عبارت «من زمانی میفهممش که ببینم چی هست» یا (I Know It When I See It) یک اصطلاح عامیانه است که گوینده در آن تلاش میکنه یک واقعه یا حقیقت قابل مشاهده رو دستهبندی کنه، حتی اگر دستهبندی موضوعی باشه یا با پارامترهای واضح تعریف نشده باشه. این عبارت حداقل از قرن 19 میلادی به عنوان یک اصطلاح متداول شناخته شده. عبارت مشابهی در رمان «The hound of Baskervilles» نوشته Arthur Conan Doyle استفاده شده، جایی که شرلوک هولمز درباره کیفیت یک پرتره نظرش رو میگه: «I know what is good when I see it» یا «من میفهمم چه چیزی خوبه، زمانی که میبینمش».
مدیریت IKIWISI هم یه عبارت دیگه ست که توی این ادبیات وجود داره. بر طبق اون، IKIWISI Management یه شیوه و استایل مدیریتی هست که در اون همهی نیازمندیها به طور کامل گفته نشده. انتظار میره که شما یه چیزی رو تحویل مشتری بدید و معیار اصلی که بدونید آیا اون چیز (سرویس، سلوشن و ...) همونی هست که مشتری میخواد اینه که مشتری اونو ببینه و بفهمه آیا این همون چیزی هست که میخواد یا نه و این چرخه مدام تکرار بشه.