ویرگول
ورودثبت نام
زینب حسینی
زینب حسینیگاهی میان سردرگمی هایم واژگانی می یابم... از جنس زندگی... معمولی و تکرارشونده!
زینب حسینی
زینب حسینی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

قطعه ی گمشده ی پازل من

انزوا؟ اضطراب اجتماعی؟ درونگرایی؟ تنهایی طلبی؟ نداشتن دوست؟ ارزش نبودن داشتن دوست؟ مهم تر بودن دستاوردهای شخصی؟ همه ی اینها را امتحان کرده ام. در چینش پازل ذهنی ام در مورد خودم قطعاتی کم بوده و هست... گاهی یک قطعه پازل مثل همینها که گفتم را توی یک مقاله یا کتاب یا در حرف های کسانی که قبولشان دارم پیدا میکنم و سعی میکنم جایی برایش پیدا کنم... گاهی تصویر را مبهم تر میکند... گاهی هم اگر خوش شانس باشم قطعه ی درست در جای درست قرار میگیرد و تصویرم برای خودم واضح تر میشود.

گاهی هم به این نتیجه میرسم که اصلا چه گیری داده ای به پیدا کردن این یک قطعه پازل؟

تمام زندگی ام آدم هایی را دیده ام که روابط عمیق تشکیل میدهند و دوست هایی برای خودشان دارند که چندین سال همراه بوده اند... و این مرا یاد آن قطعه ی گمشده ام می اندازد... آن قطعه ای که چرایی نداشتن دوستی که از کودکی با من همراه بوده است را توضیح بدهد... واقعا چه دلیلی وجود دارد؟

چرا حتی در تنهاترین لحظات زندگی ام هم سراغ آدم ها نمیروم...


۲
۰
زینب حسینی
زینب حسینی
گاهی میان سردرگمی هایم واژگانی می یابم... از جنس زندگی... معمولی و تکرارشونده!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید