لیلا طیبی
لیلا طیبی
خواندن ۵ دقیقه·۱ ماه پیش

دنیا میخائیل شاعر عراقی

خانم "دنیا میخائیل" (انگلیسی: Dunya Mikhail)؛ شاعر آشوری‌تبار عراقی، زاده‌ی سال ۱۹۶۵ میلادی  است.


وی لیسانسه‌ی دانشگاه بغداد و دانش‌آموخته‌ی مطالعات خاور نزدیک دانشگاه ایالتی وِین استیتسبک (به انگلیسی: Wayne State University) یک دانشگاه تحقیقاتی دولتی در شهر دیترویت واقع در ایالت میشیگان آمریکا است.

میخائیل به عنوان روزنامه نگار، سردبیر بخش ادبیات و مترجم کتاب "The Baghdad Observer" فعالیت داشت. پس از سؤال از دولت صدام حسین و مواجهه با تهدیدها و آزارهای فزاینده از سوی مقامات عراقی برای نوشتن نامه های او، میخاییل در سال ۱۹۹۶ از عراق گریخت و ابتدا به اردن، سپس سرانجام به ایالات متحده، جایی که وی به عنوان شهروند آمریکایی درآمد، ازدواج کرد و بزرگ شد، رفت.

وی هم اکنون به عنوان مدرس ویژه‌ی زبان و ادبیات عربی در دانشگاه اوکلند میشیگان تدریس می‌کند. وی همچنین انجمن فرهنگ و هنر بین‌النهرین را در میشیگان بنیان نهاده است.

دنیا به دو زبان عربی و انگلیسی می‌نویسد و چندین مجموعه شعر نیز منتشر کرده است.

وی جایزه‌های معتبر مختلفی را کسب کرده است، از آن جمله؛ در سال ۲۰۰۱ جایزه‌ی حقوق بشر سازمان ملل برای آزادیِ نوشتن به وی اعطا شد.

نخستین کتابش، مجموعه‌شعر "جنگ سخت کار می‌کند" در سال ۲۰۰۵ در انگلستان، توسط الیزابت ونیسلو ترجمه شد و توانست جایزه‌ی قلم(Pen) را از آن خود کند. این کتاب همچنین در فهرست نامزدهای جایزه‌ی گریفین نیز قرار داشت و به عنوان یکی از ده کتاب برتر  سال ۲۰۰۵ توسط کتابخانه‌ی عمومی نیویورک برگزیده شد. خانم النا چیتی این کتاب را در سال ۲۰۱۱ به ایتالیایی ترجمه کرد. مجموعه‌ شعر "خاطرات موجی بیرون از دریا" (۲۰۰۹) که دنیا میخاییل با همراهی "الیزابت ونیسلو" ترجمه کرد، جایزه‌ی کتاب آمریکایی- عربی را از آن خود کرد. مجموعه‌ شعر "شب‌های عراقی" او (۲۰۱۴) توسط "کریم جیمز ابوزید" به انگلیسی ترجمه و توسط نشر نیودایرِکشنز منتشر شد.

دنیا میخاییل همچنین کتابی داستانی با عنوان زنبوردار (۲۰۰۱۷) نیز در همین نشر به چاپ رسانده است. کتاب زنبوردار که روایتی واقعی از زنان ربوده شده‌ی عراقی در زمان داعش است، یکی از مدعیان نهایی جایزه‌ی پن/جان کنث گالبریث (PEN/John Kenneth Galbraith) بود. کتاب رمان اخیر او که داستان زنان و دخترانی است که اسیر داعش بوده و موفق به فرار شدند، از پرفروش‌ترین کتاب‌های سال آمریکا شد و به زبان‌های مختلفی ترجمه شده است. این کتاب در ایران با عنوان در بازار اسیران توسط نشر نیماژ منتشر شده است.



◇ بخشی از کتاب خالکوبی پرنده:

یک‌ مرتبه که در روز روشن داشتند وحشیانه به آن‌ها تجاوز گروهی می‌کردند یکی از اسیران فریاد کشید و گفت: «بس کنید...!! اگر کسی با خواهران و مادران شما چنین رفتاری بکند خوشتان می‌آید!!؟»

این را که گفت یکی از نگهبانان به قدری محکم او را به دیوار کوبید که نقش زمین شد. پشت سر او یک زن دیگر فریاد کشید و همان‌طور که با جیغ و داد کلماتی نامفهوم و پرورده در خشم بر زبان می‌آورد تف غلیظی به‌صورت آن نگهبان انداخت. هلن هم به تقلید از او همان کار را کرد و بعد از او اسیری دیگر و دیگر... به‌ این‌ ترتیب تمام زنان محبوس در اتاق با لشگری از تف‌های لعاب بسته به لعن و نفرت و نفرین به آن دیو سیرتان تجاوزگر یورش آوردند. آنان از واکنش دسته جمعی زنان مات و مبهوت مانده بودند! همه را زیر باران مشت و لگد گرفتند و بی‌رحمانه کوفتند. آخر سر از زدن آن‌ها دست کشیدند و سکون و سکوت بر اتاق حکم‌فرما شد. نگهبانان از کتک زدن دست برداشتند، شاید به این خاطر که دیگر آبرویی برایشان نمانده بود. نگهبانان یکی بعد از دیگری از اتاق بیرون رفتند در حالی‌ که زنان با نگاه‌‌های تحسین برانگیزی که به هم می‌انداختند گویی قصد داشتند دستی به نشانه‌ی دست مریزاد بر شانه‌‌های ورم کرده، نیلین و خفته در درد‌های یکدیگر بزنند. عده‌ای از آنان در اثر خوردن آن کتک‌های وحشیانه تا روز‌ها نتوانستند از جای خودشان تکان بخورند.



◇ بخشی از کتاب در بازار اسیران:

 یک روز که جمیله برای دیدار نامزدش به سمت چشمه رفته بود، پیش از این که برسد، اسیر داعشی‌ها شد. او را به تلعفر بردند و از آنجا هم او را مثل سایر اسیرها خرید و فروش کردند. جمیله مثل کوهی از خشم شده بود و تمام تلاشش را می‌کرد که اجازه ندهد کسی به او تجاوز کند.



◇ نمونه‌ی شعر:

(۱)

چقدر جدی است جنگ

و پر جنب و جوش

و ماهر!

از سپیده صبح، آژیرها را به صدا در می‌آورد

آمبولانس‌ها را به همه‌جا روانه می‌کند

جسدها را در هوا می‌پراکند

برانکاردها را به سمت زخمی‌ها می‌غلتاند

و از چشم مادران بارانی اشک می‌طلبد

خاک را زیر و رو می‌کند

فراوان چیزهایی

از زیر آوارها بیرون می‌آورد

چیزهایی جامد و براق

چیزهایی کبود که هنوز نبض می‌زنند

با پرسش‌های زیادی که به ذهن کودکان می‌نشیند

با موشک‌ها و آتش بازی در آسمان خدایان را تسلی می‌دهد

مین‌ها را در کشتزارها می‌کارد

و گودال‌ها و حباب‌های آب را درو

خانواده‌ها را وادار به مهاجرت می‌کند

هم‌زبان با مردان دین، به شیطان دشنام می‌دهند

بیچاره دستش هنوز از کار در آتش درد می‌گیرد

جنگ اما کارش را شب و روز ادامه می‌دهد

به دیکتاتورها در خطابهـهای بلندشان الهام می‌دهد

و به ژنرال‌ها مدال می‌بخشد

و به شاعران خوراکی برای سرودن

در ایجاد کرانه‌های ساختگی شریک می‌شود

برای مگس‌ها خوراک تهیه می‌کند

صفحه‌هایی به کتاب خونین تاریخ می‌افزاید

بین قاتل و مقتول فرقی نمی‌گذارد

عاشقان را نامه‌نگاری

و دختران نوجوان را انتظار یاد می‌دهد

روزنامه‌ها را از مطالب و تصاویر پر

نقش تازه‌ای برای یتیمان ایفا می‌کند

سازندگان تابوت را فعال

و خاک‌آلود می‌کند دوش گورکنان را

لبخندی بر چهره‌ی پیشوا نقش می‌زند

این جنگ جدی عمل می‌کند

بی‌هیچ بدیلی

با این همه هیچ‌کس

هیچ‌کس

حتی به کلمه‌ای نمی‌ستایدش.



(۲)

رؤیاها دو گونه‌اند:

افقی و عمودی

شکل رؤیایت را به من بگو

به تو می‌گویم اهل کجا هستی.



(۳)

پروانه‌ای که لحظه‌ای پیش

از فرازِ خیل ِکشته‌گان

                   پرید و رفت،

روحی بود

که خانه‌اش را می‌جُست.



(۴)

آیا دوربینت می‌تواند شکار کند

ترس را

در چشم‌های گنجشکِ مادر؟

تخم‌های شکسته را

در عمق چشمانش

                           می‌بینی؟



(۵)

آه ای مورچگان کوچک!

چگونه به پیش می‌روید بی‌آنکه به عقب بنگرید؟

کاش تنها پنج دقیقه

               قدم‌های‌تان را به من قرض می‌دادید.



(۶)

ما همه برگ‌های پاییزیم

هر لحظه

آماده‌ی سقوط.




گردآوری و نگارش:

#لیلا_طیبی




سرچشمه‌ها

@satar427

www.iranketab.ir

www.chouk.ir

و...



ایالات متحدهترجمه کتابحقوق بشرخرید فروشدنیا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید