اوایل کرونا،در اوج ترس و ناامیدی،تنها سرگرمیم وقت گذروندن توی فضای مجازی بود..که اونم پر بود از اخبار ناامید کننده ..آمار بستری و فوتی هایی که روز به روز تعدادشون بیشتر میشد..و من لحظه به لحظه بیشتر در ترس و ناامیدی فرو می رفتم..تا اینکه خیلی اتفاقی توی استوریهای یه بلاگر،به یه سری مطلب توجهمو جلب کرد که عجیب دلنشین و امید بخش بود..منبع اصلی استوریها مشخص نبود ولی هرچند وقت یکبار نوشته جدیدی استوری می شد و من که اتفاقا علاقه چندانی به لایف استایل اون بلاگر نداشتم،هر روز پیگیر استوریهاش بودم تا شاید مطالب جدیدی از اون منبع ناشناس امید بخش استوری کرده باشه..تنها نشانه و وجه اشتراک اون سری مطالب یه اثر انگشت بود..مثل یه لوگو..یه روز دقت کردم دیدم کنار اثر انگشت،یه اسم به انگلیسی نوشته شده..امیر غیاثیفر..با عجله توی اینستاگرام سرچ کردم و پیداش کردم..مطالب پیجش عالی بود..شدم یکی از دنبال کننده های روزانه پستها و استوریهاش..هر چند کپشن های پستها و استوریهاش،برام بار مفهومی زیادی داشت و ذهنم رو به چالش می کشید ولی هیچوقت فکر نمی کردم یک جمله اش ..فقط یک جمله اش روزی نجات بخشم باشه..و اون جمله،همون جمله معروف«همه چیز در ادامه هست»..بله،توی سخت ترین روزهای زندگیم،این جمله دوباره به من امید و توان ادامه دادن داد..بعضی اشخاص انگار راهبری در ذاتشون هست..انگار رسالتشون راهبری هست..بی منت،بی چشمداشت آگاهیشون رو می بخشند و گذر می کنند..امیر غیاثیفر،کوچ پرسونال برندینگ یکی از این اشخاص هست که به لطف کرونا و روزهای قرنطینه پر از ترس و ناامیدی و صد البته به لطف فضای مجازی با پیجش و افکارش آشنا شدم ..غریبه سختگیر و منضبط و رک گویی که بدون اینکه من نوعی رو بشناسه از راه دور،خیلی نزدیکتر از یک آشنا،با یک جمله منو از باتلاق افکار منفی گذشته و حال بیرون کشید..و چه رسالتی مقدستر از این..
و من همچنان ادامه خواهم داد…