ویرگول
ورودثبت نام
𝓵𝓲𝓰𝓱𝓽 𝓭𝓻𝓮𝓪𝓶
𝓵𝓲𝓰𝓱𝓽 𝓭𝓻𝓮𝓪𝓶
خواندن ۱ دقیقه·۱۰ ماه پیش

پ҉ا҉ر҉ت҉ ҉چ҉ه҉ا҉ر҉م҉ ҉ر҉م҉ا҉ن҉ ҉م҉ن҉







نگاهش به قلعه ی آن طرف باتلاق گره خورد, (𝐍𝐨𝐨𝐫)همان قلعه ی نووری که زیبایی اش زبانزد کل جزیره بود.

همه اهالی جزیره آرزو داشتند برای چند ثانیه هم که شده در خیابان طلایی کنار آن قدم بزنند.

تصمیمش را گرفت و راهش را به سمت قلعه تغییر داد.

پرنسس لورا , دستان استخوانی و سردش را بر روی نرده های چوبی سیلو کشید

آرام آرام از پله ها بالا رفت و به در قلعه ی نوور چنگ انداخت

تن خسته ی خود را به سختی می کشید و از پله های نقره ای رنگ

آن با ناتوانی بالا می رفت.



هنوز بدنبال نشانه ای از حیات در آن قلعه بود.

پاهایش دیگر اجازه ی ادامه دادن به او را نمیدادند.

روی زمین یخ زده ی قلعه می نشیند و در سکوت دنبال صدایی می گردد

صدایی آشنا...

رمانچالشدرامپرنسس
𝕴 𝖇𝖗𝖊𝖆𝖙𝖍𝖊 𝖎𝖓 𝖙𝖍𝖊 𝖒𝖊𝖒𝖔𝖗𝖞 𝖔𝖋 𝖙𝖍𝖆𝖙 𝖓𝖎𝖌𝖍𝖙 𝖜𝖍𝖊𝖓 𝖙𝖍𝖊 𝖘𝖊𝖒𝖊𝖓 𝖔𝖋 𝖍𝖊𝖗 𝖔𝖙𝖍𝖊𝖗 𝖈𝖍𝖊𝖊𝖐𝖘 𝖜𝖆𝖘 𝖜𝖔𝖚𝖓𝖉𝖊𝖉
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید