موضوعی هم که بهش میپردازه خودش یه موضوع اجتماعیه و این باعث میشه با کمی دقت برخوردهای بین شخصیتهارو تو زندگی روزمره و اطرافیان خودمون حتی ببینیم.
اینطور که میگن داستایوسفکی تو این کتاب خودش رو به تصویر کشیده. عمق نگاه داستایوفسکی همیشه برای من جذابه؛ همیشه موافقش نیستم، همیشه درک نمیکنم چی میگه اما خاص و جالبه و همین باعث میشه که صاحب سبک باشه.
این داستان کوتاه حتما حتما ارزش خونده شدن داره، مخصوصا اگر میخواید آثار داستایوفسکی رو بخونید این کتاب میتونه شروع خوبی باشه.
«شب های روشن» را از طاقچه دریافت کنید: