بزارین اول از همه یه سوال بپرسم:
مسئولیت ما انسان ها در مقابل محیط زیست چیه؟ ما قرار بر ساختن داریم یا ویران کردن؟
جواب این سوال اونقدر مشخصه که شاید پرسیدن این سوال واستون عجیب به نظر بیاد. اما ما بدیهیات رو هم نادیده می گیریم. یا یجور دیگه بگم به نفع خودمون برداشت میکینم . شاید اگر تا اخر این پست خوندید خیلی مخالف با نظریات من باشید شایدم هم نه موجب بشه که مساله رو از دید دیگری هم بشه نگاه کنیم.
سناریو اول:
اونروز وقتی غذامو خوردم خرده ریزه های نون ته سفره رو ریختم زیر درخت توی حیاط .یه کاسه هم پر اب کردم و گذاشتم زیر درخت بعدشم رفتم توی اتاق . هنوز به دقیقه نکشید پرنده هایی که از بودن من احساس امنیت نمی کردن تشنه و گشنه با اب و خرده نون ها سر و کله زدن. صدای جیک جیک شلوغ گنجشک ها به تدریج اونقدر زیاد شد که وقتی برگشتم پشت پنجره به سختی میتونستم تعدادشون رو بشمرم.
سناریو دوم:
عصر جمعه بود دوستم تلفن زد و گفت لیلی کیسه ات پره؟ گفتم اره میای دنبالم؟ گف اماده باش تا نیم ساعت دیگه دم درم. نایلونی که پر تیکه های استخون و تکه های گوشت بود رو از داخل فریزر کشیدم بیرون. هنوز کفشام رو پام نکره بودم صدای آشنای بوق رسیدنش سرعتم رو بالا برد. دویدم و از دور بوسش کردم، ماسکم رو هم بالا کشیدم رو صورتم و رفتیم کمپ حیوانات بی خانمان. سگ های زیادی بودن. جز من و دوستم یه دامپزشک بود و یه خانوم دیگه شاید سهم پلاستیک من کم بود اما واس دوستم و اون خانومه خیلی بیشتر بود. وقتی ظرفا رو پر کردیم یه حس خوبی داشتم. از دوستم تشکر کردم و رفتم بیرون از محوطه و اروم فقط نگاه کردم.
سناریو امروز:
امروز وقتی صحبت از گربه و حیوون خونگی شد از جمعیت 8 نفره دوستان 6 نفر پت داشتن و یکی مامانش دوست نداشت و من نفر هشتم بودم. هر کدوم از نژاد گربشون میگفتن که کدومه و از کجا گرفتن و کلی از این حرفا. یکی از همکارا گفت« گربه من خیابونیه. به نظر من اون گربه قشنگا رو همه میبرن اما این خیابونیا رو کسی قبول نمیکنه من نظرم اینه که این حیونا هم به مراقبت نیاز دارن».
فقط یه سوال پرسیدم: چطوره؟
-خوبه فقط شبا نمیزاره بخوابم.
+چرا؟
-روزا که توی خونه تنهاس می خوابه شبا که من بر میگردم بیداره و مدام پیش منه و ...
+کجا میزارینش؟
-یه کارتون گذاشتم داخل اونه که اتاقو کثیف نکنه
سکوت کردم. اما واسم یه سوال پیش اومد. جای این گربه کجاست؟ این گربه نباید توی طبیعت بچرخه؟ یا حتی توی خیابون؟ چرا ما داریم نظم طبیعت رو به هم میزنیم؟ طبیعت این گربه چه نوع زندگی رو می طلبه؟ چرا ما داریم به حسب نیاز خودمون، به خاطر خودمون، حتی برای فرار از تنهایی هامون، پرنده یا حیوونی رو توی قفس یا کارتون میزاریم گوشه خونه تا به اصطلاح زندگی کنه
چون شما تشخیص دادین که اینطوری این پرنده داره زندگی بهتری داره، امنیت بیشتری داره، یا اون حیوون دست اموزتون میشه و میاد کنارتون و غذا داره امنیت داره و حمایت میشه.
شایدم میشه سوژه نصف عکس های اینستاگرامی!!!
اما سوال اینه چه حسی پشت این نگهداری و به قول خودم زندانی کردن حیوونا وجود داره؟
من میگم خودخواهی! چون هزار و یک راه دیگه برای کمک به حیوونا وجود داره. اولینش اسیب نزدن به اون هاست و بعد غذا دادن و فراهم کردن یکسری کمپ برای نگهداریشون.
حیوون ها هم نیازهایی دارند. نیاز به ازاد بودن و زندگی بر حسب غریزه خودشون رو دارند. وقتی این نوع محبت کردن ها و حمایت از حیوانات رو میبینم واسم سواله این جا کی بهره بیشتری میبره؟
حسم میگه این ادما مثل مادری هستند که برای محافظت از بچشون نمی زارن از خونه بیرون بره و توی این جامعه باشه چون میترسن از پس خودش برنیاد. پس جای اون انتخاب می کنند. انتخاب مدرسه، رشته ورزشی، رشته تحصیلی، دانشگاه، همسر و الی اخر.... بعله نه انتخابی هست و نه ترس از شکست و اشتباه کردنی. اما از همه مهم تر چیزی به نام ازادی نقض شده. در حالی که اگر اون رو ازاد بزاره اون انطباق پذیر میشه و بعد مدتی حتی اگر شکست بخوره میتونه از پس خودش بر بیاد.
ازادی یعنی تو اختیار برای انتخاب هر فعلی داشته باشی.به شرطی که به دیگران هم اسیب نزنی.
توی کتاب کلاس چهارم بود فک کنم. شعر
یکی روبهی دید بی دست و پای فرو مانده در لطع و صنع خدای
و اخر قصه روباهه از باقیمونده غذای اون شیره تغذیه کرد.
بعله ما انسان ها اگر توی طبیعت دست نبریم و نظم اون رو به هم نزنیم یه نکته رو باید بدونیم : خدای اون روباهه بدون دست و پا هم روزی رسون بود و غذا رسوند.
ما داریم با این طبیعت چه می کنیم؟ این بیش از حامی حیوانات بودن به هم زد نظم طبیعته و بعد از اوون خودخواهی!
بیایید جای بقیه تصمیم نگیریم. بزاریم اونا هم زندگی خودشون رو بکنن. فقط اگ میتونیم بهشون در این مسیر کمک کنیم.
این نظر منه میدونم مخالفان من زیادن ول میخام بدونم اونا چی فکر میکنند؟