عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا
تئوری من در زمینه شراب طهور بهشتی چیست؟
اهل فساد وقتی شراب میخورند مسموم میشوند و بر اثر مسمومیت حس مزه داری به آنان دست میدهد که تجربه ای لذت انگیز دارد. عقلشان زائل میشود و میتوانند مدتی هر چه دلشان بخواهد بکنند و این باعث میشود دلشان احساس رهایی بکند و حس بکنند خودشان را ابراز کرده اند و موانع آزار دهنده بروز نفسانیت از بین برود.
حال شراب بهشتی چطور است؟
شاید عقل بهشتی ملاحظات را کمرنگتر کند. یعنی چه؟ مثلا اسرار بهشت برایشان خودنمایی کند و لذات پنهانی که فقط با رسیدن به کلاب های سری مراتب برتر بهشت قابل درک است برای مدتی محدود برداشته شوند. البته اسرار اسرار باقی میمانند زیرا شراب با اثر بر عقل بهشتی قدرت پردازش و فهم آن سر را زایل میکند اما اشتباه نشود عقل بهشتی زایل نمیشود بلکه دستکاری هدفمند میشود.
انواع شراب از این منظر:
شراب گناهی: شرابی که باعث بشود حس گناهکاری بدون اندوه پشیمانی و فهم گناهکار بودن تجدید بشود و انسان به بخشش خداوند تمایل پیدا کند در نتیجه بهشت که پر از غفران الهی است منظره باصفاتری بشود.
شراب خشم: شرابی که باعث بشود حس خشم بدون از هم گسیختگی روانی و پرخاش در انسان برانگیخته شود در نتیجه به عذاب و انتقام تمایل پیدا کند و دیدن جهنم مثل دیدن یک صحنه کنسرت باشکوه باشد.
شراب امیال: شرابی که باعث ایجاد کمبود عاطفی هدفمند بدون رنجش خاطر بشود انسان عاشق لذت جویی بشود و تمایل به لذت قبل از رسیدن به لذت زیاد باشد. مثل املتی که انسان بعد از گرسنگی و فعالیت سنگین بخورد و از خوردن استیک گرانقیمت روی معده پر لذیذ تر به نظر برسد.
شراب عذاب: رسیدن به حس کسی که مدت زیادی در بیماری و سختی بوده است بدون اینکه بیماری و سختی ای در پیش زمینه ذهنی او باشد و قدر سلامت بدن بهشتی که چیز عادی ای باید باشد برایش تجلی و ظهور یابد.
شراب مرگ: شاید بد نباشد بدون اینکه به مرگ برسیم اطلاعات ذهنمان از حیاتمان پاک باشد و چند دقیقه بهشت را با دید ابتدایی ببینیم و حس تعجب کردن از کوچکترین نعمات بهشتی ما را سردرگم کند... مثل نوزادی که از کوچکترین لبخندها احساس شعف پیدا کند. شاید دلمان برای آن زمان ها که تازه به بهشت آمده بودیم تنگ بشود. شاید دنبال تجربه عشق در یک نگاه باشیم و این شراب را بخوریم و عشقمان به همسرمان از نو گرفته شود. البته میدانیم تجربه مرگ برای همیشه یا افراط زندگی بهشتی را عبث میکند ولی برای مدت کوتاه تازگی داشتن چیزهای قدیمی بدک نیست... بعضی از ازواج پس از سالها زندگی یاد دوران ابتدایی زندگی میافتند و دوست دارند آن ایام تکرار شود... چنین شرابی ممکن است لذت های قدیمی را تکرار کند. البته اگر بهشت ورود افراد بسیار گناهکار را ممکن کند، شاید افرادی همچون یزید یا غیره گرفتار زندگی عبث در بهشت شوند زیرا به سبب خباثت روح دوست داشته باشند بهشت را به طرز عجیبی تصور کنند.
مسلما بهشت بدون شراب های ضدیدتی که حواس منفی بسازند باعث میشود خوشی زیر دل انسان را بزند... زیرا همه توجیه هستیم تمایل به خوبی ها از جنس خوبی نمیتواند باشد بلکه تمایل به خوبی همواره از یک بدی ساخته میشود. البته تمایل به بدی نیز از خوبی بیش از حد تشکیل شدنی است که صحبتی ندارم. مسلما تماس با جهنم باید اتفاق عادی ای در بهشت باشد.
البته همه شراب ها ضدیدتی نیستند ولی گفتن آنها عادی است... فرض کن بگویم شراب شیرین یا شراب محبت یا غیره همه میتوانند چنین شراب هایی را برای خود تصور کنند و به نظرم خرق عادت بهشتی نیست...