سلام، میدونم خیلی وقته ننوشتم و خیلی خوشحالم که الان اینجام
امروز میون تموم روزمرگی ها و کارهایی که هیچ وقت تموم نمیشن، حس کردم خیلی شبیه ربات ها شدم. انجام یسری کارهای روزانه و تکراری که بدون هیچ هیجانی دنبال میشن.(یه مدته دورکار شدم)
پیش خودم به این فکر میکردم ویژگی های یک ربات چیه؟
یه لحظه با تکرار این ویژگی ها پشت سر هم از خودم خوشم نیومد.تایم آخر شبم بود و زمان خوندن کتابی که هر شب میخوندم. ولی دلم یه کار هیجان دار میخاست،انگار حس ربات بودن بهم برخورده بود. انتخاب کردم فیلم ببینم. اما چه فیلمی. هیجان دار؟ اصلا تو با چه فیلمی حال میکنی؟ یادم اومد ربات نباشم و یکم با احساس تر باشم، پس انتخابم فیلم عاشقانه بود. توی لیست فیلم ها به این انیمشین رسیدم wall-e.جالبه داستان مربوط به یه رباته و جالبتر اینکه جز انیمیشن های عاشقانه بود.
باورش برام سخت بود که بشه از دل انیمیشنی که شخصیت های اصلیش ، روبات هایی فاقد شمایل انسانی هستند، یه عاشقانه خلق کرد.
قصه یه روبات تنها ( که کار روزانه اش این است که سطل آشغالی را مانند زنبیل خرید هر صبح با خود ببرد و در میان فعالیت رسمی اش که آشغال جمع کنی باشد اشیائی خاص را با خود به منزلش آورد و نگه دارد) ناگهان عاشق یه روباتی دیگر می شه و حاضره از وطن خودش هجرت کنه تا به قول معروف همراهی با ایوا رو از دست نده و در این راه انواع و اقسام مشقت ها را تحمل می کنه و تا مرز فنا پیش می رود و نهایتا با یاری معشوق به وصالش می رسه.
این wall-e یه ربات قدیمی که باید تا الان از رده خارج میشده اما هنوز زندس و داره روی زمین کار میکنه.وال-ئی ربات هوشمند آشغالجمعکنی است که مأموریت دائمش، فشردهسازی و جمعآوری این پسماندها و آلودگیهای صنعتیه
اینجا زمین در سال 2700 بدون سکنه، و پر از زباله هاییه که از ادم ها توی این سالها تولید کردن و همینطور زباله هایی که از بیرون زمین میان. یعنی یه جورایی زمین شده زباله دونی.
اما wall-e توی زمین تنهاس، فقط یه سوسک از اون چندشا رفیقشه. دوتایی میون زباله ها میچرخن. wall-eبه جمع کردن چیزای جالب علاقه داره و یه انبار داره که از تجهیزات ربات های دیگه wall و هرچی که براش جالبه پر شده. چیزی شبیه یه خونه واس wall-e
جالبه اما wall-e گوشه خونش یه تلویزیون داره و یه فیلم عاشقانه از انسان ها توی این ویدیو پلی میشه. wall-e صحنه ای که زوج توی فیلم دست همو میگیرن رو خیلی دوست داره.
وال ای از زندگی و کارش که تکراری شده خسته اس، یروز میون اشغالهایی که به سختی جابه جا می کرده یه چیز جدید پیدا میکنه،یه گیاه، ان هم توی زمینی که سالهاست هیچ موجود زنده ای نبوده.
در این روزها زمین حال خوبی نداره، گیاه و آبی که جزیی از حیات زمینه الان توی این سیاره یافت نمیشه، همه ادم ها به یک سفینه کوچ کردن و کسی روی زمین نیست. گاه گاهی یسری رباتها برای پیدا کردن علایم حیات در زمین به ماموریت فرستاده میشوند و در همین روزهای تکراری برای وال ای یه ربات غریبه وارد زمین میشه
اینم حوای قصه اس که با یه فرود به زمین میاد و wall-e عاشقش میشه
خیلی ساده این انیمیشن مجموعه پیکسار شما رو جلب خودش میکنه، اونقدر که کریستوفر نولان این انیمشن رو از الهام بخش های تخیلی بر شمرده.
وال ای با تمام احساسش وارد رابطه با رباتی میشه که فقط برای یک ماموریت وارد زمین شده و غیر از اون چیزی و نمیبینه.
وال ای ایوا رو برای دیدن مجموعه زیباش به خونش میبره، همه چیزایی که براش قشنگ بودن رو به ایوا نشون میده، ولی ایوا درکی از این زیبایی ها نداره، تا اینکه وال ای گیاهشو رو به ایوا نشون میده
سنسورهای ایوا فعال میشن و ایوا گیاه رو وارد بدن خودش میکنند. ایوا قفل میشه، دیگه نه چیزی میبینه نه میشنوه،نه .... حالا وال ای میمونه و ایوای زیبایی که عاشقش شده ولی نشانه ای از زندگی در اون نیست. حقیقت اینه که ماموریت ایوا تمام شده و زمین را ترک می کند و وال ای عاشق چه می کند؟؟؟
نمیگم تا ببینین
یه نکته داخل پرانتز از نگاه خودم که برندهای مختلف رو دنبال میکنم اینه که در این انیمیشن ای پاد اپل دیده میشه و و حالب اینکه وال-ئی با صدای آشنای رایانههای اپل امروزی روشن میشود، و ایوا برگرفته از طرحهای رایانههای اپل است. این برندسازی قدرتمند داره میگه اپل تا ابد موندگاره، وجود در داستان هایی که حس حیات وماندگاری رو به مخاطب( و مشتری ااحتمالی) القا میکند.
میخاستم حسن ختام این پست رو با جملاتی درباره عشق به اتمام برسونم، اما حس میکنم به اندازه کافی نیمتونم دربارش بنویسم. فقط میتونم بگم بی شک حس زیبایی که وقتی درکش کنی، تازه میفهمی بقیه عمرت رو شاید زندگی نکردی، با عشق زندگی آغاز میشه
عشق هیچ محدودیتی نداره با درکش وسعت دنیا به بی نهایت می رسد
عشق محدود به جنس مخالف نیست، وقتی در احساساتت حد و مرز قائل نشوی و بی مرز با دنیای اطرافت برخورد کنی بی شک نشانی از عشق در تو هست
نمیدونم تعبیر شما از عشق چیه؟ ولی زیباست
شنیدم مصرعی شیوا,
که شیرین بود مضمونش!
منم مجنون آن لیلا که
صدلیلاست مجنونش!
غم عشق تورانازم،
چنان درسینه رخت افکند
که غم های دگررا کرد
از این خانه بیرونش
فريدون_مشيرى