لیلی عباسی (لام_مث_لیلی)
لیلی عباسی (لام_مث_لیلی)
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

قصه ما شروع شد...

نوشتن حس خوبیه، از زمانی که یادم میاد همیشه یه قلم وخودکار پیشم بود و هر وقت دلم می­گرفت سیل جملات بود که روی کاغذ جاری می­شد. اره نوشته خوبه، حداقل برای من تا الان خوب بوده. تمام عصبانیت ها و خشم های من تو دل کاغذ جا میشد و دنیام همیشه قشنگ بود. هر واژه ای یه وزنی داشت و یه اهنگی که کلمات رو برام دلنشین میکردند.

من یک مهندس کامپیوترم. قبلا هم می­نوشتم اما کدها رو، وجوری کلمات کلیدی رو کنار هم می­چیدم تا با اهنگی زیبا الگوریتمی که من میخام را با منطق صفر و یک کامپیوتر به خروجی تبدیل کنند.

وقتی میخاستم وارد بازار کار بشم به این مساله فکر میکردم که یا باید کاری رو انجام بدم که دوست دارم و یا اینکه عاشق کاری بشم که انجام میدم. به خلوتم فکر کردم و اینکه بیشتر تایم روزم رو صرف چه کارهایی میکنم. من عاشق دانستن بودم. وقتی نکته ای جدید رو در هر دنیایی کشف میکردم به شدت لذت میبردم و بهترین هدیه ای که می­گرفتم کتاب بود.

سری به روزهام زدم و یه نگاه سر سری انداختم. من چیکار میکنم؟ لذت بخش ترین قسمت روزم زمانی بود که با قلم وکاغذ تنها می­شدم و می نوشتم و توی اون لحظات من دقیقا خود خودم بودم.

از خودم زیاد گفتم، راستش قرار بود بنویسم من چرا باید تولید محتوا کنم. شاید به جواب رسیده باشین. شایدم نه اما نوشتن یک رسالت. مثل همون توتمی که دکتر شریعتی دربارش نوشت. البته مقایسه شاید جالب نباشه. نوشتن یک هنر، هنری که با حوصله و صبر زیاد و بازی با کلمات و وزن ها به بار میشینه.

نوشتن یک طرف قضیه است، ادم های زیادی طول تاریخ نوشتند اما ما فقط یه حافظ داریم، یه شاملو داریم یه صادق هدایت داریم. و سوال اینه چرا مردم هر نویسنده ای رو دنبال نمیکنند. جواب واضح، اونا نتونستند با مخاطب و نیازهاش ارتباط برقرار کنند و با روحشون بازی کنند.

دنیای شلوغی شده مخصوصا که یک سر این شلوغی ها به دنیای مجازی گره خورده. هزاران کانال، پیج و هزاران سایت و بلاگ. دنیای ما دنیای اشفتگی هاست که باید انتخاب کنی چی بخونی تا بتونی ذهنت رو کنترل کنی. نویسنده صرفا قرار نیست مخاطب را مشغول نگه داره بلکه قرار اون رو به نیازش برسونه و بعد از خروج، دنیایی سامان یافته تر از ورود داشته باشه و درست انتخاب کنه. پس درک رسالتی که پشت تمام کلمات انتخابی هست ما را به دنیای دیگری وارد میکنه.

وقتی محتوایی رو تولید میکنی تو شاهی و محتوا میشه قلمرو پادشاهی. تو حکمرانی میکنی. اما پادشاهی میتوانه بر مردم(مخاطبان) حکومت کنه که مردم اون رو بپزیرند و درست زمانی مردم پادشاهی رو میپذیرند که حس کنند از جنس خودشون و در جهت خودشونه.

دنیای امروز با محتوا در کسب وکار پیش میره در واقع قصه کارتو جوری میگی که تا اخر قصه همراهت باشن. من میخام تولید محتوا کنم چون از قصه گفتن لذت میبرم رسالت کارم رو درک میکنم و میخام به ادم ها کمک کنند تا درست زندگی کنند، درست انتخاب کنند. نمیدونم شمام تا اینجا که قصه من رو خوندین لذت بردین یا نه!

قصه گوتولید محتوا
لیلی هستم یک متخصص سئو ولی همیشه نوشتن جز علایق من بوده و هست (پس می نویسم، چون فکر میکنم نوشته هام میتونه الهام بخش باشه..
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید