ویرگول
ورودثبت نام
لیلی عباسی (لام_مث_لیلی)
لیلی عباسی (لام_مث_لیلی)
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

چالش یادگیری (روز هشتم) | چرا ناراحتی لازمه؟

چنانچه در زندگی، قوانین ناسازگار بسیاری دارید، درد و رنج زیادی را به جان خواهید خرید و ناامید و سرخورده خواهید شد.

این جمله از آنتونی رابینز سخنران معروف انگیزشیه. و یه مساله مهم رو توی زندگیامون یاداوری میکنه. غم و غصه و ناراحتی بخش گریز ناپذیر زندگیامون هست. مشکلات توی زندگی هممون هست. هر کس به نوعی. اصلا به قول معروف اگر دیدی همیشه خوشحالی و هیچ مشکلی توی مسیر برات رخ نمیده بدون که داری مسیر رو اشتباه میری.


یک انسان سالم، خسته میشه، کلافه میشه، نگران میشه، می‌ترسه، احساس بد میکنه و حالش بعضی وقت‌ها خیلی بد میشه– غیرممکن است همیشه حال خوبی داشته باشیم !

تازه اون روزا گوشه گیر میشیم. دوس نداریم با کسی درباره حسمون حرف بزنیم. و به شدت توی خودمون فرو میریم و یه گوشه ای کِز میکنیم.

یادمه یه روزی خیلی حالم بد بود و دوس داشتم تنها باشم. و دوستم این فرصت رو بهم نمیداد. مدام زنگ میزد. پیام میداد. میگفت چته؟ گفتم فقط حوصله ندارم. ولی ول کن معامله نبود. و اصرار داشت که نه میخام حالتو خوب کنم. دوس ندارم ناراحتیتو ببینم. دوست خوب واس این روزاست.

وای که فقط تلفن رو قط کردم و گوشیمو خاموش کردم و دعا کردم نیاد خونمون. من نیاز داشتم تنها باشم. نیاز داشتم غمیگن باشم. نیاز داشتم فک کنم. نیاز داشتم تو خلوت خودم گریه کنم. من نیاز دارم یه روزایی هم خوشحال نباشم. و این طبیعیه و جزیی از فرایند انسان بودنه. (لطفا ادم ها رو درک کنید)

بعضی روانشناسی های افراطی مثبت گرا، به شدت توصیه میکنند، این مواقع خودت رو خوشحال کن. بعد میبینی بیشترین کلمه سرچ شده توی گوگل اینه «چطور خوشحال باشم» ، « 10 راه حل برای خوشحال بودن» «7 راه از حال بد به حال خوب».

از اون طرف میبینی صنعت سرگرمی به شدت در این زمینه داره رشد میکنه تا مردم خوشحال باشند. الان جنبش شادی و لذت‌طلبی در مقیاس جهانی شکل گرفته‌ و سطح ثروت و رفاه مادی توی دنیا واقعا افزایش پیدا کرده، ولی در حقیقت همه اونام شکست خوردند چون دهه‌هاست که شادی و رضایت از زندگی در جوامع غربی پیشرفتی نکرده.


حالا سوال من اینه

آیا لازمه که ما همیشه خوشحال باشیم؟

یه مسیر رو در نظر بگیرید که قراره به قله کوه برسه. قله کوه هم بشه اون اوج هیجان و لذت برای ما. و=توی مسیر ما همیشه دامنه داریم. پایین بالا داریم. پس طبیعیه که غم و غصه هم داریم. مخصوصا عصرای پاییزی یا غروبای جمعه و روزایی که انرژیت به شدت افت می کنه.

غمگین بودن فی النفسه بد نیست اما غمگین مونده چرا. این غم مث یه فرصته، یه تلنگر که مسیر رو بهتر طی کنی. شاید باورتون نشه اما غمگین بودن گاهی توصیه هم میشه. می پرسین چرا؟ به صدها دلیل چون:

  • خلق و خوی بد، می‌تواند انگیزه بخش باشد
  • گریه کردن می‌تواند حالتان را جا بیاورد
  • افسردگی معمولی می‌تواند حس همدردی را تقویت کند
  • افراد ناراحت (مثل مدیران)، تفکر تحلیلی را پیشنهاد می‌دهند
  • جزئیات رو بهتر تجزیه و تحلیل می کنند و تصمیمات نهایی منطقی تری دارند.
  • ناراحتی با گمراهی رابطه عکس دارد و افراد ناراحت به سادگی فریب نمی‌خورند
  • افراد ناراحت حافظه تصویری بهتری دارند و حواس پرتی هایشان کاهش می یابد.
  • انگیزه افراد برای انجام درست کارها بالاتر می رود.
  • بهتر می‌توانند استدلال کنند و دیگران را قانع کنند، در نتیجه ارتباطات بهتری شکل می گیرد

خوب این همه مزایا. که اگر بهشون فکر کنیم میشه ازشون بهره برد. اما این تمام چیزی نیست که میخام بگم.

یه شعری مولانا داره که میگه:

هر که او بیدارتر پر دردتر هر که او آگاه‌‌تر رخ زردتر

خیلی از دستاوردهای روحی بشر رابطه مستقیم داشتند با بیدارسازی، تمرین دادن و حتی پرورش احساسات ناخوشایند. یونانی ها غم رو به عنوان جزیی از زندگی و بخش لازم زندگی میدونند. شکسپیر بخش بزرگی از معروفیتش بخاطر احساسات غم‌انگیزی که نوشته‌هایش تو وجود ما ایجاد می‌کنند. یا شاهکارهای هنرمندان و ادیبان بزرگ مثل بتهوون، شوپن، چخوف و ایبسن همیشه این احساسات رو کنکاش کردند و غم رو آموزنده و ارزشمند دونستند.

از طرفی روانشناسی یونگ میگه انسان کامل کسیه که همه وجود خودش رو به رسمیت بشناسه. هم احساس غم و هم احساس شادی. و نخاد با حس غم مقابله کنه یا ازش فرار کنه چون غم بخشی از فرایند تکامل هر انسانه.

حتی فیلسوفان لذت‌گرایی مانند اپیکور هم می‌گفتند زندگی نیکو تمرین قضاوت خردمندانه، مهار نفس، خویشتن‌داری و پذیرش اتفاقات و احساسات ناخوشایند اجتناب‌ناپذیر است.

خوب میبینیم که اگاهی با غم و ناراحتی رابطه داره. پس ازش فرار نکنیم. ولی در اون حس غم هم نمونیم. چون مستونه منجر به افسردگی بشه. انسان سالم میدونه هر غمی قراره اون رو به یه نکته اگاه کنه پس می پذیره. درک میکنه. درسش رو میگیره و بعد از اون دره بیرون میاد و به سمت قله کوه حرکت میکنه.

غم فی النفسه بد نیست غم یعنی اگاهی

خیلی دوس دارم نظرات شما رو بدونم و اینکه از غم چی به دست اوردین؟

شما از کسایی بودین که دنبال خوشحالی اند یا کسایی که به غم هم فکر میکنند؟


چالش یادگیریموفقیتاحساس غمفلسفه غمچرا غمگین باشیم؟
لیلی هستم یک متخصص سئو ولی همیشه نوشتن جز علایق من بوده و هست (پس می نویسم، چون فکر میکنم نوشته هام میتونه الهام بخش باشه..
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید