اهمال کاری به زبون ساده یعنی تعلل کردن در انجام کارها تا لحظهی آخر که ما اصطلاحا میگیم دقیقه نودی!
که معمولا یا اون دقیقه نود و اون آخر کار و اون لحظهی آخر، کار انجام میشه یا اصلا انجام نمیشه. این رو بهش میگن اهمالکاری که در زبان انگلیسی بهش میگن Procrastination! تو خیلی از زمینهها شما میتونید این رو ببینید. یه کسی شاید بخواد برای خونه نون بخره انقدر میذاره میذاره میذاره اون دقیقه آخر که دیگه حالا یا نانوایی شلوغه یا وقت نمیشه یا میگه میرم از سر کوچه میخرم. از مسایل ریز زندگی خود ما گرفته تا مسائل کلان. اگر کسی میخواد درس بخونه دو روز دیگه مثلا امتحان داره به جای اینکه با یک برنامهریزی شروع بکنه به مطالعه کردن میزاره اون دقیقه آخر. موضوع یا در حقیقت مشکلی که معمولا ما باهاش مواجه هستیم. این موضوع در حوزههای مختلف زندگی شخصی فردی و اجتماعیمون وجود داره و ما درگیرش هستیم در بعضی از مواقع پررنگتر بعضی از مواقع کم رنگتر.
اولین الگویی که برای اهمال کاری وجود داره موضوع «کمالگرایی» هست. یکی از جدیترین مشکلاتی که تقریبا میشه گفت خیلی از افراد باهاش مواجه هستند. حالا کمالگرایی و کمال طلبی یعنی چی؟ یعنی ما هیچ کاری رو شروع نمیکنیم تا مطمئن شیم همه چیز بر وفق مراد، کامل و بدون نقص هست. زیرساختها فراهم شده. همه چیز آمادست حالا بریم شروع میکنیم که هیچ وقت این اتفاق نمیافته.
افرادی که کمال گرا هستند، همواره به دنبال این هستن که شرایط ایدهآل رو ایجاد بکنن تا بخوان یه کاری رو شروع بکنن این اتفاق در زندگی روزمرهی انسان اتفاق نخواهد افتاد یعنی شما نمیتونید همواره به صورت صد درصدی یا نود درصدی اون شرایط در حقیقت کامل برای انجام یک کار ایجاد بکنید.
افرادی که کمال گرا هستند به دلیل کمالگرایی زیادی که درون خودشون دارن معمولا اهمال کارن. یعنی چی کار میکنن؟ یعنی کارهاشون رو به تاخیر میندازن، کارهایی که مد نظرشون هست رو به تعویق میندازن با این توهم یا برداشت که من میخوام چیکار بکنم! شرایط رو ایدهآل کنم. شرایط رو صد در صدی فراهم بکنم تا کاری رو انجام بدم.
گروه دوم افرادی هستند که رویاپردازن. یعنی الگوی دومی که در بحث اهمال کاری وجود داره، رویاپردازیه. یعنی چی؟! یعنی بیشتر از اینکه به دنبال عمل کردن باشند به دنبال فکر کردنن. یه دفعه برای خودشون میرن تو عالم خیال اگر من فلان کار رو انجام بدم بعد با فلانی مثلا رفاقتی انجام بدم دوستی انجام بدم، یه کار کار دیگهای انجام بدم و... برای خودشون دائم رویاپردازی میکنند.
به جای اینکه عمل بکنن به جای اینکه شروع بکنن به اقدام کردن به جای اینکه شروع بکنن عملکردن ، اندر تخیلات خودشون وارد میشن.
دل نگرانی الگوی سومی هست که در این زمینه وجود داره و در مقابل رویاپردازی هست. نگرانی داشتن یعنی دائما نگران یک چیزی یا یک شرایطی! دایما میگن نکنه که این اتفاق بیوفته نکنه که شکست بخورم نکنه که موفق نشم نکنه که شانس نداشته باشم و این نگرانیها در حقیقت اون استرسهایی است که در انسان در خودش میبینه و باعث میشه که کارها رو پشت گوش بندازه
الگوی چهارم الگویی هست که من هم گرفتارش بودم، بحران سازی هست. بحران سازی یعنی ایجاد فشار کاری زیاد با این توهم که من زیر فشار کار، بهتر و بیشتر میتونم عمل کنم. توهم این که من زیر فشار و برنامههای فشرده بهتر کار میکنم. این دسته از افراد با به تعویق انداختن کارهاشون و گفتن اینکه: وقت هست، وقت هست، شرایطی بحرانی ایجاد میکنن با این فکر که من زیر فشار بهتر میتونم کار بکنم. که باید بگم خیلی وقتها هم به دلیل اینکه یک دفعه حجم کارها زیاد میشه، کارها به عقب میفته و انجام نمیشه.
الگوی پنجمی که وجود داره، سرپیچی هست. یک دسته از افراد هستند که عاشق سرپیچی کردنن. عاشق اینن که کلا نافرمانی کنن. عاشق اینن که توی هیچ قالبی نگنجنن. بهش میگی فلان کار و انجام بده، یه کار دیگه رو انجام میده. بهش میگی باید امروز مثلا تا ساعت ده صبح، فلان پروژه برسه، اصلا نمیرسونه. این دسته از افراد تو هیچ قالبی نمیگنجن. یعنی دوست ندارن توی هیچ قالبی باشن به همین خاطر وقتی برنامهریزی میکنن یا کاری دارن هم، به انجام نمیرسونن و دچار اهمال کاری میشن. این سرپیچی، فقط در ارتباط با یک آدم دیگری نیست، بلکه با خودشون هم همینطورن. ما معمولا برای اینکه خودمون هم برای خودمون برنامه میریزیم بعضی وقتا از اون برنامههایی که خودمون میریزیم، سرپیچی میکنیم، نافرمانی میکنیم.
الگوی ششم افرادی هستند که معمولا در ایرانیها هم زیاد میبینیم، این افراد به دلایل مختلف نه نمیتونن بگن یعنی قدرت نه گفتن ندارن هر کسی هر چیزی ازشون بخواد میگن آره، تعهد میدن، قبول میکنن، آدمهای مختلف، وقتی بهشون مراجعه میکنن و ازشون چیزی درخواست میکنن، همهی اون کارها رو میپذیرن. در واقع به درخواستهایی که دیگران ازشون دارن، جواب مثبت میدن و به دلیل اینکه این افراد تعهد میدن و مشغول نیازهای اونا میشن، که خودشون و نیازهاشون و کارهاشون یادشون میره یا از انجام کارهاشون عقب میمونن یا اهمال کار میشن یا به کندی کارهاشون رو انجام میدن
مورد هفتمی وجود داره که بهش میگن اهمال کاری مولد، یعنی چی؟! یعنی درسته که ما کار رو به تاخیر میندازیم. همون کارهای مهم و ضروری مون رو. اما داریم لاکپشتی عمل میکنیم. یواشیواش میریم. داریم تلاش میکنیم زیرساختهای لازم برای اون کار رو فراهم بکنیم. این موضوع با بقیه اهمالکاریها تفاوت داره و اونم اینه که ما در مسیر رسیدن به اون اولویت در مسیر رسیدن به اون کار مهمون داریم قدم برمیداریم داریم تلاش میکنیم اما کند اما یواش اما لاکپشتی
منبع: www.baazm.ir