lili moghadam
lili moghadam
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

عروس و داماد هواپیمای اوکراینی

اگر عروس و داماد هواپیمای اوکراینی می دانستند که بعد از رفتن شان ما چه برسر هم می آوریم،اگر قاسم سلیمانی می دانست بعد از اینکه یک پهباد اتوموبیلش را منهدم کرد ما با هم چه کردیم،نه ترامپ چنین دستور احمقانه ای می داد و نه آن اپراتوری که هواپیمای نخبه های ایرانی را توی آسمان تهران زد هیچ وقت دستور شلیک به مغزش راه نمی یافت.نه در آن تنها ده ثانیه ای که گفتند برای تصمیم گرفتن وقت داشته و نه در آن برنامه ریزی مدونی که عده دیگری گفتند برای همه این اتفاقات انجام شده است.

اصلا اگر دستهای پشت پرده واکنشهای ما را می توانستند پیش بینی کنند،هیچ وقت پشت پرده نمی ماندند و خودشان خودشان را می زدند.از بس از سیزدهم دی ماه 98 تا امروز که 24 ام این ماه بلاست ما همدیگر را لحظه به لحظه و کو به کو میرانده ایم!

واقعا چرا کسی به روانهای نحیف ما بازماندگان از همه مصیبتها،رحم نمی کند؟

واقعا چرا ما به این فکر نمی کنیم که خود یک مصیبت،یک فاجعه،یک بلا،یک خیانت،یک نامردی،یک سوءاستفاده به اندازه کافی دردآور هست که نخواهیم این بین انواع و اقسام برچسب ها را به سر و صورتمان بچسبانیم.

کاشکی کسی به فکر روانهای آلوده ما بود.کاشکی ما بازماندگان کمی برای هم مرحم بودیم.

شاید آن عروس و دامادی که امروز برایشان ضجه می زنیم روزی یکی از همان بازماندگان یک حادثه دیگر بوده اند که نظرشان با نظر ما فرق داشته و ما آن روز به روح و روانش تاخته ایم.

شاید همان کسی که رفته سردار را بدرقه کند،همان کسی است که پسرش در هواپیمای اوکراینی بوده.

شاید همان کسی که برای بازمانده های هواپیمای اوکراینی می گرید،دخترش را در جنگ با داعش از دست داده،شاید حتا سربازهای آمریکایی مجبور به خاطر همه موشکهایی که خورده ایم،درون خودشان گریه کرده اند.

من هیچ چیزی نمی دانم فقط به عنوان یک بازمانده دلم میخواهد به من و همه کسانیکه دلشان نمی خواهد دیگران را قضاوت کنند و به دنبال صلح و آرامش هستند،رحم کنید.

محتوانویسندگیهواپیمای اوکراینیبازمانده هاداستان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید