تا اینجا توی بخشهای قبل نوشتار، بیشتر راجع به چابکی، مایندست چابکی و هر آنچه که مربوط به ذهنیت و نحوهی نگاه ما به دنیای پیرامون میشه حرف زدیم، اما از اینجا به بعد، کمی بیشتر درباره منابع انسانی، ساختار منابع انسانی و چابکی در مدیریت منابع انسانی صحبت میکنیم.
برای این که به این موضوع بپردازیم، یکی از موضوعات پایهای حوزهی چابکی، یعنی بیانیهها (Manifesto) رو بررسی میکنیم و ارزشها و اصول چابکی رو هم در توسعه محصول و نرم افزار و هم منابع انسانی مرور میکنیم.
تاریخچه بیانیه چابکی برمیگرده به سال 2001 میلادی در ایالت Utah، که 17 نفر از افرادی که در حوزههای مختلف فعالیت میکردن، در اونجا دور هم جمع شدن و این بیانیه رو نوشتن.
تعدادی از فعالان حوزهی چابکی در اکوسیستم Agile Manifesto رو به زبان فارسی ترجمه کردن اما به نظرم برای فهم بهتر موضوعات اینچنینی، شاید بهتر باشه که به نسخهی اصلی در همون زبان مبدا رجوع کنیم و بار معنایی رو با تغییر لغات از زبانی به زبان دیگه، تغییر ندیم.
بیانیه چابکی 4 تا ارزش داره که به طور کلی میگه:
مهمترین نکته، نحوهی ترجمه و فهم لغت «over» هست که شاید بشه گفت «اولویت دارد به» یا «مهمتر است از» بهترین ترجمهست براش. برای مثال، در سطر اول میگه: افراد و روابط بین اونها اولویت دارد به/مهمتر است از فرآیندها و ابزارها. در یک تیم، یا یک کسبوکار، ابزار و فرآیند هم مهم هست و بایستی در راستای انتخاب صحیحش گام برداشت اما آنچیزی که از این موضوع اهمیت بیشتری داره اینه که ارتباطات میان افراد به نحوی باشه که پذیرای فرآیند مذکور باشه. به همین ترتیب موضوع برای سطور بعدی تکرار میشه. سطر دوم میگه که مهمه که یک محصول، سرویس یا نرمافزار، کار کنه تا این که یک مستندسازی سنگین براش انجام شده باشه. سطر سوم میگه که همکاری و تعامل با مشتری اهمیتش در مایندست چابک نسبت به قراردادی که باهاش امضا کردی و مواردی که اونجا درج شده اهمیت بیشتری داره و فیدبک مشتری رو بایستی دید (گرچه، قطعا تلاش و هزینه و... هم اهمیت داره که در یک قرارداد قابل استناد دیده بشه). و نهایتا پاسخ دادن به تغییرات و آمادگی برای اون، اهمیت بیشتری نسبت به این که صرفا به یک برنامه سفت و سخت بچسبیم و در مقابلش انعطاف نداشته باشیم، داره.
چابکی 12 تا اصل داره (Agile Principles) که از مجال این بحث خارج هست ولی حتما پیشنهاد میکنم مطالعه بشه. یکی از قسمتهایی که توی Principleها برای من جذاب بود، این بود که اگر فرآیندهای یک سازمان (در کنار باقی ارکانش) چابک بشن، سازمان میتونه به توسعه پایدار دست پیدا بکنه و توسعه پایدار از دید من اون نقطهای هست که سازمان جلورونده میشه و زنده بودن در جریاناتش محسوس میشه.
یه بار دیگه جا داره تاکید بشه که چابک (Agile) یک روش انجام دادن کار نیست، بلکه یک مایندست هست. یک اسم هست که 4 تا ارزش به دنبال داره 12 اصل. چابک انجام دادنی نیست (مثلا نمیشه گفت بریم فلان کار رو چابک انجام بدیم)، از جنس «بودن» هست، یک نحوهی فکر کردن هست. اگر فلسفهی چابکی رو در تیم به خوبی درک کنیم، در اون حالت چابک شدیم. گرچه یک سری روشها و چهارچوبها هست که کمک میکنه ما چابک شدن رو تمرین کنیم.
اکوسیستم یک سازمان 5 بخش داره:
اگر هر کدام از موارد فوق، در چابکی همراه نباشن، سازمان چابک نخواهد شد. راهبری سازمان، استراتژیها، ساختار سازمان، خود آدمها و نهایتا فرآیندهای اونها در کنار هم بایستی چابک باشن. بخصوص 3 مورد اول.
موفقیت یک تیم چابک زمانی احصا میشه که اون تیم بتونه ارزش خلق کنه.
با نگاه به Agile Manifesto (ظاهرا حوالی سال 2015) تعدادی از فعالان حوزهی منابع انسانی، Agile HR Manifesto رو توسعه دادنن. بیانیهی منابع انسانی چابک 6 ارزش داره.
بیانیهی چابکی منابع انسانی هم از منطق بیانیه چابکی تبعیت میکنه. یعنی مواردی که در سمت چپ قرار دارن با لغت over به همون معنی، نسبت به مواردی که در ستون سمت راست قرار دارن، اولویت پیدا کردن.
یک شبکه دارای تعامل، نسبت به یک ساختار سلسله مراتبی اهمیت بیشتری داره. شفافیت نسبت به مخفیکاری و محرمانگی اهمیت بیشتری داره. این که سلوشنهای منابع انسانی انطباقپذیری با نیازهای سازمان داشته باشه از این که منابع انسانی نقش تجویزکننده رو ایفا کنه مهمتره. چابکی، نسخهپیچی و ابلاغ نیست. انگیزش و مشارکت ناشی از اون از این که با اپروچهای مدیریتی بخوایم کار رو پیش ببریم و آدمها رو مدیریت کنیم، مهم تره. تو نسخهی اصلی لغت Retention رو کنار Management میبینیم. شاید حضور این لغت از این جهت مهمتر باشه که بگیم موندگاری آدمها به هر قیمتی، به درد نمیخوره، بلکه انگیزهها مهمه. این که انگیزههای درونی رو تقویت کنیم نسبت به انگیزههای بیرونی، مهمتره. صرفا با انگیزههای بیرونی تلاش نکنیم آدمها رو شریک نگه داریم. و نهایتا بلندپروازی و چشمانداز تعریف کردن، نسبت به آییننامه گذاشتن و قوانین تنظیم کردن، مهمتره.