در قسمت قبلی درمورد مزایای فمینیست بودن برای مردان نوشتم و با هم دیدیم که فمینیست بودن چگونه میتواند زندگانی از دست رفتهی مردانرا به آنها بازگرداند.
در این نوشته قصد دارم پارا از مرزهای نفع شخصی صرف فراتر بگذارم تا با هم ببینیم که وظیفهی انسانی ما چگونه باعث میشود که همه, فارغ از جنس, فمینیست باشیم.
در این نوشته سعی کردهام که از دو دیدگاه فلسفی و یک دیدگاهی قانونی متفاوت به این مسئله بپردازم که چرا مردان هم, بهخاطر آنکه انسان هستند, باید فمینیست باشند.
ما همه انسانیم. چه زن و چه مرد. ما انسانها برای خودمان حقوقی تعریف کردهایم که هرکسی, تنها بهخاطر انسان بودن, باید از آنها برخوردار باشد و هیچکس حق ندارد آنهارا از فرد دیگری سلب کند.
اعلامیهی جهانی حقوق بشر:
ماده ۱) تمامی انسانها با کرامت و حقوقی یکسان به دنیا میآیند. همگی از موهبت عقل و وجدان برخوردارند و همگان باید نسبت به یکدیگر چونان برادر و خواهر رفتار کنند.
ماده ۲) هرکس بدون هیچگونه تمایزی ازحیث نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، باور سیاسی یا هر باور دیگری، خاستگاه ملی یا اجتماعی، دارایی و ولادت یا هر موقعیت دیگری از حقوق و آزادیهایی که در این اعلامیه برشمرده شدهاست برخوردار است. بعلاوه هیچگونه تمایزی نباید بر پایهٔ موقعیت سیاسی، قضایی یا بینالمللی کشور یا سرزمینی که شخص بدان تعلق دارد قایل شد، خواه مستقل باشد، خواه تحت قیمومت کشوری دیگر باشد، خواه غیرخود مختار باشد و یا از حیث تمامیت ملی تحت هرگونه محدودیتی باشد.
همانطوری که میبینید حقوق یکسان بین تمامی انسانها در ماده1 اعلامیهی جهانی حقوق بشر به صراحت آورده شده است. در ماده2 هم به صراحت همهی انسانها دارای برابری کامل حقوق و آزادیها اعلام شدهاند.
این اعلامیه پس از قرنها تلاش فکری فلاسفه و متفکّران سراسر جهان برای رسیدن به حقوق انسانی و دنیایی بهتر نوشته شده است و توسّط تمامی کشورهای جهان پذیرفته شده است.
قاعدهی طلایی, قاعدهای اخلاقی است که همه آنرا میپذیرند و هرفردی میتواند به راحتی و بدون نیاز به کمک آنرا استنتاج کند. این قاعده دو مطلب ساده امّا کارآمدرا میگوید:
شما به عنوان یک مرد, کافی است خودتانرا جای زنان بگذارید. دوستداشتید که امکان پیشرفت کاری به شما داده نشود, تمام عمرتانرا محدود به سرویسدهی به دیگران بکنند, در خانه و خیابان و ... همواره مورد آزار قرار بگیرید, به جای آنکه شخصیتی برایتان قائل شوند, مستقیم یا غیرمستقیم شمارا دارایی فردی دیگر بدانند و ...؟
طبق این قاعدهی شناختهشدهی اخلاقی, اگر دوستندارید که تمامی این نابرابریها سرتان بیاید, پس نباید آنهارا به دیگران هم تحمیل کنید.
شاید با خودتان بگویید که من حقوق زنهارا زیرپا نمیگذارم, تنها در مقابل زیر پا گذاشته شدن آنها سکوت میکنم. در اینجاست که به یک مبحث اخلاقی دیگر به نام مسئولیت میرسیم.
برای مثال در اگزیستانسیالیسم, مسئولیت اینگونه تعریف میشود:
اگر واقعیت داشته باشد که وجود انسان مقدم بر ماهیت اوست، انسان مسئول آن کسی است که هست. منظور این نیست که انسان مسئول فردیت خاص خود است بلکه مسئول تمامی انسان هاست.
در نتیجه, شما هم با سکوتتان در واقع شریک جرم و مسئول این ظلم هستید.
اخلاقیات سکولار به حوزهی وسیعی از عقاید و نظرات اطلاق میشود. در اینجا من تنها به پیامدگرایی(consequentialism) اشاره میکنم.
پیامدگرایی دو اصل مهم دارد:
طبق پیامدگرایی و باتوجّه به اینکه فمینیسم با طرفداری از برابری, زمینهی رشد و آسایشرا برای تمامی انسانها فراهم میکند(دامنهی نتیجهی بزرگ) پس ما باید فمینیست باشیم.
امیدوارم این 3 مورد کوتاه توانسته باشند شمارا راضی کنند که اخلاقاً مردان هم باید فمینیست باشند.
اگر مورد دیگری به ذهنتان میرسد, دلیل دیگری برای فمینیست بودن دارید یا با اینها مخالفید میتوانید نظرتانرا دربخش نظرات پایین صفحه با تمامی افرادی که این مطلبرا میخوانند به اشتراک بگذارید.