لیلی عباسی (لام_مث_لیلی)
لیلی عباسی (لام_مث_لیلی)
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

چالش سحرخیزی 12 | انتخاب، براساس کتاب تئوری انتخاب

روز خوب از جعبه شانس در نمی اید، روزهای خوب را باید ساخت

هر روز ما یه انتخابه، انتخاب کی و چطور بودن؟

ویلیام گلاسر توی کتاب نظریه انتخاب میگه :

ما افسرده نمی‌شویم، بلکه آن را انتخاب می‌کنیم. همین‌طور که شاد نمی‌شویم بلکه شادی می‌کنیم. پس انسان‌ها رفتارهای خود را انتخاب می‌کنند.

همه چیز به من درونی ما بستگی داره. اونیکه بهت میگه امروز دلیل برای شادی نداری پس اخم کن یا نه میگه ببین چقد دنیا قشنگه. این درختا، این صدای پرنده ها، این اواز طبیعت و این هستی همه برای تو هست چی دیگه میخای من فرمان بردارم؟

به همین سادگی دنیای ما مرز بین خواستن و نخواستن هاست. همه چیز در درون ماست. یعنی یه طورایی هرچی این مرکز کنترل درونی بیشتر تقویت و تثبیت بشه، مشکلات و چالش‌هایش های ما هم در زندگی کمتر خواهد شد.

مثلا اگر کسی به ما فحش بده یا رفتار بدی داره اینکه ما چه واکنشی نشون میدیم بستگی به خود ما و ان چیزی که در درون ما میگذره داره. ما براساس عوامل و کمترل درونی اون لحظه تصمیم می گیریم که چه واکنشی داشته باشیم. مام فحش بدیم یا نه صبورانه لبخند بزنیم و بگذریم

نیازهای ما براساس نظر همین اقای گلاسر در 5 دسته طبقه بندی میشن:
  • نیاز به بقا
  • نیاز به عشق و احساس تعلق و معنویت
  • نیاز به قدرت (موفقیت، ارزشمندی شخصی، شهرت)
  • نیاز به آزادی و خودمختاری
  • نیاز به تفریح

یعنی در هر ادمی این 5 نیاز بر اورده بشه اون ادم به رضایت میرسه رضایت مطلق. و خوب مشخصه ما همیشه همیشه چیز رو با هم نداریم. دنیای ما دنیای کمال نیس. همیشه یه چیز کمه.

نیاز اول و اساسی نیاز به بقاست. تو اگر نیازهات به خوراک، پوشاک، مسکن، امنیت، نیاز جنسیت براورده بشه وارد مرحله ای میشی که به نیازهای دیگت فکر میکنی. مثلا تا گرسنه ای و مشکل خوراک داری به قدرت و تفریح یه عنوان یک نیاز اساسی فکر نمیکنی. تمام انرژیت صرف اون نیاز اولیهه میشه.

خوب حالا افرادی رو در نظر بگیرید که تمام نیازهای اولیه شون بر اورده میشه. کم کم نیاز های دیگه پر رنگ میشن. یه سری دولت ها سیاستشون این بوده که مردم رو در نیاز های اولیه نگه دارند تا بتونن بهشون حکومت کنند.

اگر کسی گرسنه نباشه به قدرت فکر میکنه به ازادی فکر میکنه و سران دولت ها از این افکار میترسند. الان ایران ما 99 درصد جمعیت گرسنه هستند و 0.5 درصد شاید کمی بالاتر و داخل زندان ها و بقیه هم خودشونن در حال تفریح.

با رسیدن به یک سطحی که نیازهای اولیه در حد کفاف بر اورده شوند نیازهای بعدی مطرح می شوند و در خوشحالی انسان ها اثر گذارند.

مثلا فنلاند خوشحال ترین کشور دنیاس. جالبه بدونید که این کشور توسط زنان اداره میشه.

ثبات اقتصادی و امنیت، حقوق بالا، دولت های کارآمد، سطح پایین فساد و میزان بالای سواد، مردم این کشور را نسبتا بدون استرس حفظ می کنه. شکاف اجتماعی و جامعه طبقاتی میان جمعیت فنلاند نیز بسیار پایین است. در ضمن مردم فنلاند بسیار متعهد به طبیعت پیرامونشان هستند. مراقبت های بهداشتی، آموزش و سایر امکانات زیربنایی نیز به خوبی تجهیز شده اند. و این نمونه جالب نشون میده که قدرت در میان مردها باعث جنگ میشه و در میان زن ها به خوشحالی. (چشمک)

البته اینم بگم اگر بخایم مثلا این قضیه رو توی ایران خودمون پیاده سازی بکنیم با این فرهنگ حاکم چیزی عوض نمیشه.

چون هنوز زنان اگاه کم هستند، زنان توانمند کم هستند، زنانی که خودشون و توانایی هاشون رو باور دارند کم هستند. علتشم نظام مردسالاری در خانواده تا اجتماع ماست.

زن ارزش اصلی خودش رو به عنوان یک انسان قبول نداره. نمیدونید من چقدر درد میکشم وقتی میبینم یک دختر تمام هم و غمش جلب توجه جنس مخالفه. چون تمام جامعه بر این باور میچرخه که تو دختر نهایتا باید یک زن خوب باشی.

درسته یه نیازه اما نه تمام نیاز تو. تو میتونی یک زن توانمند باشی و با توانمندی هات این توجه رو جلب کنی نه با زیبایی های ظاهری. تو میتونی یک کارآفرین باشی. یه تاجر. یا یه معلم. برای ساخت باورهای قشنگ در تمام کشور افکاربزرگ داشته باش.

خودت بودن بهترین هدیه ای هست که در مقابل چنین افرینش بی نظیر خداوند میتونی به خدای خودت هدیه بدی

زندگی ما یک انتخابه. حالا از نقش دولت و جامعه که بگذریم، نقش اصلی دست ماست. ما باید خوشحالی رو هر روز انتخاب کنیم. انتخاب به این معنی نیست هر روز به زور بخندی و شادباشی.

همه ادم ها یه روزهای بدی دارند. یه روزایی که نمیخندن. یه روزایی که غمگینن. یه روزایی که هیچ چیز اونقدر هم خوب نیست. طبیعیه که اندوهناک باشی. این اندوه به تو عمق میده. از لایه های سطحی به سمت عمق وجود خودت حرکت می کنی. به خودت میرسی و وجود خودت رو کشف میکنی.

درد و رنج برای رسیدن تو به خودته

هر سفری یه دامنه داره و یه قله پس مسیر همیشه هم صاف نیست. اما توی همون دامنه هم چیز زیبا بسیاره. از نظر من و همینطور گلاسر تو باید انتخاب کنی واکنشت نسبت به وقایع بیرون چطوری باشه. با کنترل درونیاتت. با اگاهی به خودت. پس در نگرانی ها و غم هات نمون با عم رشد کن اما بعدش رها باش و از لحظات زیبا و نعمت های این دنیا لذت ببر و خوشحال باش:

  • افکار منفی را رها کن
  • از باور اینکه «نمی توانم دنیا را تغییر دهم» دست بردار
  • از وقت تلف کردن دست بردار وهر روز یه چیز جدید یاد بگیر
  • کلمه «شانس» را فراموش کن...
  • خودخواهی هاتو بشناس و ریشه کن کن!
  • گاهی به بعضی ادم ها میتونی اعتماد کنی دنیا جای بدی نیست!
  • از فکر کردن و قضاوت عقاید ادم های دیگه دست بردار..
  • تو فوق العاده ای خودت رو دوست بدار...
  • یادتون نره من خیلی دوستتون دارم


چالش نوشتننظریه انتخابویلیام گلسر
لیلی هستم یک متخصص سئو ولی همیشه نوشتن جز علایق من بوده و هست (پس می نویسم، چون فکر میکنم نوشته هام میتونه الهام بخش باشه..
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید