لیلی عباسی (لام_مث_لیلی)
لیلی عباسی (لام_مث_لیلی)
خواندن ۹ دقیقه·۴ سال پیش

حماسه یک سنت شکن...

این پسر رو می بینید، یه پسر آریایییه که بعد از حمله اعراب به ایران خانوادش به سمت بخش زنگبار در هند مهاجرت می کنند. بعدها همراه با فرزندانشون در بریتانیا ساکن شدند. الان توی یه ایستگاه اتوبوس نشسته و داره ترانه سرایی می کنه. ظاهرشو اگر نگاه کنید لبخند قشتگی داره و در کنار این لبخند یکم دندونهاش متفاو. جوری که یکی از هم گروهی هاش وقتی برای اولین بار دیدش بهش گفت دندونای تو اصلا مناسب نیستند و بعد زد زیر خنده

می دونین در جوابش چی گفت: من با چهار تا دندون پیشین اضافه به دنیا اومدم . فضای بیشتر دهنم مساوی با گستره صوتی بیشتر

شاید هر کسی دیگه جای اون پسر مهاجر بود میرفت توی خودش و کلا سعی میکرد دهنش رو جایی باز نکنه. ولی اون این کارو نکرد. کلا بچه خجالتی و درونگرایی بود اما نه همه جا...

اسمش فرخ بلسارا، همه صداش میزدن پاکستانی و مسخرش میکردند. واس همین اسمشو تغییر داد و بعد هم فامیلش رو عوض کرد. شاید تا اینجا متوجه شده باشین درباره کی حرف میزنم. بهش میگن قوی سیاه اپرا. یکی از معروفترین موسیقی‌دان، خواننده و آهنگ‌ساز های سبک راک کویین توی بریتانیا بوده که آوازه جهانی داره. اسم گروهش کویین.

خوب وقتی گوگل کردم اسمشونو ویکی پدیا اینطوری گروهشون رو توضیح داد:

فیلمی که مشب دیدم حماسه کولی با نام انگلیسی Bohemian Rhapsody زندگی نامه یک پارسی هنرمند و پرطرفدار هم جنس گرا و متفاوت رو نشون میده. از زشت ترین و کورترین نقاط زندگیش تا لحظه اوج و محبوبیتش. برام سوال بود ک این کلمه یعتی چی و چرا حماسه کولی معتی شده؟

کلمه Bohemian :به ادمی که علاقه خاصی به هنر و موسیقی داره و سبک زندگیش نامتعارف و غیر معموله میگن. توی اروپا بوهمن به ادم های بی خانمان، اواره و ماجراجو میگن، و فردی مریکوری واقعا علاقه بی نظیری ب موسیقی داشت.

و کلمه Rhapsody به معنی ترکیب نامنظمی از بداهه نوازیه. از واژه یونانی راپسودوس گرفته شده که به معنی خواننده سرودهای حماسی، و فردی و گروهش به سبک متفاوتی بداهه های جالب و موندگاری داشتند

اوج محبوبیت رو میشه توی این صحنه ویدیو زیر دید که البته این نسخه اجرای واقعی خود فردی مریکوریه.

از اجراهایی هست که اگر درش غرق بشین مو رو به تنتون سیخ میکنه.

https://www.aparat.com/v/N7PFW/%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C_%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C_%D9%85%D8%B1%DA%A9%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%DA%A9%D9%86%D8%B3%D8%B1%D8%AA_%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%88_%D8%A7%DB%8C%D8%AF

نقطه شروع فیلم و بالطبع پایان فیلم با این اجرای زنده رایگان برای میلیاردها نفر با هدف جمع اوری هزینه برای قحطی زده های اتیوپی شکل میگیره و داخل این پرانتز زندگی نامه فردی و بالا و پایینی های زندگیش نشون داده میشه.

داستان فیلم رو باید دید گرچه از نظر منتقدا به طور کامل زندکی این خواننده پرطرفدار رو به تصویر نکشیده

این فیلم هم نام اسم یه اهنگ معروف این گروهه

این آهنگ سال ۱۹۷۵ با نام شبی در اپرا نام ، ساخته و ضبط شد. این آهنگ بند برگردان (کروس) نداره، در عوض از چند بخش تشکیل شده : یک بخش تصنیف که با تکنوازی گیتار خاتمه پیدا میکنه، یک قطعه اپرایی، و در نهایت یک بخش انتهایی هارد راک.

ساختار این اهنگ اصلا شبیه اهنگ های اون دوره نبود با این حال 9 هفته در صدر تک اهنگ های بریتانیا باقی موند. گروه کویین معروف شد و میلیون ها نسخه فروخت .

این اهنگ شد ماهرانه‌ترین ترانه‌ در تاریخ موسیقی عامه‌پسند .اونا برای این اهنگ سنت شکنی کردند یعنی اهنگی ساختن که بیش از 3 دقیقه رایج اون موقع بود. حرفشون این بود که یکی اپرا دوست داره یکی راک و ما میخایم اهنگی داشته باشیم که همه رو راضی کنه. همه بتونن گوشش بکنن. سه بخش عالی.این یعنی ارتباط با مخاطب. اما به سبک خاص و البته موندگار.

دو بخش با موسیقی سنگین و یه بخش با متن . تمرین برای این اهنگ روزی 10 تا 12 ساعت بود که نهایتا منجر به ساخت 180تا صوت متفاوت توسط این گروه شد.

یک ارتعاش معمولی صدا چیزی در حدود 5.4 تا 6.9 هرتز نوسان ایجاد می‌کند، اما در خصوص مرکوری، نتایج تا 7.04 هرتز گزارش دادند

با اینکه مرکوری صدایی باریتون (صدای بین بم و زیر) داشت اما موقع خوندن از صدای تنور (زیرترین نوع صدای مردان) استفاده میکرد.و این صداش رو متفاوت کرده بود.

داستان اهنگش چیه؟

"حماسه کولی" قصه جوانی است که دستش را بر سر اتفاق به قتل مردی آلوده کرده و این شب آخر اوست در سلول زندان... او روح خویش را چون "فاوست" گوته به شیطان فروخته و اینک قصد دارد آن را بازپس گیرد اما شیاطین او را رها نمی کنند... او قادر نیست نام "خدا" را بر زبان بیاورد اما ناگهان در دنیای تب آلود وحشت و اوهام پیش از اعدام -در بخش دوم شعر- نام خدا را به "عربی" بر زبان می آورد:
"بسم الله"... نام خدا به هر زبان آرامش بخش است و بدین ترتیب روحش را از شیطان باز می ستاند. اینک او برای مرگ آماده است و دیگر هیچ چیز برایش اهمیتی ندارد... باد به هرسو که می خواهد بوزد... او با استعانت از نام پروردگار خویش رستگار شده است...

این داستان دقیقا داستان مریکوریه. اون یه دوجنسگراست و چون خانوادش و به ویژه مادرش یه ادم معتقده زردشتیه میدونه این کارش اشتباهه.و این قتل اشاره به زیر پا گذاشت این باورهای دینی اون داره و ...

شخصیت اصلی این فیلم فردی مریکوری، یک ادم با افکار خاص که هیچ توقفی نداره. هیچ چارچوبی نداره. و خلاقیت اوج کار اون هاست.یعنی نحوه تعلملشون اینکه از مردم بخان توی اجراهاشون سهیم باشن. اجراهای پرشورش، لباس‌های عجیب و غریب و ترانه های خاص و به‌یادموندنی اونا متمایز میکنه. البته صدای قوی و جادویی فردی اونو جز برترین صداهای موسیقی در جهان قرار داده.

اما مساله جنسی و مرگ خیلی زودش که به دلیل ابتلا به بیماری ایدز در سن ۴۵ سالگیه اون رو موندگار تر میکنه. فردی اسمش با موسیقی دهه های 70و 80 اون موقع گره خوره.

چرا داستان فردی؟

خوب این همه گفتم اما چیزی که باعث شد من امشب از این فیلم و این شخصیت حرف بزنم چیه؟ اصلا چی میون این همه تعریف باعث شد که فردی بشه سوژه امشب نوشته های من.

شخصیت محکم و قاطعی که میدونست چی میخاد و هیچ وقت کم نخواست. یه آدم با اعتماد به نفس بی نظیر و خودنمایی عالی در اجراهای زنده که دقیقا اون ور به یه مجری فوق العاده بر روی صحنه اجرا تبدیل کرده بود.

یادتونه انیگما رو شخصیت اصلی قصمون آلن تورینگ به خاطر هم جنس گرا بودن در دادگاه محکوم میشه حق تحقیقاتش توی ارتش ازش کسب میشه، با تزریق مدام داروهای استروژن افسرده و گوشه گیر میشه و نهایتا به سمت خودکشی میره

https://virgool.io/@leyli/%D8%A2%D9%86%DB%8C%DA%AF%D9%85%D8%A7-%DB%8C%DA%A9-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87-%D9%88-%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF-nheamqk5rrm3

و اینجا شخصیت اصلی یه نابغه دیگه که همجنسگرا هم هست و این هم به طور مشخص در زندگینامش و حتی مشهورترین اهنگش به چشم میخوره.

سال های 1980 تابو ها شکسته شده بودند و اون تونست توی دنیای موسیقی باشه بدرخشه و هم جنسگرا هم باشه. در حالی که اگر سال های 1940 بود شاید محکوم میشد. الن تورینگ اگ هم دوره با مریکوری بود چی میشد؟ ایا بازم پدر هوش مصنوعی بود؟یا اگ الن تورینگ این روزا متولد میشد باز هم یه نابغه بود؟ ، شاید میتونست توی این دنیای پیچیده روش خودش روپیدا کنه یا شاید هم نه... . شاید خط مشی دنیا جور دیگه ای رقم میخورد ما الان اصلا چیزی به نام هوش مصنوعی نداشتیم.

این نکته توی کتاب از ما بهتران مالکیوم گلدول بهش اشاره شده. من اینجا در مورد این کتاب یه چیزایی نوشتم.

زمانی که در تاریخ متولد میشی چقدر روی زندگی ما موثره

زمانی که در تاریخ متولد میشی چقدر روی زندگی ما موثره.این که الان ما توی این برهه تاریخ داریم زندگی میکنیم، اینکه داریم اتفاقات خاص تاریخی رو تجربه می کنیم، ایران با افتخار رو در سخت ترین و پست ترین سال های تاریخیش، سال های کرونا( یه روزایی با خوندن کتاب عشق سال های وبا یا دیدن فیلم زندگی نامه ابوعلی سینا پیش خودم میگفتم مردم چطور با وبا زندکی کردند؟) ، سال های دنیای اینترنت، سالهای انسان های مصنوعی هوشمند و هزاران دیگه متولد شدیم.

اینها برای ما حسن یا عیب؟ هیچ وقت به این فکر کردین که دوس داشتین توی یه دوره دیگه متولد بشین. شایدبودن در زمانی دیگه اتفاقات دیگه ای رو براتون به همراه میاورد.

ما در تاریخ گیر افتاریم. تاریخی که بهمون تحمیل شده. این جا و اینطوری...

خلاصه همه اینا ما هستیم و پذیرفتیم و داریم زندگی می کنیم

و به طور عجیبی هر روز با اتفاقات همون روز سریع عادت می کنیم و میون روزمرگی های خودمون غرق میشیم.میون روزمرگی هایی که به سرعت ما رو از توجه کردن به اطراف باز میدارن.

روزمرگی ها روح زندگی دیدن اونچه داریم رو سخت و ناممکن کرده،شاید بودن نا توی این ررهه تاریخ یه موهبته دیدن این تفاوت ها زندگی رو به شدت جذاب میکنه و متفاوت

شاید لازم باشه کمی آگانه تر نسبت به اطرافمون زندگی کنیم

شما چی فکر می کنید؟

تاریخموفقیت
لیلی هستم یک متخصص سئو ولی همیشه نوشتن جز علایق من بوده و هست (پس می نویسم، چون فکر میکنم نوشته هام میتونه الهام بخش باشه..
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید