اهمالکاری یکی از مسائلی است که بسیاری از افراد با آن مواجه هستند و میتواند بر کارایی و عملکرد آنها تأثیر گذار باشد. درک اصول اهمالکاری و علتهای آن میتواند به ارتقاء بهرهوری و افزایش عملکرد در کار و زندگی روزمره کمک کند. یکی از مهمترین عوامل مؤثر در اهمالکاری، اعتقادات کشندهای است که افراد در ذهن خود شکل میدهند. در این مقاله، به بررسی برخی از اعتقادات کشنده در اهمالکاری پرداخته خواهد شد و نحوهی مدیریت آنها را برای دستیابی به کارایی بیشتر بررسی میکنیم.
این اعتقاد باعث میشود که افراد تمایل داشته باشند کارها و وظایف را به تعویق بیاندازند و تا آخرین لحظه به تعویق اندازند. این رفتار منجر به اجرای ناقص و وقتگیرتر وظایف میشود و ممکن است باعث فشار ناشی از زمان نداشتن شود. برای مدیریت این اعتقاد، مهم است که فرد خود را آموزش دهد که اهمیت رعایت زمانبندی و مواعد را درک کند. تعیین مهلتها و تنظیم یک برنامه زمانی موثر میتواند به افراد کمک کند تا مسئولیتپذیری خود را در اجرای وظایف بهبود دهند.
این اعتقاد موجب میشود که افراد منتظر انگیزه باشند تا به کارها و وظایف خود بپردازند. اما انگیزه معمولاً نتیجه اقدام است، نه شرط قبلی آن. برای مدیریت این اعتقاد کشنده، افراد باید خود را به عمل وادار کنند حتی اگر انگیزه کامل ندارند. یادآوری مهمی در اینجا این است که بهتر است اقدام کردن را به انتظار انگیزه ترجیح دهید. اقدام و شروع به کار میتواند به تدریج انگیزه و اشتیاق شما را ایجاد کند.
این اعتقاد ممکن است ناشی از ترس از شکست و نتواستی باشد. افرادی که این اعتقاد را دارند، ممکن است اجتناب از شروع به کار را ترجیح دهند تا با چالشها مواجه شوند. برای مدیریت این اعتقاد، مهم است که افراد را آموزش دهید که اشتباهات جزئی از فرآیند یادگیری و پیشرفت هستند و باید از آنها یاد بگیرند. ارائه انگیزه به افراد برای امتحان کردن و مسئولیتپذیری در قبال نتایج کار، میتواند از اهمالکاری ناشی از این اعتقاد جلوگیری کند.
این اعتقاد میتواند باعث تعداد زیادی از وظایف ناتمام شود، زیرا فرد همیشه به دنبال کامل بودن کارهاست و این میتواند زمانبر باشد. برای مدیریت این اعتقاد که همه چیز باید به طور کامل و بینقص انجام شود، مهم است که به افراد یادآوری کنیم که کمالگرایی مطلق ممکن است باعث ایجاد اجبار و استرس بیشتر شود و به نتیجه مطلوب نرسیم. به جای تلاش برای کاملبودن، بهتر است به سمت پیشرفت و بهبود پیش برویم.
۱. تعیین اهداف معقول: به جای تمرکز بر کاملبودن و بینقص بودن، افراد باید اهداف معقول و قابل دسترس برای خود تعیین کنند. این اهداف باید قابل اندازهگیری و قابل دستیابی باشند تا افراد بتوانند پیشرفت خود را ارزیابی کنند و به خود انگیزه بیشتری بدهند.
۲. قبول اشتباهات و یادگیری: افراد باید به خود اجازه دهند که اشتباه کنند و از این اشتباهات بیاموزند. تجربههای ناموفق همیشه میتوانند به عنوان یک فرصت یادگیری و بهتر کردن کارها و عملکرد خدمت کنند.
۳. توجه به پیشرفت: افراد باید به پیشرفتهای خود توجه کنند و ارزش آنها را بفهمند. به جای تمرکز بر اینکه همه چیز کامل نیست، بهتر است به خود افتخار کنند که بهتر از گذشته هستند و در راه بهبود هستند.
۴. انعطافپذیری در برابر تغییرات: انعطافپذیری و توانایی سازگاری با تغییرات میتواند به افراد کمک کند که با شرایط جدید و مختلف روبرو شوند و بهبودهای لازم را ایجاد کنند.
۵. تمرکز بر عملکرد: افراد باید به عملکرد خود توجه کنند و به جای مدام فکر کردن به نتیجه، به کار و تلاش خود توجه داشته باشند.
۶. بهرهگیری از تکنیکهای مدیریت زمان: مهم است که افراد توانایی مدیریت زمان خود را بهبود بخشند و از تکنیکهای مختلفی مانند تعیین اولویتها، استفاده از لیست وظایف و تنظیم زمانبندی مناسب استفاده کنند.
مدیریت اعتقادات کشنده میتواند به افراد کمک کند که از اهمالکاری دوری کنند و به کارایی بیشتری دست یابند. تغییر اعتقادات نیاز به تلاش و پیگیری دارد، اما با اراده و انگیزه، امکانپذیر است و میتواند بهبودهای قابل توجهی در زندگی شخصی و حرفهای فرد به ارمغان بیاورد.