زندهیاد "فضلالله شیرانی" متخلص به "سخا" شاعر اصفهانی، زادهی ۲۲ شهریور ماه ۱۳۲۵ خورشیدی، در اصفهان بود.
ایشان سرودن شعر را از دورهی نوجوانی و با آموزش نزد عموی خود، استاد "نوای اصفهانی" آغاز کرد و نخستین سرودهی وی با نام «مادر» نیز در همان دوران منتشر شد.
دبیر اجرایی انجمن ادبی صائب، مسئول دفتر شعر استان، مؤسس و مدیر عامل انجمن، هماهنگی شاعران استان اصفهان، عضویت در شورای شعر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان، شورای شعر صدا و سیمای مرکز اصفهان و شورای شعر نگارستان حضرت امام خمینی(ره)، از فعالیتها و مسئولیتهای این هنرمند بود.
در سال ۱۳۹۴ در مراسم شب شعر که به مناسبت عید سعید غدیر خم، در سالن اجتماعات مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت(ع) اصفهان با حضور شاعران برجسته برگزار گردید، از چند تن از شاعران شاخص و برگزیده از جمله ایشان با «نشان ولایت» تقدیر به عمل آمد.
وی در روز یکشنبه ۱۵ آبان ماه ۱۴۰۱ درگذشت، و صبح فردا، دوشنبه، ۱۶ آبان، قطعه نامآوران باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.
استاد "معین" خوانندهی مشهور اصفهانی در سالهای ابتدایی فعالیت خود نخستین ترانههای مستقل خود را با اشعاری از ایشان، منتشر کرد. ترانههایی چون «چمن»، «پنجره» و غزل آوازی ترانه «مست» از مشهورترین آنهاست.
◇ نمونهی شعر:
(۱)
گذشت چهارده قرن از روز خونین
هر کسی دست تولّا زد به دامان علی
فیض کامل یافت از دریای احسان علی
عاشقان دانند دل را جلوهگاه مهر او
عارفان هستند مست جام عرفان علی
رستگاری را برای خود میسر میکند
آنکه سر را مینهد در خطّ فرمان علی
در کتابش میتوان آموخت اخلاص عمل
معنی آیات قرآن است دیوان علی
جانفشانیهای او در عرصهی ترویج دین
شرح گویایی است از ایثار و ایمان علی
بسکه هر سو سفرهی احسان او گسترده است
سفره داران جهان هستند مهمان علی
بود نور حق در او جاری که سر زد همچو گل
یازده نور ولایت از گلستان علی
در دل محراب، در حال عبادت شد شهید
چون نمیشد هیچ دشمن مرد میدان علی
طی شد از آن روز خونین چارده قرن و هنوز
میدرخشد در جهان نام درخشان علی
در تمام عُمر باشد افتخار من «سخا»
اینکه هستم از صمیم جان ثنا خوان علی.
***
ما را به جگر داغ نهان، داغ علی است
داغ علی است، جانسوزترین داغ جهان
داغی که پس از چهارده قرن هنوز
داغ علی است، مانده است به جان شیعیان.
(۲)
صفای آیینه دارند نور چشمانت
به حیرت است دلم در حضور چشمانت
ز تاب عشق تو صحرای سینهام سیناست
بخوان کلیم دلم را به طور چشمانت
یکی دو جرعه بنوشان مرا که میجوشد
شراب عشق ز جام بلور چشمانت
قسم به صبح نگاهت که دیدهام هر صبح
طلوع عاطفه را در ظهور چشمانت
همیشه عاشق آن لحظهام که میافتد
به کوچه سار خیالم عبور چشمانت
جمال خویش نهان کن از آن که میشکند
غرور آینه پیش غرور چشمانت
از آن زمان دل بیطاقتم شکیبا شد
که گشت محمو نگاه صبور چشمانت
نظیر خط عبور غزال زیبایی است
به جاری غزل من مرور چشمانت
من آن سخای خراباتیم که با نگهی
شدم خراب شراب طهور چشمانت.
(۳)
با آنکه تو را گرم کند سرد مباش
بر آنکه تو را شفا دهد درد مباش
چیزی به جهان به ز جوانمردی نیست
رسوای زمانه باش و نامرد مباش.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (صحرا)
سرچشمهها
- خبرگزاری ایسنا
www.mohsenshirani.blogfa.com
www.hossein-rezazade.ir
www.khabarban.com
www.ahvalnews.ir
www.imamali.wiki
و...